شهید عبدالله حق شناس

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید عبدالله حق شناس

شهید عبدالله حق شناس

نام پدر : اصغر

تاریخ تولد :1331/10/11

تاریخ شهادت : 1362/07/19

محل شهادت : مریوان

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : ساری استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : اصغر  مسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : راهنمایی

تخصص : کد شهید : 3086 رسته : پیاده

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : مریوان  تاریخ شهادت : 1362/07/19

نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن

شناسنامه تدفین

شهر : روستای باریک آبسر بخش : شهرستان : ساری استان : مازندران

گلزار : مزار روستای باریک آبسر  تاریخ تدفین : 1362/07/25

-----------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

عبداله حق شناس سرخکلایی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

11/7/1331، روستای سرخکلا( در سحر یکی از روزهای ماه مبارک رمضان دیده به جهان گشود.)

3- نام و شغل پدر :

اصغر، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فیروزه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

چهار فرزند، شهید اولین فرزند بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در آغوش پر مهر خانواده ای مؤمن و مقید زیر چتر پرمهر پدر و مادری کشاورز که با سختی و مشقتی فراوان مایحتاج زندگی را تامین می کردند، به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی روستای باریک آبسر (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی روستای باریک آبسر (3 سال)

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، بعد از اتمام کلاس و مدرسه، دوشادوش والدین در مزارع کشاورزی کار می کرد و اکثراً کارهای آنان را در امور کشاورزی انجام می داد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به خاطر مشکلات مادی و اقتصادی که در خانواده احساس می کرد، دل از میز و صندلی و مدرسه کند و به اشتغال روی آورد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

یک ماه به خدمت سربازی اعزام و سپس معاف شد.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

فاطمه زهرا واحدی، 28/9/55

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

دارای سه فرزند به نام های خدیجه، علی و مرتضی می باشد.

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

برخورد و رفتارش با والدین بسیار خوب و خوش بود. نهایت مهربانی و دلسوزی را نثار می کرد. گوش به فرمان آنان بود و احترام بزرگتر را رعایت می نمود. ارادت زیادی نسبت به مادر داشت. رفتار والدین نیز با او بسیار خوب بود و هیچ گاه با او برخورد توهین آمیز نداشتند و بسیار دوستش داشتند. رفتارش با همسر نیز بسیار خوب بود. بی اندازه عاشقش بود و به ایشان و فرزندان ارادت خاصی داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش دخانیات ساری

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

در تاریخ 18/9/53، به صورت رسمی در دانشسرای کشاورزی طالقانی با پست خدمات مشغول بود و طی 5 سال به طور قراردادی با سمت کارگری در دخانیات ساری اشتغال داشت.

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

مسایل دینی و مذهبی و اعتقادات و باورهای ایشان درباره مذهب شیعه و عشق و ارادتش نسبت به اهل بیت و کتاب های مذهبی، سیاسی و اجتماعی در شخصیت و روحیات او بسیار مؤثر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

خیلی به امانتی که در دست او بود اهمیت می داد و مواظبت می کرد. از دروغ خیلی بدش می آمد و هیچ وقت دروغ نمی گفت. ضمناً به خاطر محبتی که به مردم داشت در نزد آن ها از محبوبیت خاصی برخوردار بود. آن ها از او به عنوان غلام امام حسین(ع) یاد می کردند.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

او نیز به نوبه خود با سردادن شعارهای انقلابی و ضد شاهنشاهی در تظاهرات و راهپیمایی هایی که به جهت سرکوبی رژیم شکل می گرفت، شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

با پیروزی انقلاب اسلامی با عشق و علاقه فراوانی که در خود نسبت به بسیج داشت به عضویت این نهاد در آمد و با این نهاد و سپاه و جهاد نیز همکاری می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

او طی یک مرحله از 4/4/62، الی 19/7/62 از سپاه ساری به صورت بسیجی به منطقه مریوان، قله چاله سبز اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

2 ماه و نیم

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یک دفعه در مریوان بر اثر بمباران از کل بدن مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

تاریخ 19/7/62، در منطقه مریوان بر اثر بمباران به مقام شهادت نایل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و مطهر ایشان در 25/7/62 در گلزار شهدای روستای باریک آبسر خاکسپاری شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

در وصف سجایای اخلاقی و شخصیتی شهید، خواهرش زینت، با بیان مطالب و ذکر خاطرات نقل می کند:

« برادرم با تمام اعضای خانواده رفتار و منشی زیبا و خوب داشت. به همسر و فرزندانش عشق می ورزید. من با ایشان رابطه بسیار نزدیکی داشتم. او در کارهای فنی استاد بود و از من نیز به عنوان شاگرد استفاده می کرد و من هم با او همکاری کرده و لذت می بردم. همیشه سفارش می کرد که این انقلاب با سختی و دادن خون مردم عزیز(شهدا) به دست آمد. شما هم باید رهرو امام و شهدا باشید و نگذارید این انقلاب به دست بیگانگان بیفتد و برای کوری چشم دشمنان در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید. با دوستانش به نرمی صحبت می کرد و آن ها را به وحدت و همدلی تشویق می کرد و به ما سفارش می کرد که در گرفتن دوست خوب دقت داشته باشید و دوستی را انتخاب کنید که شما را به دین و ایمان دعوت کند.»

(خاطره)

« یادم می آید یک روز قبل از رفتن به جبهه در حیاط پدری مشغول شستن ماشین بود. انگار به من الهام شده بود که او را دیگر نمی بینم و این آخرین دفعه ای است که او اینجاست. از او خواستم که برایم دعای فرج را بخواند. وی شروع به خواندن دعا نمود و من بلافاصله صدای او را ضبط کردم.

ویادم می آید روزی در کوچه با بچه ها بازی می کرد. از شوخ طبعی هایش استفاده می کرد و به بچه ها می گفت بروید داخل خانه هایتان، الان آمریکا حمله می کند. آن ها دوان دوان و با ترس به خانه هایشان می رفتند و دوباره می آمدند و او نیز دوباره می گفت: بروید، بروید. الان می آید.آن روز کلی خندیدیم.»

------------------------------------------------------------------

شهید عبدالله حق شناسشهید عبدالله حق شناس