شهید مصطفی انگورج تقوی
نام پدر: مرتضی
تاریخ تولد : 01/05/1345
محل تولد: روستای کردیچال کلاردشت
تحصیلات: دانشجوی تربیت معلم
تاریخ و محل شهادت : 22/06/1366 - شلمچه
مزار شهید: چالوس
--------------------------------------------------
ای برادران و خواهران زیاد در خود فرو نروید که از خدا غافل می شوید زندگی چند صباحیبیش نیست نیامده می گذرد و بدانید که آخرین منزلگاه آخرت است و بدانید که داستان قیامت داستان حقیقی است.
----------------------------------------------------
نامه های شهید
شهید مصطفی تقوی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پدر و مادر عزیز و بزرگوارم و خانواده گرامی سلام
ضمن عرض سلام بیکران سلامتی شما را از بارگاه احد خواهان و خواستارم، امیدوارم سالم و تندرست باشید و هیچگونه کسالتی نداشته باشید و امیدوارم سلام گرم و صمیمانه ام را که از خطه جنوب ایران برایتان روانه می سازم پذیرا باشید، باری اگر احوالی از فرزند خود خواسته باشید به شکر خداوند سلامت بوده و بدعاگویی شما مشغولم، پدرجان نامه ای که علی آقا آن را نوشته بود و حاوی محبت بی کران بود در روز 8 مرداد ماه بدستم رسید، البته غروب ساعت 5/7، 7 مرداد بود در حالی که من با سایر بچه ها در حال فوتبال گل کوچک بودیم که دوستان مرا صدا زدند که نامه داری بلافاصله آمدم و نامه را باز کردم و آن را خواندم و خوشحال شدم. پدر عزیزم این دومین نامه تان است که بدستم رسید چند روز قبل نامه اولی شما بدستم رسید و جواب آن را برایتان ارسال نمودم و بلافاصله بعد از یک روز یکی از بچه های نوشهری می خواست مرخصی بیاید نامه خلاصه نوشتم و برایتان فرستادم و این نامه جواب دومین نامه ای است که از طرف شما بدستم رسید، نامه ای را که الان در حال نگارش آن هستم تازه از سر کار برگشتم و ساعت 5/10 صبح است و درون سنگر نشسته ام و در حال نوشتن نامه ام. پدر جان حال من خوب است ناراحت نباشید، راستی هوای چالوس هم شنیدم که گرم است مامان بپته یا نپته، هوا گرمه ناراحت نباشید به گرمای اینجا نمی رسه باید طاقت آورد که گرما از سرما بهتره بهرحال دیگه من عادت کردم و از هوا دیگر گله ای ندارم چون تا به الان حدود 26 روز از مأموریت بنده گذشته، راستی یکی از فرمانده های گروه ما کلاردشتی است به نام آقای احمدی که بچه ولایت است وقتی اسم خود را به او معرفی کردم نام آقا مرتضی تقوی را به او گفتم مرا دقیقاً شناخت آنطوری که خودش گفت خواهرزاده آقای عبدالغنی آموزگار است. خلاصه جایمان خوب است و کارمان هم راحت است، دیگه چه خبر از شهر چالوس حال اهل بیت که انشاءالله خوب است و تندرستند، شنیدم زهرا خانم هم از گرما ناراحت است ناراحت نباش چالوس هوای آن زیاد گرم نیست هر چه فکر هوا باشی انگار که هوا بیشتر گرمه انشاءالله که عادت می کنید، الان که دارم نامه می نویسم نان و هندوانه داریم می خوریم و نامه را برایتان می نویسم راستی ببخشید بفرمائید هندوانه و نان اهوازی. دیگر بیش از این سرت را درد نیاورم در خاتمه سلام گرم و خالصانه ام را به مادر عزیز و بهتر از جانم برسانید، سلام گرم و صمیمانه ام را به علی آقا برسانید، و از نگارش نامه محبت آمیزتان متشکرم، سلام گرم خالصانه ام را به زهرا خانم برسانید، امیدوارم که به گرما عادت کنید، سلام مرا به شهاب خان برسانید و بگوئید انشاءالله که موفق می شود البته با تلاش پیگیر، سلام گرم و خالصانه ام را به تمامی دوستان، فامیلان و آشنایان برسانید، برای عمو رضا سلام برسانید. دوستدارتان مصطفی
سلام. پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه متعال خواهانم سلام مرا از هوای تقریباً گرم اهواز در حمانیه بپذیرید امیدوارم که حال شما آقای مصطفی تقوی و همچنین آقای مجید رعنایی خوب باشد و زیاد خسته نباشید و امیدوارم که در موقع نهار این نامه بدست شما نرسد که مزاحم غذای شما شود اگر احوالی از این رفیق دور افتاده تان خواسته باشید بد نیستم و به ذکر دعاگویی شما مشغول می باشم آقایان آنروز خیلی خوش گذشت چون آنروز واقعاً در زندگی من یکی از بهترین روزها بود خیلی خیلی جنبه تفریحی داشت شما هر روزی که آماده باشید نامه ای برای من نوشته تا یک روز دیگر همدیگر را ملاقات کرده و چند عکس یادگاری با همدیگر بگیریم. الان این نامه را در زیر دو پنکه و روبروی یک کولر آبی می نویسم شما هر روز که بهتر است روز پنج شنبه باشد تعیین کنید تا با همدیگر باشیم در پایان سلام مرا به آقای کوهبری و آقای قیصر مقیمی برسانید امیدوارم که روز خوشی را پشت سر بگذارید دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما جواب نامه فوری آدرس من کمی اشکال داشت که در پشت نامه می نویسم طبق آدرس پشت نامه بدهید. 12/6/66
خدمت برادر عزیزم آقا شهاب سلام
ضمن عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند خواهان و خواستارم، و امیدوارم حالتان خوب بوده و در کارهایت موفق باشید. باری اگر احوالی از برادرت خواسته باشی بحمدالله خوب بوده و بدعا گویی تان مشغولم، شهاب جان این نامه ات در حالی بدستم رسید که دو روز قبل هم باز نامه ای بدستم رسیده بود، و جواب نامه اول را دادم و این جواب نامه دوم است، نامه ای را که هم اکنون برایت می نویسم ساعت 10 شب است و درون سنگر نشسته و برایت می نویسم، شهاب جان امیدوارم که درسهایت را خوب بخوانی و قبول شوی. در مورد سئوالی که کردی باید بگویم که سعی کن عربی را هم 12 بگیری، چون معلوم نیست شاید قبول نکنند که به این طریق به فرهنگ و ادب بروی و شاید هم قبول نمایند، در این مورد دقیقاً نمی دانم امیدوارم که نمره های خوبی دریافت نمایی. شهاب جان اگر وسیله ای می خواهی در جواب نامه بنویس تا از اهواز برای تو بخرم در نامه بنویس، هر چه دوست داری بگو، در ضمن شهاب جان سلام گرم و خالصانه ام را پدر عزیزم و بهتر از جانم آقای تقوی برسان، همینطور سلام مرا به مامان خوب و مهربانم و بهتر از جانم برسان، سلام گرم و خالصانه ام را به علی جان خوب و مهربان برسان، سلام مرا به تمامی دوستان، آشنایان و فامیلان برسان. شهاب جان سلام مرا به عباس آقا و امیر رودکی برسان. بنده هم توی مهر ماه اواسط آن انشاءالله مأموریتم تمام می شود و می آیم، ناراحت نباشید، فراموش نکن در جواب نامه ات بنویس که چه می خواهی تا برایت در اهواز بخرم. والسلام.
دوستدارت مصطفی
خدمت آقا شهاب گل و برادر عزیز و گرام سلام
سلامی بسوی خان خانان شهاب خان، ضمن عرض سلام سلامتی جنابعالی را از درگاه خداوند خواهان و خواستارم، امیدوارم که همیشه در کارهایتان موفق و پیروز باشید. باری اگر احوالی از برادرت خواسته باشی بحمدالله سلامت بوده و به دعاگویی شما و خانواده مهربانم مشغولم، قبل از هر چیز سلام مرا به پدر عزیزم، مادر مهربانم، علی آقا برادر خوبم، زهرا خانم گرامی زن داداش خوبم و ننه جان عزیزم برسانید. امیدوارم همگی حالشان خوب و تندرست باشند، راستی (پپسی کلا) شهاب خان نامه ات روز چهارشنبه غروب هنگام شام خوردن بدستم رسید راستی شام هم لوبیا داشتیم جایتان خالی، و آمدم درون سنگر نامه ات را خواندم. امیدوارم که همیشه در کارهایتان و درسهایت موفق باشی فراموش نکن که برای فرهنگ و ادب نمره بیاوری و به همین رشته بروی از جبهه که آمدم از اول سال با تو کار می کنم که خرداد ماه موفق باشی، راستی شهاب خان از چالوس چه خبر، از فوتبال آیا الان باز هم به تمرین می روی انشاءالله که الان فقط مشغول کارت یعنی درس خواندن هستی و بعد به تمرین برو. شهاب جان تا بحال سه تا از نامه هایت بدستم رسید خوب است نامه بنویس تا انشایت خوب باشد و امیدوارم به اوامر زهرا خانم در مورد درست گوش دهی. شهاب خان در مورد وسیله ات هر چیزی را که می خواهی (انتخاب کن) تا در اهواز برایت که به مرخصی می آیم بخرم. هر چیز دلت می خواهد بگو، خجالت نکش. شهاب جان در خاتمه سلام گرم و خالصانه ام را به پدر عزیز و مهربانم برسان و از اینکه در آن شب تلفنی با او صحبت کردم خوشحال شدم و روحی تازه در من دمیده شد. سلام گرم و خالصانه ام را به مامان عزیزم و بهتر از جانم برسان امیدوارم که حالش خوب خوب خوب خوب و شنگول باشد. سلام مرا به علی خان بزرگ برسانید، امیدوارم که همیشه موفق باشد. سلام مرا به زهرا خانم خوب و مهربان برسانید، امیدوارم سلامت باشد، سلام گرمم را به ننه جان ننه خوب برسان، همینطور سلام مرا به تمامی فامیلان دوستان و آشنایان برسان. والسلام دیگر عرضی ندارم جز آرزوی دیدارتان
خدمت پدر و مادر عزیز و گرامی و خانواده ام سلام علیکم. امیدوارم که حالتان خوب باشد و هیچگونه کسالتی نداشته باشید، من هم حالم خوب و به دعاگوئی شما پدر و مادر عزیز و بهتر از جانم مشغول هستم، پدر جان نامه ای را که علی آن را نگاشته بود در تاریخ 3/5/66 رأس ساعت 5/1 بعدازظهر هنگام صرف نهار بدستم رسید، در اینجا نامه ها را ظهرها هنگام صرف نهار و شب ها هنگام صرف شام با بلندگو اعلام می نمایند. امروز بر سر سفره نشسته بودم و در حال خوردن آخرین قاشق غذا بودم که بلندگو نامه ام را قرائت کرد، پدر جان سعی کنید زودتر نامه بدهید که با رسیدن نامه انسان خوشحال می شود. که خداوند شما اهل بیت را خوشحال نماید.پدر عزیزم حال مادر عزیزم چطور است حالش خوب است امیدوارم که همیشه سرحال باشد و به او بگو که ناراحت نباشد جایم خوب است منتها الان هوا اینجا در مرداد که مرسوم به خرماپزان است بیشتر گرم می شود، ولی ما درون سنگر جلوی پنکه نشسته ایم و ساعت 6 الی 5/6 که آفتاب در حال غروب کردن است به بیرون می رویم و قدم زده یا ورزش فوتبال گل کوچک و والیبال می کنیم روی هم رفته وقت می رود و امیدوارم این مدت هم تمام شود. پدر جان: تا این نامه بدستتان برسد نمرات مرا هم آقای احمدی دوستم برایتان می فرستد شما لطف کرده و نمراتم را با اسم هر درس در روبروی آن برایم در جواب نامه ارسال دارید متشکرم. دیگر بیش از این سرتان را درد نمی آورم در خاتمه سلام مرا به مادر مهربان و عزیزم برسانید و بگویید که خیلی دوستت دارم. سلام مرا به علی آقا برسانید و از بابت نامه ای که برایم نوشتند نهایت تشکر را دارم. سلام مرا به زهرا خانم مهربان برسانید و امیدوارم که با شهاب در مورد درسش همکاری نماید. و سلام مرا به شهاب (معروف به PEPSI کلا، پپسی کلا) برسانید و بگویید که درسش را بخواند. دعاگو و دست بوستان مصطفی خدا یار و نگهدارتان پدر عزیز و مهربانم، سلام مرا به عمو محمود و اهل بیتش برسانید.
خدمت ننه گلابتون بهتر از گلاب سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد. باری اگر حالی از نوه خود خواسته باشی سلامت بوده و بدعاگویی ننه عزیز و مهربانم مشغولم، ننه جان حالت خوبه، امیدوارم که همیشه تندرست باشی. در ضمن سلام مرا به عمه و مجید و اهل بیت آنان برسان.
سلام مرا به تمامی دوستان و آشنایان برسانید. سلام مرا به دایی مرتضی، و زن دایی، دائی نصراله، و زن دایی برسانید.
خدمت پدر و مادر عزیز و گرامی و اهل بیت سلام
ضمن عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان وخواستارم و امیدوارم حالتان خوب بوده و سلام مرا که از جبهات جنوب کشور برایتان ارسال می دارم پذیرا باشید. باری اگر احوالی از فرزند حقیر خود خواسته باشید بحمدالله سلامت بوده و به دعاگویی شما خانواده محترم مشغولم.
پدر جان چون دوستم بچه نوشهر می خواست به مرخصی بیاید لذا این نامه را فوراً برایتان نوشتم، این نامه که بدستتان برسد تا چند روز بعد نامه دیگری بدستتان خواهد رسید. الان که دارم این نامه را می نویسم ساعت 2 بعدازظهر 5 مرداد است و نامه شما 3 مرداد بدستم رسید و جواب نامه را همان روز نوشتم و این نامه را برای اینکه زودتر بدستتان برسد نوشتم.
سلام مرا به مادر عزیزم برسانید و سلام مرا به علی آقا برسانید و همینطور سلام مرا به زهرا خانم برسانید، سلام مرا به شهاب برسانید امیدوارم که درسش را می خواند تا موفق شود.
سلام مرا به ننه عزیز ننه گلاب برسانید، و همینطور سلام مرا به تمامی فامیلان و آشنایان برسانید. بعد از این نامه، نامه دیگری در راه است، فراموش نکنید که نمرات مرا برایم در جواب نامه بنویسید.
--------------------------------------------------------
