جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید شهاب الدین اسماعیلی سراجی
نام پدر : غلام علی
تاریخ تولد :1344/01/06
تاریخ شهادت : 1366/12/28
محل شهادت : سیدصادق
مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : قائم شهر استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : فرهنگی - هنرمندان -
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام
نام پدر : غلام علیمسئولیت : جانشین دسته رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 567 رسته : پیاده
نام مادر : رحیمه موحدی
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات والفجر 10 محل شهادت : سیدصادق تاریخ شهادت : 1366/12/28
نحوه شهادت : اصابت گلوله به بدن
شناسنامه تدفین
شهر : سراجکلا بخش : شهرستان : قائم شهر استان : مازندران
گلزار : امام زاده قاسم تاریخ تدفین : 1367/01/16
------------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
شهاب الدین سراجی اسماعیلی سراجی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
6/1/1344 ـ قائمشهر
3- نام و شغل پدر :
غلامعلی ـ بازنشسته
4- نام و شغل مادر:
رحیمه موحدی ـ خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
2 برادر ـ 2 خواهر ـ فرزند
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند. وضعیت اقتصادی متوسطی داشتند.
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
به کلاس قرآن می رفت .
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ـــــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
دبستان 5سال در قائمشهر گذراند
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
راهنمایی 3سال مدرسه پیمان قائمشهر
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان را گذراند.
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
فوق دیپلم ـ به مدت 2سال در تربیت معلم نوشهر
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــ
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــ
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :
معاف شد
2- یگان اعزام کننده : ــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
متاهل
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
حورا محمدی 13/5/61
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):
2فرزند ـ محدثه ـ مطهره
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.با همسر و فرزندانش بسیار مهربان بود .
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
رسمی
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :
دبیر آموزش و پرورش بابل
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع یا افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
امام (ره) و درباره ایشان شعر هم سرود .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــ
به طور آشکارا و مخفیانه در خدمت انقلاب بود .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
پاسگاه سراجکلاه می رفت و فعالیت داشت
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضور داشت
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
در 18 سالگی به جبهه رفت ــ به دفعات به جبهه اعزام شد.کل حضور ایشان در جبهه: از 12/4/63
الی 28/12/ 66
3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــ
4- مسئولیت در جبهه : ــــــــ
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :
به گفته همسر در عملیات آزاد سازی مهران ترکش خوردند و مجروح شدند
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
28/12/66 عملیات والفجر 10 ـ بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
6/1/67 در روستای سراجکلا به خاک سپرده شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
پدر شهید : ایشان در 6 فروردین سال 44 ساعت 11 صبح به دنیا آمدند و 6 فروردین سال 67 ساعت 11 صبح به خاک سپرده شد .
همیشه به مادرش می گفت: « اگر می خواهی برای من زن بگیری از یک خانواده روحانی انتخاب بکن چرا که دختران روحاین مانند دختران معمولی نیستند و حجاب خود را خوب رعایت می کنند و در کوچه و خیابان نمی ایستند و با زنان دیگر صحبت نمی کنند . »
---------------------------------------------------------
« یا ایها الذین امنوا هل ادلّکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون» (صف/11-10)
ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی سودمند که از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم، آن تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید. این کار از هر تجارتی برای شما بهتر است، اگر دانا باشید.
بار الها! جانبازی راهیانت را در کتُب فقه خواندیم و آن را افسانهای، اساطیری، خرافی و دور از واقعیات روزمره میپنداشتیم، غافل از آن که ما دچار خودمحوری گشته و شعاع دیدگاهمان محدود است و مقصور است.
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم بیرنگ و بو
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
[مولوی]
وصیتم را ازآن جهت مینویسم که محور خط فکریم برای بازماندگان و خوانندگان معین شود تا هیچ شک و شبههای نداشته باشند و آگاه باشند که خطی را که من برگزیدهام با بصیرت و آگاهی و تعقل به آن رسیدهام، هرچند که عقل در این معرکه ناچیز است... .
خداوندا! مفهوم زیبایی و آزادگی را به من آموختی و چه زیباست این واژه که به عرصهی ظهور برسد و آنوقت مرگ آسان میگردد، همانند سید آزاد مردان حسینبنعلی(ع).
معبودا! جهانِ پیرِ رعنا دلبستگیها و شادیهای مخصوص به خود را دارد و... شیفتگانش را به سوی خود میطلبد و آنها را در عبث باقی گذاشته و زمزمهی پوچی را در گوش و هوششان با چکامههای دلپذیر میسراید... .
خداوندا! مرا شیفتهی خود گردان تا شیفتهی آن نشوم.
خداوندا! نفسِ سرکشم هر چند گاه بند میگسلد و خود را از قید من خارج کرده و بر من مستولی میگردد... .
بار الها! قدرت ایمانم را بیفزا تا در گرو ایمانم بتوانم زنجیری از ذکرهایت را بر این یاغی و طاغی[ نفس] بیندازم و آن را مهار کنم.
بعد از حمد و ثنای ایزد منان و قبول طاعات، سخنم با شما مستمعین و بازماندگان است.
اما شما ای امت بیداردل! امتی که از آهنگ عزمتان دشمن مات و مبهوت گشته و ای مردان واقعی تاریخ که مُهر باطل بر نامردان و درخودماندگان زدید، در همه حال به هوش باشید که خواب نسیان شما را فرا نگیرد. انقلاب و ارزشهای آن را که با فداکاری عزیزانمان و اشک بهخوننشستهی مادرانمان و آه تفتیدهی پدرانمان به دست آمده، فدای رفاه و آسایش نسازید. دنیا محل محک و تجربه است و کسی سربلند از این تجربه خارج خواهد شد که بر همهی دلبستگیها و ظواهر زیبا پشتپا زند و در دنیا ذخیرهی آخرت را جستجو کند... .
اما سخنم با گروه دیگری که شرمم میآید نام انسان را بر آنها نهم، سوداگران ناکسِ دنیا پرستی که تمام همّ و غمشان به تاراجبردن هستی مردم است... نکنید این کارها را که دچار قهر و غضب خدا و امت بیداردل قرار میگیرید.
اما خطاب به دوستان و همفکرانم، شما آشناتر از من به مسائل و دردها هستید. فقط اجازه میخواهم مطلبی را نه به عنوان نصیحت، بلکه به عنوان یادآوری بازگو کنم. همیشه سعی کنید مانند امواج خروشان دریا پاک و زلال و وارسته از دلبستگیها باشید. سکوت به منزلهی مرگ تدریجی است، پس سکوت موحش را با تلاطم غرانتان بشکنید... . نکند خدای ناکرده چون ساحلی سکون یافته، شاهد عروج دیگران باشید و خود انگشت ندامت و پشیمانی بر دهان بگیرید.
سخنی چند با پدر و مادرم
شما که دایم مشوق من به راه راستکرداری و درستکاری بودید... از شما میخواهم ایوبوار صبر و شکیبایی را چنگ زده و مسلط بر خویشتن باشید. و این را بدانید که خداوند اهل حلم و بردباری را در هنگام مشقت دوست دارد... .
ما که باشیم در جهان هیچ هیچ
چون الف از خود نداریم هیچ هیچ
اما شما فرزندانم
هرچند میدانم که در حال حاضر قدرت درکتان آن قدر نیست که حرفهایم را بفهمید و برای فهمیدن باید ایامی دراز و روزگاری طولانی را پشت سر بگذارید. به شما سفارش میکنم همیشه و در همه حال یاد خداوند را در خاطرتان بسپارید و این را بدانید که با یاد خدا از گناهان، پاک و بری میشوید و در همه حال بیدادگری را نکوهیده و ستایندهی دادگری باشید.
شما ای برادران و خواهرانم
شما را به اخلاق اسلامی و تعهد به مسائل انسانی سفارش میکنم. نکند خدای ناکرده غرور و خودپسندی و تکبر شما را در بر بگیرد و نیروی درکتان وارونه گشته و تشخیص ثانوی برایتان پیش آید و از کمال انسانی محروم بمانید و این را بدانید که سرانجام مصلحان، عروج و تعالی است.
در پایان امیدوارم که خداوند از سر تقصیرات و گناهانی که سهواً و عمداً مرتکب گشتهام بگذرد.
هفت تپه ـ 22/10/66
شهابالدین اسماعیلی