شهید خیرالله تقی زاده

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید خیرالله تقی زاده

شهید خیرالله تقی زاده

نام پدر : امان الله

تاریخ تولد :1335/08/12

تاریخ شهادت : 1365/10/19

محل شهادت : جنوب

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : امان الله مسئولیت : رشته تحصیلی : علوم طبیعی تحصیلات : دیپلم

تخصص : کد شهید : 2114 رسته : غواصی

نام مادر : خدیجه تقی پور

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 5 محل شهادت : جنوب تاریخ شهادت : 1365/10/19

نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

شهر : گتاب شمالی بخش : گتاب شهرستان : بابل استان : مازندران

گلزار : تاریخ تدفین : 1365/10/24   آبادی : درزیکلااخوندبابا

-------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

خیرالله تقی زاده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1335 ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

امان الله تقی زاده ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

خدیجه تقی پور ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

3 فرزند ـ شهید فرزند اول می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده ای مذهبی و کشاورز و زحمت کش دیده به جهان گشود .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

شهید به مکتب خانه جهت فراگیری قرآن می رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان نوشیروانی ـ بابل ـ نوشیروان کلا

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان معتمدی ـ بابل ـ رشته علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

ارتش

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

مشهد (لشکر 77 خراسان ) سال 1357

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

حمیده محمودی ـ 1358

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

3 فرزند ـ روح الله ـ عبدالله ـ عباس

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید با اعضای خانواده بسیار مهربان بود .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی ـ پیمانی 7 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

دبیر

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید متأثر از امام (ره) ، استاد مطهری ، شهید دستغیب و...بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در شهرهای مختلف مثل آمل ، نوشهر و چالوس در تظاهرات و راهپیمایی ها حضور فعال داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید عضو فعال بسیج بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1363 الی 1364 ـ بابل ـ کردستان ـ جنوب (کردستان)

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

1365 ـ جنوب ـ اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

24/10/65 ـ گلزار شهدای روستای گلچوب بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

زن دایی شهید : شهید در دوره رژیم شاه سرباز بود و در سنندج خدمت می کرد وقتی در صبحگاه اسم شاه را می بردند شهید حرکتی از خود نشان نمی داد یک بار هم تشریف فرمایی شاه بود به خاطر احترام نکردن ایشان را تنبیه کردند داخل پوتین شهید سنگ ریزه ریخته بودند و به ایشان گفتند پوتین را بپوش و داخل محوطه باید می دوید این سنگ پای شهید را زخم کرده بود این زمانی بود که هنوز انقلاب نشده بود. در آن زمان کسی که مخالف شاه بود سخت با او برخورد می شد و خانواده ی او را نابود می کردند . 

--------------------------------------------------------

 

مشخصات شهید 
نام ونام خانوادگی : خیراله تقی زاده بابایی  
نام پدر : امان الله   
نام مادر : خدیجه   
نام همسر : حمیده محمودی چوبی   
نام فرزندان : روح الله ، عباس، عبداله   
سال تولد : 12/08/1335 
محل تولد (استان /شهر ) مازندران –بابل
سال ورود به امور تربیتی : 31/04/63
مدرک تحصیلی : دیپلم 
محل اشتغال : مدرسه
سایر سمت های اداری : 
نحوه شهادت : ترور توسط منافقین کور دل         جهاد درجبهه های حق علیه باطل 
تاریخ شهادت : 19/10/1365 
محل شهادت: شلمچه ، عملیات کربلای 5  
محل دفن شهید: گلزارشهداء گلچوب
تاریخ اعزام به جبهه : به دفعات –عملیات آزادسازی مهران ، محلات کربلا5و... 
محل اعزام (استان /شهر) : مازندران –بابل  
مدت حضور در جبهه : حضور ایشان به صورت متناوب وپیوسته نبوده است اما بیشتر عملیاتها وبه صورت ناپیوسته شرکت میکرده وبه طور مثال «آزادسازی مهران، عملیات والفجر8، عملیات کربلای5و... 
-----------------------------------------------------------------

زندگی نامه شهید خیراله تقی زاده بابایی 
خیراله تقی زاده بابایی در یک از روزهای پاییزی در روستای درزی کلا آخوندبابا در سال 1335 دیده به جهان گشود . او دوران کودکی خویش را در کنار پدر و مادر و برادر خویش سپری کرده است . اوفرزند دوم خانواده خویش می باشد .درسالهای اول انقلاب سال 1342 به مدرسه ابتدایی مرحوم نوشیروانی واقع در نوشیروانکلا بابل جهت تحصیل رفته ودرآنجا شروع به تحصیل کرده است . ایشان جزء اولین شاگردان مدرسه مرحوم نوشیروانی در مدرسه واقع در نوشیروانکلا بابل می باشد. ایشان بعد از پایان تحصیلات ابتدایی در نظام قدیم واتمام کلاس ششم به دبیرستان واقع در روستای کتاب بابل برای تحصیل متوسطه رفته ودر رشته علوم طبیعی دیپلم گرفت ودرسال 1355 به خدمت مقدس سربازی درپادگان بیرجند 54 اعزام شدند وپس از اتمام سه ماهه آموزشی نظام به عنوان دژبان به شهر مقدس مشهد مشغول خدمت شدند درآن سالهای بحبوبه انقلاب یعنی سال 57،56 به هیچ عنوان با گارد شاهنشاهی وافسران مافوق خویش همکاری درقتل وعام مردم شرکت نکرده وهمواره با مردم ودرمیان مردم بودند یکی از خاطراتی که ازایشان برخی از همدوره های ایشان نقل می کنند این بود که هرگاه تقی زاده به عنوان دژبان می آمدند مردم راحت تر تظاهرات می کردند وشعار می دادند وایشان کاری با آن مردم نداشتند .حتی زمانی که سربازها فرار می کردند ایشان فرار نکردند ومی گفتند اگر همه فرار کنند افراد معاند و ضد انقلاب از اسلحه ها استفاده کرده و از آنها برای کشتن مردم استفاده می کنند وایشان به همین علت هرگزفرار نکرده وهمواره مراقب ومواظب مردم بوده اند هروقت ایشان بودند  هرگز تیری به سمت مردم شلیک نمی کردند وتیرها راهوایی شلیک می کردند . درسال 1357 خدمت سربازی را به پایان رساند وهمراه مردم درتظاهرات ودرانقلاب نقش به سزایی را ایفا کردند .ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی وپس از اتمام تحصیل برای یافتن شغل ومنبع درآمد به تهران همراه با دوستان رفتند ودرآنجا مشغول به کار شدند وپس از مدتی کار را رها کرده وبه محل زندگی خویش بازگشتند ودرسال 1358 پس ازآنکه حضرت امام درروز 8 اسفند 58 دستور امور تربیتی را دادند . به عنوان معلم به سنگر آموزش وپرورش مشغول فعالیت شدند .
وبه عنوان معلم قرآن ودینی مشغول تحصیل شدند. درهمان سال ازدواج کردند. درسال 1359 خداوند به ایشان یک پسرداد. که نام ایشان را روح الله گذاشتند . ایشان همچنین جزء اولین افراد تشکیل دهنده بسیج درمحل روستای خود شدند وبه عنوان فرمانده بسیج پایگاه نیز برای کمک به جبهه درسال 59 فعالیت می کردند . درسال 1360 برای انجام خدمت به مناطق محروم به کردستان جهت انجام فعالیت رهسپار شدند وبا دوستانی همچون شهید حسینعلی صیاری ،وغیره مشغول فعالیت درکردستان شهرستان قروه شدند وتا ابتدای سال 1364 درآنجا مشغول فعالیت بودند وپس ازآنکه ازآنجا بازگشتند به عنوان مدیریت کانون امام خمینی (ره) بابل مشغول فعالیت شده وکار می کردند درسال 1365 درعملیات کربلا5 درابتدای عملیات تاریخ 19/10/1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
«خداوند به  ایشان درسال 1363 یک فرزند به نام عبدالله و درسال 1364 فرزند دیگری به نام عباس اعطا کرده است . 

---------------------------------------------------
وصیت نامه شهید 
وصیت نامه شهید پاسدار معلم اخلاق برادر خیراله تقی زاده بابایی 
مربی تربیتی وپرورشی 
« کُلُّ من علیها فان »
هرکه روی زمین است دست خوش مرگ وفنا است »   قرآن کریم 
بنا م خدائیکه مرا از نیستی آفریده ودوباره بازمی گرداند سلام  من، سلامی برخاسته از صمیم قلب وعشق درونی به امام غائب ولی عصر (عج) ،سپس به نائب امام زمان امام خمینی وبعد به روان پاک همه شهداء. 
ازپیامبراکرم اسلام (ص) : برهرکسی که مسلمان است واجب است هرشب که می خوابد ،وصیت نامه اش زیر سرش باشد . درطول زندگیم هیچ خدمتی به اسلام عزیز نکردم شاید قدمها وخونهائیکه درراه اسلام بر میدارم ویا میریزم باعث قدرت انقلاب وحتی صدورانقلاب شود .
امام حسین (ع) برای برپا ماندن حدود دین وقانون خدا ودین جدش حضرت محمد(ص) واز بین بردن ظلم وجور از طفل شیرخوارش دریغ نمی کند . دیگر حساب ما پاک است ما باید هزاران جان را داشته باشیم تا دراین راه فدا کنیم . ازخداوند می خواهم که مرا جزء شهدا قرا دهد تا بتوانم جبران گناهانم را بکنم از همه التماس دعا دارم.
 از پدرومادر عزیز وبزرگوارم معذرت میخواهم که همیشه باعث رنج زحمتشان بودم وهنوز هم هستم وتا الان موفق نشدم که خدمتی به شما بکنم وتنها چیزی از شما تقاضا دارم آنهم رضایت شماست که تقصیرات فرزندحقیرتان را نادیده بگیرید . بنده ازشما کمال تشکر را دارم وخداوند را سپاسگزارم که پدر ومادری مثل شما دارم که توانستید مرا درخط اسلام وقرآن تربیت کنید .
 اما از همسر عزیز ومهربان خود هم سپاس گذارم که درهمه سختی ها همگام وهمراهم بود وتمام مشکلاتی که من درزندگی داشتم او شریک بود وبدون اینکه کوچکترین ناراحتی از خود نشان دهد درزندگی یار وغمخوارم بوده وهیچ چیزی از بنده تقاضا نداشته شرمنده ام می کرد. امیدوارم که مرا مورد عفو وبخشش خود قرار دهد چون بعضی وقتها بود عصبانی می شدم .
اما درآخر به اهل محل، برادران وجوانان وهمکارانم وصیت می کنم: که مبادا درغفلت ویا بی تفاوتی زندگی کنند ودرهمین حال بمیرند این حقیر براساس مسئولیتی که حس نمودم وشناختی که نسبت به این رهبر وقیام او پیدا کردم وبه یاد مظلومیت امام حسین (ع) قدم به جبهه جنگ نهادم که نکند از قافله عقب بمانم وفریاد هل من ناصر حسین زمان را جواب نداده باشم. ای برادران فریاد حسین (ع) اگر دقت کنید هنوز به گوش ما می رسد وما می شنویم وخیلی بی لیاقت وبی معرفت می باشیم که جواب ندهیم وآنهم قلب سنگی می خواهد که نلرزد واز ما حرکت نکند بنده از همه آنهایی که مخالف امام وانقلاب ونظام جمهوری اسلامی هستند تقاضای عاجزانه دارم تا ما را میکده درجهالت خود باقی هستند دست بر سر فرزندانم نه کشند وبوسه برصورتشان نزنند به قولشان یتیم نوازی نکنند درجهان آخرت یقه شان را          می گیرم . ان شاء الله خون شهداء شماها را متحول کند وبه رحمت الهی نزدیک شوید .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار . مورخ 08/07/1365 
---------------------------------------------------------

خاطرات : 
نام ونام خانوادگی کوبنده خاطره :  روح الله تقی زاده بابایی 
نسبت با شهید : 
پدر      مادر       همسر      فرزند           برادر           خواهر 
دوست            همرزم         شاگرد                    همسایه     
یکی از خاطرات بسیار جالب ومهمی که من درطول زندگی از پدرخویش شنیده ام این است که از ایشان چندتن از دوستان نقل کرده اند که وقتی برای آخرین بار به جبهه های جنگ اعزام می شدند برای آخرین بار برای خداحافظی به اداره رفتند ووقتی خداحافظی می کردند یکی از همکاران که معاون وی هم بودند به ایشان گفتند شما که سربازی رفته اید وخدمت خویش را انجام داده اید ودارای همسری خوب وفرزندان نیکو هستید وشغل مناسبی هم دارید چرا به جبهه می روید ایشان دستی به میز کشیدند وگفتند که این میز برای ما نمی ماند. 
این میز ماندنی نیست ومائیم که همه رفتنی هستیم پس چه بهتر که با رفتن مان با شهادت وسرافرازی وبا دست پر نزد معبود خویش حضور یابیم . برخی از دوستان می گویند که این جملات رابا عصبانیت به همکار خویش بیان می کردند .