شهید بهرامعلی بهرام منصوری

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید بهرامعلی بهرام منصوری

شهید بهرامعلی بهرام منصوری

نام پدر : مصطفی

تاریخ تولد :1343/03/01

تاریخ شهادت : 1365/10/04

محل شهادت : ام الرصاص

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : نکا استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : مصطفی مسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 1705 رسته : پیاده

نام مادر : حنیه سعدی نژاد

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 4 محل شهادت : ام الرصاص تاریخ شهادت : 1365/10/04

نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن

شناسنامه تدفین

شهر : نکا بخش : شهرستان : نکا استان : مازندران

گلزار : شهدای آبلو   تاریخ تدفین : 1367/00/00

----------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

بهرامعلی  بهرام منصوری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/3/1343 ، حسین آباد از توابع شهرستان

3- نام و شغل پدر :

مصطفی

4- نام و شغل مادر:

حسنیه سعدی نژاد ، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

10 فرزند ، سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده ای با اوضاع اقتصادی سخت و نامطلوب و مذهبی و متدین رشد و نمو نمود .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

مادر به او نماز و اقامه آن را یاد داد .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :ـــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

تربیت معلم ساری ، فوق دیپلم  ابتدایی ، 2 سال

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بله ، شوق و علاقه ای که به جبهه داشت و برای اعزام شدن ترک تحصیل کرد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل : ــــــــــ

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

در برخورد با والدین ، بسیار صمیمی و مهربان بود و احترام خاصی به آنان می گذاشت . وی علاقه زیادی به خانواده اش ، خصوصاً برادر و خواهرهایش داشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

اداره آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

مدت 5 سال ، روستای آجند ، مدیر ، آموزگار

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

ایشان عاشق امام بود و از افکار او سرمشق می گرفت .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

شهادت او بر خانواده تاثیر بالقوه گذاشت

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شرکت در صحنه های تظاهرات در شهرستان بهشهر ، او سعی می کرد راه امام را به همه بشناساند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــ

در تظاهرات بهشهر ، درگیر شد .

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در تاریخ 10/9/65 ، از بسیج نکا به منطقه جنوب اعزام گردید.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

4/10/65 ، جزیره ام الرصاص ، کربلای 4 ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1367 ، گلزار شهدای آبلو

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

صفاتی چون : خوش خلقی ، مقید بودن ، رعایت حق الناس و انجام واجبات و ترک محرمات در وجود ایشان موج می زد .

خاطره ای را مادرش در مورد رشادت های او می گوید : در روستای ما از لحاظ نماز و روزه گرفتن  او زبانزد خاص و عام بود . در تظاهرات بهشهر آن زمان هر کس به طرفی می گریخت . این شهید بزرگوار با شجاعت و استقامت مبارزه کرد وقتی به خانه بر  گشت  با سرو پای خون و لباس های پاره پاره بود . او از مرگ هیچ هراسی نداشت و با این شجاعت و استقامت خود 3 بار داوطلبانه به سراغ مرگ رفت . آن قدر با گذشت بود که از حقوق خود برای نیاز مستمندان خرج می کرد .

------------------------------------------------------------

 

شهید بهرام علی بهرام منصوری

 

یاد یاران

نام و نام خانوادگی: معلم شهید بهرام علی بهرام منصوری          نام پدر: مصطفی         تاریخ تولد: 1343

تاریخ شهادت: 4/10/1365                سن: 32 سال                 محل شهادت: ام الرصاص کربلای 4

فرازی از وصیت نامه شهید:

علی (ع) می فرماید: 

(خدایا تو را پرستش نکردم از ترس آتش دوزخ و نه از روی طمع در بهشت تو، بلکه ترا سزاوار پرستیدن یافتم، پرستیدم پس راه خود و مرگ در راه خدا را انتخاب نمودم به جبهه نرفتم که زنده برگردم چون دوست داشتم هنگام بازگشت ارمغانی چون شهادت همراه داشته باشم اگرچه در کلاس با دانش آموزان بودن، خود عبادت بود و لذتی هم داشت ولی این بار مصلحت چنین بود که سنگر مدرسه را بدست برادرانم داده و راهی جبهه جنگ بشوم تا دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب و رهبر عزیز، امام خمینی بهتر به انجام رسانده باشم و از مردم حزب الله می خواهم که جبهه ها را خالی نگذارند و لحظه ای از آن غافل نشوند زیرا مستضعفین جهان امیدشان به این انقلاب است). 

وصیت نامه شهید بهرامعلی بهرام منصوری

والعصر* ان الانسان لفی خسر* ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر*       (قرآن کریم)

اینجانب بهرامعلی بهرام منصوری فرزند مصطفی متولد سوم خرداد 1343 بدین قرار است قبل از هر چیز باید بیان کنم و به استحضار امت حزب الله و همیشه در سنگر برسانم با شناختی که به اسلام و امام عزیز پیدا کرده ام هیچ کس مرا اجبار نکرده که به جبهه بروم بلکه بصورت داوطلب قدم در این راه گذاشته و تمام مسائل را در نظر گرفتم و امروز احساس می کنم که تاکنون جز گناه، کار خیری انجام ندادم و الان احساس می کنم که حسین (ع) ما را می خواند و مثل آن شبی که به یاران خود فرموده بود هر کسی بماند کشته می شود و هر کسی می خواهد برود، برود. و می دانیم مرگ دست خداوند است ما راضی به رضای خداوند هستیم، و هیچ نگران نباشید، و آنان که هیچ اعتقاد به مرگ و شهادت و امام عزیز خمینی بت شکن ندارند آنها از ما نیستند، مرگ دیر یا زود فرا می رسد مرگ طبیعی یا مرگ در بستر بیماری و یا کشته شدن در راه خدا. پس چه بهتر که در راه خدا کشته شوم. اگر لیاقت آنرا داشته باشم همچون شهدای صدر اسلام به لقاء الله می پیوندم. فدای دوست نگردیم عمرمان دریغ که کار عشق ز ما اینقدر نمی آید.

علی (ع) می فرماید: 

(خدایا تو را پرستش نکردم از ترس آتش دوزخ و نه از روی طمع در بهشت تو، بلکه ترا سزاوار پرستیدن یافتم، پرستیدم پس راه خود و مرگ در راه خدا را انتخاب نمودم. به جبهه نرفتم که زنده برگردم چون دوست داشتم هنگام بازگشت ارمغانی چون شهادت همراه داشته باشم اگرچه در کلاس با دانش آموزان بودن، خود عبادت بود و لذتی هم داشت ولی این بار مصلحت چنین بود که سنگر مدرسه را بدست برادرانم داده و راهی جبهه جنگ بشوم تا دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب و رهبر عزیز، امام خمینی بهتر به انجام رسانده باشم و از مردم حزب الله می خواهم که جبهه ها را خالی نگذارند و لحظه ای از آن غافل نشوند زیرا مستضعفین جهان امیدشان به این انقلاب است). 

و برادرانی که مسئولیت در این انقلاب اسلامی دارند باید بخوبی انجام داده و لحظه ای از فکر مردم محروم غافل نباشند و کارهایتان را برای خدا و با خلوص نیت انجام دهید.

شهدا پیش از من تمام چیزهای لازم را گفته اند. اما چند کلمه ای با پدر مهربانم سخن بگویم. سلام ای پدر عزیز و ای نور چشمم. میدانم برایم زحمت و رنج فراوان کشیده اید تا مرا به اینجا رسانده ای ولی من نتوانستم زحمات تو را جبران کنم.  و از اینکه در بعضی مواقع تمرد داشتم مرا عفو و حلال نمایید و می دانم فرزند خوبی برایت نبودم تقاضا دارم در هنگام شنیدن شهادتم خوشحال و مسرور باشید.

پدر جان به کسی بدهکار نیستم ولی از مال دنیا فقط یک موتور و مبلغی پول در بانک دارم که تعلق به شما دارد، پدر عزیزم امیدوارم خوشحال باشی که چنین فرزندی داشتی و امام عزیز این جگر گوشه خانواده های شهدا را همیشه دعا کنید. سلام بر تو مادر ارزشمندم. مادرجان میدانم زحمات زیادی برایم کشیدی و چون شمع سوختی تا مرا پروارنده ای و چین و چروکهای چهره ات این را برای من مانند یک داستان غم انگیز نقل می کند.

همیشه آرزویم بود که روزی بتوانم زحمات تو و پدرم را جبران کنم و یک مقداری از مشکلات زندگی شما را بکاهم، ولی از اینکه نتوانستم، امیدوارم مرا ببخشید و از شما می خواهم که خوشحال باشید و افتخار کنید و از بچه ها خوب نگهداری کنید و در مورد مادر بزرگم دیگر سفارش نمی کنم در ضمن به دیدار خانواده شهدا بروید.

وصیت به خواهران و برادرانم، سلام به شما برادرانم که خیلی برایم عزیز بودید به درس خود ادامه دهید و از گروههای منحرف و ملحد برای همیشه بیزار باشید نگذارید آنانی که وابسته به گروههای ضد اسلام بوده اند با خانواده ما رابطه برقرار کنند و راه شهدا را که همان راه حسین (ع) است ادامه دهید.

و شما خواهرانم، راه زینب را پیش گیرید و صبور باشید و در پروراندن فرزندانتان کوشا و آنها را حزب اللهی بار بیاورید و امام را همیشه دعا کنید.

در پایان از همه فامیلان و دوستانم می خواهم اگر اشتباهی از من سر زده به بزرگواری خود مرا عفو نمایند. خداحافظ و خداوند نگهدارتان 

دعای همیشگی

«خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»

«فرزند شما بهرامعلی بهرام منصوری»