شهید مرتضی ربانی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید مرتضی ربانی

شهید مرتضی ربانی

نام پدر : حسین

تاریخ تولد :1343/12/01

تاریخ شهادت : 1365/12/12

محل شهادت : شلمچه

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : رامسر استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : حسینمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 3937 رسته : پیاده

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات تکمیلی کربلای 5 محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/12/12

نحوه شهادت : ترکش خمپاره

شناسنامه تدفین

شهر : بهشت زینبییه بخش : شهرستان : رامسر استان : مازندران

گلزار : بهشت زینبییه   تاریخ تدفین : 1365/12/29

-----------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

مرتضی ربّانی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/12/1343- روستای لپاسر شهرستان رامسر

3- نام و شغل پدر :

حسین، آزاد

4- نام و شغل مادر:

ایران، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه برادر و سه خواهر. فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

پدرشهید: 6 ساله بود که او را به فراگیری قرآن فرستادم.

مادرشهید: شوهرم کار می کرد و هیچ گاه لقمه ای حرام نمی خوردیم. همیشه نمازش را اول وقت می خواند و حتی پدرش را ارشاد می کرد. به مسجد و نماز جماعت علاقه داشت و شب های ماه مبارک رمضان تا صبح در مسجد عزاداری می کرد و به من می گفت:« مادر کلید خانه را به من دهید تا از مسجد برگشتم سحری درست کنم و شما بلند نشوید.» انس و علاقه ایشان به قرآن شدید بود و مرثیه خوان خیلی خوبی بود.

محمدرضا- برادرشهید: به نمازش پایبند بود. می گفت:« من هر چه دارم از نماز شب دارم.» اهل نماز جماعت بود. در رامسر مسابقات قرآن برگزار شده بود که ایشان مقام دوم را فکر کنم کسب کرده بودند.

رقیه -خواهرشهید: شخصی پاک بود و به ائمه علاقه شدید داشت. در مساجد برای مداحی می رفت.

حمید فهیمی - دوست شهید: در اکثر نماز جماعت ها شرکت می کرد صف اول بود. اهل دعای کمیل و حضور در مراسم بود.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

6 ساله بود که او را به فراگیری قرآن فرستادند.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

اول تا پنجم ابتدایی مدرسه اردی بهشت سابق در رامسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی مدرسه فرید رامسر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

رشته علوم تجربی. چهار سال دبیرستان مدرسه امام خمینی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

دبیری دانشگاه تربیت معلم ساری. فوق دیپلم

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

تابستان ها در مغازه نفت فروشی کار می کرد. ( به گفته فهیمی- دوست شهید)

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

مادرشهید: به همه افراد خانواده علاقه داشت و هیچ وقت استثنا قائل نمی شد. در خانه به من کمک می کرد مثل یک دختری که به مادرش کمک کند. حق الناس را رعایت می کرد و به دیگران هم کمک می کرد.

محمدرضا-  برادرشهید: ایشان در بین جوانان و هم سن و سالان خود محبوبیت خاصی داشت. از لحاظ اخلاقی  منشی انسانی داشتند و چون ما کوچک بودیم به ما توصیه می کرد که با پدر و مادر رفتار خوبی داشته باشیم. سعی می کرد در کارها حق کسی ضایع نشود و حق مردم ضعیف پایمال نشود. به والیبال خیلی علاقمند بود.

رقیه - خواهرشهید: علاقه ایشان به پدر و مادر خیلی بود و نمی شود تصورش را کرد و می گفت: «خشنودی پدر و مادر خشنودی خداست. » همیشه پولی که از بسیج می گرفت و کار می کرد را به مردم قرض می داد. وقتی مجروح شد برای خرجش پول لازم داشتیم. مادرم گفته بود که چند سالی است به اندازه ی سه هزار تومان به شخصی امانت داده، من رفتم نزد آن فرد گفتم مرتضی جانباز شده خرجش زیاد شده. زود پول را داد اما وقتی به شهید گفتم گفت:« من که راضی نبودم.»

روح الله میرباقری - دوست شهید: از نظر اخلاقی خیلی خوب بود و با وجود تمام مشکلات همیشه شاداب بود. با مردم خیلی متواضع بود.

حمید فهیمی-دوست شهید: تابستان ها در مغازه ی نفت فروشی کار می کرد که با هم آشنا شدیم. زمانی که دبیرستان بودیم رفتارش با بقیه فرق داشت یعنی نوعی احترام که به معلم ها می کرد. مثلا رفتارش با گروه های مخالف با خشونت نبود بلکه با رفتار خوب با آنها برخورد می کرد و بعضی از آنها را هم نجات داده بود. انسان منظمی بود. انسان شوخی بود و همیشه چهره ی بشاشی داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

معلم بود در اشکور به مدت شش  ماه که بعد راهی جبهه می شود.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

حمید فهیمی- دوست شهید: از دبیرستان با سپاه و بسیج همکاری می کرد. انسان تیزی بود و گروه های سیاسی آن زمان را زیر نظر داشت دوست داشت افراد زیادی در بسیج بیایند و حتی آن هایی که مشکل داشتند سعی می کرد آنها را با پشتیبانی کردن وارد بسیج کند.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو پایگاه محل اش بود و همیشه فعال بود و در تظاهرات شرکت می کرد. (به گفته میر باقری- دوست شهید)

دبیرستان که بود عضو انجمن اسلامی بود و فعالیت می کرد (به گفته حمید فهیمی- دوست شهید)

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

اول دبیرستان بود از سپاه رامسر با عضویت بسیجی . کردستان رفت با مسئولیت بی سیم چی

دوم بار به جنوب اعزام شد. رسته ی آر پی جی زن- والفجر 6

سال 63 هم به جبهه اعزام شد.

سال اول دانشگاه به مریوان اعزام شد 45 روز خدمت می کند.

سال دوم دانشگاه عازم فاو شد که از ناحیه چشم شیمیایی و مجروح شد و  در بیمارستان اهواز و تهران بستری شد.

21/11/65 عازم جبهه شد. عملیات کربلای  از واحد بسیج. مسئول دسته بود

بعد از اخذ دیپلم برای آموزش سپاه به مدت 3 ماه عازم اصفهان می شود.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :ــــــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

مسئول دسته- بی سیم چی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

12/12/65، شلمچه شهید شد بر اثر اصابت ترکش به بدن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

به مدت 15 الی 31 روز جسدش در خاک دشمن بود. و بعد آن تشییع شد در بهشت زینبیه رامسر دفن شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

محمدرضا - برادرشهید: زمانی که ایشان شهید شدند جسدش حدود 30، 31 روز در خاک دشمن مانده بود. ایشان در وصیت نامه اش گفته بود که: من می خواستم که حسین وار شهید بشوم و جسدم به دست وطنم نیاید و چون شما خانواده ام که مصیبت زده هستید از خدا خواستم که جسدم به دست خانواده ام برسد.

رقیه - خواهرشهید: وقتی که می خواست شهید بشود جایی بود که نه نامه می رفت و نه تلفن می شد زد.

خودش معلم بود. آن شب خواب دید که دعوتش کرده اند می خواهند جبهه بروند. آمد خانه دید نامه رسیده است و بعد با خداحافظی گفت: آخرین سفر من است پنج بار که جبهه رفت خداحافظی کامل نکرده بود اما این بار با عشق و علاقه و با اینکه می دانست شهید می شود خداحافظی کرد و رفت.

رقیه- خواهرشهید: یک دست کت و شلوار داشت پوشید گفت:« من قشنگ شدم؟» آرزوی دامادی زیاد داشت ما دوست داشتیم برادرمان داماد شود. چون یکی از برادران ما در تصادف فوت کرده بود به مادر گفت: «شما خیلی آرزو داشتید اگر آمدم داماد می شوم و اگر نیامدم خدا بقیه پسران تو را نگه دارد. خواهر خدا بقیه برادران تو را نگه دارد.»

----------------------------------------------------------------

 

شهید مرتضی ربانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وصیت نامه را با لحنی آرام بخوانید .

وصیت شهید مرتضی ربّانی 

والذین هم لاما ناصیهم و عهدهم راعون و قالو انا لله و انا الیه راجعون .

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران ، بهترین معلم جنگ و جهاد ، صلح و شهادت ، و رهبر دلسوز امت اسلامی ایران و درهم کوبندة کاخ ظلم و ستمگران و امید محرومین و مستضعفین جهان و دشمن مستکبرین و خنثی کنندة توطئه های ابر جنایتکاران شرق و غر ب و بیدار کنندة ملل مسلمان جهان و نوید دهندة پیروزی و رشادت مردی به نسل جوان و بت شکن قرن و فرو نشانندة توطئه های خائنین ، ؟؟ ، قاسطین ، مارقین و آگاه کننده نا آگاهان و سلام و درود خدا و اولیاء و ؟؟ خدا به روان پاک شهدای اسلام از هابیل تا سرزمین پاک حسین ابن علی (ع) از کربلای حسین (ع) تا سرزمین پاک شهید پرور ایران از خطة لاله گری جنوب تا به کردستان محروم و مظلوم و همچنین شهید عزیز داخلی که بدست دشمنان کور دل به شهادت رسیده اند .

بالاخص بهشتی مظلوم از آنجائیکه خداوند بر هر فرد مسلمان نوشتن وصیت نامه را واجب گردانیده است ، وظیفة خود دانستم که به عنوان یک مسلمان مطالبی را ذکر نمایم ، تا شاید مومنی را از غذلت بد آورم . نوشته های همة شهدا غیر از گفتار خدا ، پیامبر و ائمه نمی باشد . بلکه شهدا برای به لباس عمل پوشاندن گفته های آنها به این مقام عظیم نائل می آمدند در واقع وصیت نامه من قرآن وصیت نامه ام را با به سخنان گوهربار فاطمه(ع) با حمد و سپاس خدا آغاز می کنم : بسم الله العارف الحکیم : خدا را بر نعمتهایش ستایش می کنم و بر توفیقاتش سپاس می گویم .

برای نعمتهای بی شمارش حمد و ثنا می گویم . همان نعمتهائیکه پایان ندارندو نمی توان آنها را تلافی و تدارک نمود ، و نهایت آنها در ادراک نگنجد . از ما خواسته است قدر نعمتش را بدانیم و شکر گذاری کنیم تا آنها را افزون کند . طلب حمد و ثنا کرده تا نعمتهایش را بر ما توسعه دهد . به توحید و یگانگی خدا شهادت می دهم . همان کلمة توحیدی که اخلاص را روح و حقیقت آن قرار داده و اندر وی دلها بدان گواهی می دهد ، و اندیشه و افکار از آن روشن گردد . 

خدائی که به وسیلة چشم دیده نمی شود و به وسیلة زبان نتوان توصیفش نمود و چگونگی او در وهم نمی آید . جهان را از عدم آفرید و در ایجاد آن ، احتیاجی نداشت و بر طبق مشیت خودش خلقت کرد . در آفرینش عالم قصد سودجوئی نداشت . جهان را آفرید تا حکمتش را اثبات کند و اطاعتش را تذکر دهد ، و قدرتش را اظهار نماید ، و بندگان را به عبادت وادار کند و دعوتش را بزرگ و نیرومند گرداند .برای اطاعات ، پاداش قرار داد و برای معصیت ، عقاب  و کیفر تعیین کرد تا بندگان را از عنایت برهاند و به سوی بهشت بکاشند .

خدا ایمان را وسیلة پاکی از شرارت قرار داد ، نماز را تشریع کرد تا جلوی تکبر را بگیرد ، زکات را برای تهذیب نفس و توسعة رزق واجب نمود ، روزه را برای اثبات اخلاص بندگان تشریع کرد بوسیلة تشریمع حج ، بنیان دین را استوار ساخت ،عدالت را سبب نظم و نزدیکی قلوب گردانید ، اطاعات از اهل بیت را سبب نظم ملت ، و امامت را مانع از پراکندگی قرار داد . جهاد در راه دین را سبب عزّت و بزرگی اسلام گردانید . صبر و بردباری را مایة رسیدن به ثواب قرار داد و امر به معروف را به منظور صلاح عمومی واجب کرد .

نیکی به پدر و مادر را مانع از غضب آنان قرار داد . برای تأخیر و کثیر نفوس به صلة رحم دستور داد . برای جلوگیری از قتل نفس قصاص را تشریع نمود . وفای به نذر را از اسباب آمرزش قرار داد . برای جلوگیری از پلیدی شراب خواری را قدغن نمود . اجتناب از بهتان و نسبت زنا را مانع لعنت گردانید ترک دزدی را اسباب عفت و پاکی قرار داد و شرک به خدا را به منظور اخلاص ممنوع ساخت . ای مردم ! پرهیزکاری و تقوا را پیشه سازید و اسلام را نگهداری کنید و از او امر و نواهی خدا اطاعت نمائید تا باشد که رستگار شوید و تنها عارفانند که از خدا می ترسند .

نمی خواهم با کلمات بازی کنم و سخن بگویم اما دوست دارم چند کلمه ای از آنچه که در دل هاست بدور از نکات به کاغذ بیاورم و حیف که وقت کم است خواهش می کنم و خدا را شکر می کنم که در مرحله ای از زمان قرار گرفته ام که دارای رهبری کم نظیر امتی خداجوی است که این سعادتی است که نصیب هر انسانی نمی شود و هر کس به اندازة خودش حمد وثنا می گوید . بنابراین وظیفة هر فردی است که از امام پیروی کند و در خط ولایت فقیه باشد تا باشد که رستگار شوید .

اما کسانی که خیال می کنند با رفتن عزیزانمان به جبهه و شهید شدن آنان جا برای سودجوئی و مقام خواهی ؟؟؟ می شود و به آنچه که می خواهند دست می یابند در موقعیت و فرصت خوبی قرار داده و به اهداف شوم خودشان می رسند ، سخت در اشتباه اند . زیرا شهیدانمان با آگاهی کامل این راه را انتخاب کرده اند و می روند و افسار دنیا را بگردنشان انداخته اند و هر گونه که بخواهید بتازید اما پس از گذشت زمان سر رسیدن شما به آن نقطه که خداوند وعده داده است . یوم الحساب ، وای بحال شما ! آنگونه که علی (ع) فرمودند که اگر نبود تقوای من علی از همه مردم زیر کمتر بود که مای پیرو اوئیم .

خدا یا تو شاهدی که چگونه زیستم ، حلالت را حلال و حرامت را حرام دانستم با آنجا که توانستم به مستحبات روی آورده و از مکروهات دوری گزینم . اما حق الناس برگردن حقیر سنگینی می کند و از آن بشدت نگرانم که نکند دل بنده ای از بندگان تو را رنجانده باشم و مایة غضب تو شده باشم . ولی به ذات مقدست سوگند یادی کنم که اگر علی ازبنده بجرم گناه سرزده باشد در اثر جهل و غفلت بوده نه به آگاهی از آن پس از کرامتت طلب آمرزش می کنم و با قرار دادن رئوفت در دل مردم نیز از آنها طلب بخشش می کنم .

و از کسانی که مرا می شناسند از همه حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر بدی از بنده دیده باشند به بزرگواریشان حقیر را ببخشید و همه بدانند که راه سعادت انسان راه انبیاء و اوصیاء خداست که همه در راه و جبهه ی امام خمینی خلاصه می شود که به هر فرد مسلمان واجب است که از او پیروی کند تا به کمال و سعادت دنیوی و اخروی دست یابد . و کسانی که علیه انقلاب به هر نحوی کارشکنی می کنند حتی با زبان تا چه رسد به قلم در ادارجات و دزدی در بازار بدانند که دل همة ما از آنها پر از خون شده و این شکایت را بدرگاه خداوند خواهیم کرد زیرا ما با خون دل این انقلاب و جنگ را حفظ می کنیم و شما با زیرکی به آن ضربه می زنید من همین حالا که وصیت را می نویسم و به تمام می رسانم در شهر فاو عراق هستیم که در عرض پنج  روز شاهد شهادت بیش از دههاتن و زخمی شدن دهها تن دیگر بودم ولی خط بعد دوباره به وقتلگاه و قربانگاه می رویم تا شاید خداوند سعادت شهادت خالصانه را نصیب حقیر بکند که می دانم راه سعادت ما کشته شدن در راه اوست .

پس کمی به وجدان خود رجوع کنید ببینید دنیا چه ارزشی دارد که اینقدر برای او حرص می خورید . خلاصة دنیا مرگ است پس از آن بترسید زیرا وعدة خداوند پس از مرگ راست است و دیگر فرصت برگشتن نیست و ای بحال کسانی که راه سعادت را نرفتند . خلاصه ، سخن بسیار است و وقت کم ، ما که از خود زنی و فرزندی نه مال و منالی بر جای نگذاشتیم هر چه است همین چند کلمه وسایر نوشته ها است .امیدوارم خداوند ما را از بنده گان شیعة علی قرار بدهد و ما را مومن بمیراند .

حق پدر و مادر بر من بسیار است و نامه ای جداگانه برای شما نوشته ام که تا شاید اندکی را ادا کرده باشم . در خاتمه اگر جسدم بدست شما رسید مرا در بهشت زینبیه دفن نمائید . بار دیگر از همه دوستان و آشنایان و فامیلان بخصوص پدر و مادر و خواهران و برادرانم حلالیت می طلبم و امیدوارم که حقیر را ببخشید .

خداحافظ امام و همة مومنین باشد .   خداحافظ   27/12/64 

خدا یا ، خدا یا ، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار  

و چند بیت شعری  به عنوان غزل را که بعضی از چیزهائی که در قلب شهیدان میگذرد و ارزششان و ؟؟؟ و هدفشان و وجودشان در دنیا و آخرت است که برای اهل علم قرائت بنمائید .