جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید فتح الله ذکریایی سراجیکلایی
نام پدر : نوروز علی
تاریخ تولد :1335/01/01
تاریخ شهادت : 1364/11/28
محل شهادت : شمال فاو
مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی - مهندسین -
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام
نام پدر : نوروز علیمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : ادوات کد شهید : 3863 رسته : پیاده
نام مادر : نورجیس واسو
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات والفجر 8 محل شهادت : شمال فاو تاریخ شهادت : 1364/11/28
نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره به سینه
شناسنامه تدفین
شهر : سراجکلا بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
گلزار : شهدای سراجکلا تاریخ تدفین : 1364/12/01
----------------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
فتح الله ذکریایی سراجی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
1/1/1335 ـ روستای سراجکلا ـ جویبار
3- نام و شغل پدر :
نوروزعلی ـ کشاورز
4- نام و شغل مادر:
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
6فرزند ـ فرزند آخر بودند .
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی : ـــــــــــــ
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ــــــــ
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــ
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــ
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
تربیت معلم ـ فنی ـ گرگان
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــ
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــ
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی : ــــــــ
2- یگان اعزام کننده : ــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
متاهل
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
منیژه السادت تجلیان ـ 1356
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):
3فرزند ـ محبوبه ـ عاطفه ـ مائده
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
دبیری 5 سال
مدیریت- تا زمان شهادت
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :
آموزش و پرورش ـ دبیر و مدیر
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:
فنی و حرفه ای
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
تحول فکری شهید از امام (ره) بود .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
عضوبسیج بودند.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
حضور داشت
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
3/10/64 الی 10/11/64 ـ قائمشهر ـ سپاه ـ اهواز
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
3 ماه
4- مسئولیت در جبهه : ــــــــ
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
28/11/64 ـ فاو ـ والفجر 8 ـ ترکش خمپاره
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
1/12/64 ـ گلستان شهدای روستای سراجکلا ـ جویبار
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
همرزم شهید : شهید چون فردی تحصیل کرده بود با منطق و دلایل روشن با مخالفین به بحث و مجادله می پرداخت و با دلایل روشن انحرافات آن ها را بیان می کرد و بسیاری از آنان را جذب اسلام واقعی می کرد ولی بعضی از کوردلان قانع نمی شدند .
همسرشهید: بهترین حرف و خاطره ای که از ایشان دارم این بود که در روز اول ازدواج مان شهید به من گفتند اگر می خواهی زندگی با برکتی داشته باشی نمازت را ترک نکن و آن را اول وقت بخوان .
فرزند شهید : بهترین خاطره ای که از پدرم دارم خندیدن بعد از حرف هایش بود که همیشه همه حرف هایش با خنده بود با شوق و علاقه زیاد لباس به تنمان می کرد ما را به مهدکودک (آمادگی) می برد و بعد به محل کارش می رفت .
------------------------------------------------------------
شهید فتح الله ذکریایی
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید بزرگوار فتح الله ذکریائی
وقاتلو هم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله ............... بقره 193
(( و با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود . و همه را آئین خدا باشد . ))
الحمدلله اشهد ان الا الله وحده لا شریک له و اشهدان محمد عبده ورسوله الهم صلی علی محمد و آل محمد
هم اکنون که قلم را به دست گرفتم و برروی ورق لغزاندم و وصیت نامه خود را می نویسم در انتظار شهادت نشستم ولی تاکنون به این درجه دست نیافتم هر چند دوستان و یارانم بسوی شهادت شتافتند و به لقا الله پیوستند . ولی من ماندم . آنها سبک بالانی بودند که توشه لازم را جهت سفر طولانی جمع کرده و خود را مهیای پرواز نمودند . در حقیقت وابستگیهای خود را از دنیا که قفسی برایشان محسوب می شد ، کندند و خود را سبک ساختند و بسوی ملکوت اعلا پرواز نمودند .
اما چه کنم که من سنگین بال بودم و ماندم و گناهانم مانع از پروازم بسوی معبود گردید و شاید هم خداوند از روی رحمت و بخشش خود فرصت دیگر بمن داد تا بتوانم توشه لازم را جمع کرده و خود را سبک بال سازم و بتوانم خود را بآن فاصله سبک بالان برسانم . در هر حال هم اکنون وصیت نامه خود را به این امید می نگارم . که از خداوند طلب عفو بخشش گناهانم می کنم که مرگ درراه او نصیبم گردد و فضل و بخشش خداوند اعتماد می کنم و با کمال سرافکندگی و تواضع در پیشگاه او توبه می کنم .
امیدوارم که خداوند بحق محمد وآلش بر این حقیر ترحم نماید و از گناهانم و مصیبتهای من در گذرد . و اعمالم را قبول نماید و توفیق شفاعت حسین (ع) و معصومین را نصیبم گرداند و از او می خواهم که با فضلش با من معامله کند ، نه با عدلش . ای خداوند بزرگ ، ای غفار ای ستار ، و ای ارحم الراحمین و ای سریع الرضا ما را ببخش از نافرمانیهائیکه کردیم ما را ببخش و علت اینکه نعمتهای زیادی نصیب ما نمودی و ما شکر آنرا بجای نیارودیم ما را ببخش .
با اینکه اوقات زیادی را از تو غافل بودیم . ای خداوند ما را ببخش از همه نافرمانیهائیکه از ما سر زده است . خداوندا در حالی بسوی تو می شتابم که نمی دانم آیا اعمالم را قبول و دعاهایم را مستجاب خواهی کرد . و ما را از بندگانت قرار خواهی داد یا نه . ولی ای خداوند مطمئنم که کرم و بخشش شما به بنده خدا خواهد رسید و تو خود به توابین مژده بخشش داده ای . ای خداوند آنچنان نیروئی بماعنایت فرما در هنگامیکه اسلحه دشمن سینه های ما را می درد بجای آخ گفتن بشکر تو و نعمتهایت را بجا آوریم و به تو توکل نمائیم و به تو پناه آوریم .
سخنی چند با اقوام و خویشاوندان و دوستان و امت حزب الله
1- در مقابل شهادتم هیچگونه انتظار از مسئولین نداشته که من هرگز راضی نیستم و خداوند هم راضی نخواهد بود که ما باید همه چیز خود حتی جانمان را فدای انقلاب و اسلام کنیم و باید تمام انتظاری که اسلام و انقلاب از ما دارد برآورده نمائیم . و در جستجوی منافع شخصی از انقلاب و اسلام نباشیم از تمام دوستان و برادارن و خواهرانم می خواهم چنانچه بدی و یا زیانی از من دیدند مرا ببخشند .
و از همه شما طلب عفو و بخشش گناهانی مینمایم و از خداوند تعالی بخواهید که اعمالم را قبول کند و مرا با شهدای راهش محشور گرداند . و شما ای امت حزب الله ایثار و فداکاری شما آنقدر زیاد است که قادر به زبان آوردن آن نیستم و اجر آن آنقدر عظیم است که خدا بایستی بدهد . ای امت حزب الله که با ایثارهای شما و فرزندان شما انقلاب اسلامی ما به پیروزی رسید و بی شک تحت رهبری امام خیمنی که در حقیقت خلیفه خدا و نایب امام زمان (عج) لبیک می گوئید .
و بسوی جبهه های نبرد حرکت می کنید و خود را به آن غافله می رسانید و از آن عقب نخواهید افتاد که راه سعادت و رستگاری این است که بفردا نگذارید که فردا دیر است . پدر و مادر هر فرزندی باید فرزند خویش را به جبهه بفرستد تا فرزندش در این دانشگاه علمی و عملی که پس از فارغ التحصیل شدن از پایگاه گروه مقاومت محله اش می باشد درسی ایثار و اخلاص و ... را که آموخته در این جبهه عملاً پیاده کند .
نکند که مانع از رفتن فرزندتان به جبهه شوید که در آن صورت علاوه بر اینکه مانع از رشد فرزندانتان شدید در روز قیامت در پیشگاه رسول خدا و معصومین سرافکنده و مایوس خواهید شد و با این روش و اعزام مداوم فرزندان خود به جبهه شعار جنگ جنگ ، تا پیروزی را از گفتار به عمل تبدیل نمائید که خداوند در همه جا یار و یاور شما است . و ای امت حزب الله و امت سراجکلا . برای سفر طولانی که همه در پیش داریم آماده شوید و خود را مهیای مرگ سازید و توشه لازم را در این سفر با خود بهمراه آورید و این لحظاتی که بسر می برید فرصتی است که از آن استقبال کنید .
و همچنانکه مرگ بسوی من آمده روزی بسوی شما خواهد آمد و خود را مهیای مرگ کنید و بحساب خود قبل از این که به حسابتان برسند . برسید و وابستگی خود را از دنیا کم کنید و تقوا پیشه کنید که تنها راه سعادتمندی در دنیا و آخرت این است . ای مردمیکه خود را با زد وبندهای دنیا مشغول کرده اید . ای کسانیکه از خویشتن غافل شده اید ، و ای کسانیکه جز منافع شخصی چیزی را طلب نمی کنید ، و ای کسانیکه چشم طمع به انقلاب دوخته اید ، وای کسانیکه راه شیطان را در پیش گرفته اید و خود را از آن آگاه نیستید و یا هستید از مرگ من و دیگران عبرت بگیرید .
و خود را از لجن زار جدا سازید . و مسیر حرکت خودرا باز یابید . و رضایت خدا و با خدا بودن را در پیش گیرید . که فردا دیر است و مرگ هیچگاه به شما خبر نخواهد کرد که کی می آید . و شما ای برادران و خواهران برای اینکه بتوانید به یک محیط و محل سالم و خداپسندانه دست یابید گذشت و فداکاری را در پیش گیرید . و ای برادران انجمن و پایگاه میدانید در زمان حیاتم آرزویم این بود که با اهالی محترم بیشتر باشم و آنان را از خودمان بدانیم و آنها را نیز بقبولانیم که با هم هستیم . و از یک امت و نیز شرایط قوم و خوشی نزدیکی داریم و تحت تاثیر عوامل خارجی قرار نگیریم .
ای برادران بزرگوارم با گرمی و خلوص دیگر یاران ما را در آغوش بگیرید و مسائل خدا ناخواسته شخصی دیگر بس است و همسنگران اگر در موقع خواندن این وصیت نامه در کنار مزار من و شهدای دیگر محله ما هستید انتظار شان این بوده و این است که اعمال و رفتار شما نسبت به همدیگر و در تمام ابعاد اسلامی و انقلاب باشد . با مهربانی و عطوفت بیشتری همراه باشد .
و فرزندانی را به این جامعه تحویل دهید که فردای قیامت شفاعت شما پدر و مادر و یا برادر و یا خواهر را بنمایند . مادر عزیزم خشنود و شاد باش و خدا را سپاس و شکر بگو گرچه می دانم شهادتم شما را ناراحت و افسرده میکند . بدان که شهادت افتخار بزرگی است که نصیبم گردید . مادرم راهی را که قدم زدم راه امام حسین (ع) و یاران فداکار اوست . راهی است که خدا مرابآن فرمان میداد راهی است که حسین (ع) از من یاری می خواست راهی که امام خمینی ولی فقیه مرابان می خواند . مادر عزیزم راهی که گام زدم راهی بود که خدا مرا برای آن خلق کرده بود .
و تو در دامن پاک خود مرا برای آن پرورش دادی و من با افتخار این راه را طی نمودم و هر چند می دانم که برای من زحمات زیادی کشیدید . و بیاد دارم که برای پرورش من چه خوابهائی را به خود حرام کردی و از چه خوشی هائی گذشتی . و چه غم و غصه هائی خوردی . در هر صورت مرا بزرگ کردی . ولی از تو می خواهم که مرا ببخشید اگر نتوانستم حق فرزندی را ادا کنم .
برای من از خداوند طلب مغفرت بنما وای مادرم تا زمان حیات خود غروب و یا شب جمعه پدر خدا بیامرز را از طرف من بیاد آور . و ای همسرم و ای برادران و خواهران از طرف من در کنار قبرش حاضر شوید و برایش قرآن و حمد و سوره تلاوت کنید . و دیگر وظایف شرعی را که بعهده من بوده از نظر چه مالی و چه معنوی بجا آورید .
و ای همسرم و فرزندانم و میوه های بهتر از جانم و مادرم و برادران و خواهرانم وای برادر زاده ها و خواهر زاده ها شما همه دوستان و یاران خویشاوندان لباس عزا را از تن برکنید غم و غصه ها از از خود دور کنید . و گریه و زاری نکنید و صبر را پیشه کنید . که پیامبر گرامی فرموده است . الایمان نصفه الصبر و نصفه الشکر و خدا نیز اجر شما را زیاد گرداند . و بدانید که من با چهره شاد و خندان خدا را ملاقات خواهم کرد.
و ای همسرم و خانواده ام اگر جسدم بدست شما نرسید هیچ ناراحتی و اندوهی بخود راه ندهید که جسد مشتی خاک بیش نیست و سزاوار نیست که شما خود را برای مشتی خاک ناراحت کنید . تا در روز محشر همدیگر را ملاقات خواهیم کرد . و ای همسرم من از شما هیچگونه بدی ندیده ام اگر شما از من بدی و ناراحتی دیدید مرا ببخشید و مورد عفو و مهر و عطوفت خود قرار دهید . و بعد از من همچون گذشته ثابت قدم و استوار بمان و از میوه های دلم و نور دیده ام محبوبه و عاطفه و مائده هم پدری کن و هم مادری . و دست یتیم نوازی بسر و رویشان بکش که انشا الله توفیق و الطاف خداوند و شفاعت امام حسین (ع) بدرقه راه شما خواهد شد .
و زینب وار زندگی را در کنار بچه هایم ادامه و تمام کوشش و تلاش خود را در تربیت صحیح و اسلامی فرزندانم قرار دهید و پیروی از ولایت فقیه و به فرمان امام خمینی که در حقیقت خلیفه خدا و نائب امام زمان (عج) میباشد لبیک گوئید . همچنین وصیت می کنم که مراسم تشیع جنازه و دیگر مراسم با دخالت کامل سپاه پاسداران و برادارن انجمن و پایگاه و نظارت و مشورت برادران و خویشاوندانم اجرا شود .
کلیه کتابهای فنی و تخصصی مرا به کتابخانه هنرستانم فنی شریف واقفی تحویل دهید . و بقیه کتابها که اگر مورد استفاده خانوده ام نیست تحویل کتابخانه اسلامی توحید محله مان بدهید . و اسناد و مدارک موجود بنده از طریق انتخاب دو نفر از یاران پایگاه و انجمن پس از بررسی و رسیدگی کامل جابجا شود . تا خدا نخواسته باعث ایجاد نگرانی و مشکل برای کسی نگردد .
به همسرم و مادرم و برادرانم و خواهرانم وصیت میکنم که در صورت بازشدن راه کربلا بسوی آن حرم آن سرور شهیدان بشتابید . و به نیابت از من زیارتنامه عاشورا را بخوانید . و از خداوند تعالی بخواهید که شفاعت امام حسین را در روز قیامت نصیبم گرداند . در پایان بایستی بگویم که در حالی از این جهان رخت میبندم که در این اندیشم که چگونه امت اسلام انقلاب را پاسداری خواهند کرد .
و چگونه پیرو ولایت فقیه خواهد بود . و چگونه اسلحه بر زمین افتاده شهدا را بر دوش خواهند کشید . و چگونه فرمان خداوند را لبیک خواهند گفت . که می فرماید : و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الذین لله
به اهتزاز باد پرچم خونین اسلام درسراسر گیتی و نابود بود استکبار جهان در هر شکل رنگی
فتح الله ذکرائی 4/11/1364
مطابق با سیزده جمادی الاول 1406 هجری قمری