جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید حجت الله رضی دونچالی
نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1330/04/02
تاریخ شهادت : 1365/11/21
محل شهادت : شلمچه
مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام
نام پدر : محمدمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : حوزوی
تخصص : کد شهید : 4370 رسته : پیاده
نام مادر : قمر نساء آهن چی
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/11/21
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
شناسنامه تدفین
شهر : کلاگر محله بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
گلزار : شهدای کلاگر محله
-------------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
حجت الله رضی دونچالی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
2/4/1330 -روستای کلاگر محله ـ جویبار
3- نام و شغل پدر :
محمد ـ کشاورز
4- نام و شغل مادر:
قمر نسا اهن چی ـ خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
9فرزند ـ فرزند دوم بودند .
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :ـــــــــ
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
شهید دروس حوزوی خواندند .
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
دبستان شبانه روزی ـ جویبار
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
راهنمایی شریعتی ـ جویبار
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان بابل ـ رشته ریاضی
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
دانشگاه آزاد قائمشهر ـ ادبیات
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــ
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
شهید قبل از سن 15 سالگی به حوزه علمیه ساری در مسجد رضا خان سال 42 تا 46 رفتند و بعد به دلیل فوت پدر و کار کشاورزی ترک حوزه کردند و به تحصیل عادی پرداختند .
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی : ــــــ
2- یگان اعزام کننده : ــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
متاهل
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
راضیه مسعودی ـ 2/5/57
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):
2فرزند ـ مقداد و میثم
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ): ــــــ
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
رسمی
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :
آموزش و پرورش
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:
معلم ـ جویبار
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
تحول فکری شهید از امام (ره) بود .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
شهید در راهپیمایی و تظاهرات و پخش نوار شرکت می کرد و یک مرتبه توسط ساواک بازداشت شدند .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
عضوبسیج بودند.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
حضور داشت
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
8/12/60 الی 17/3/61 ـ جویبار ـ سپاه ـ جنوب
9/7/65 الی 21/11/65 ـ جویبار ـ سپاه ـ جنوب
3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــ
4- مسئولیت در جبهه :
رزمنده
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
21/11/65 ـ شلمچه ـ کربلای 5 ـ مفقودالجسد
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
2/75 ـ گلزار شهدای حسینیه کلاگر محله ـ جویبار
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
اوقات فراغتی برای شهید وجود نداشت تمام وقت خود را صرف شاگردان و دانش آموزان خود می نمود حتی در ایام تعطیل هم شاگردانی در منزل داشت که به آن ها به صورت صلواتی و رایگان درس می داد و چیزی دریافت نمی کرد ایشان هرگز آرام نداشتند و هرگز در زندگی نیاسود و امیدوارم در بهشت آسوده خاطر باشد .
مادر شهید : شهید همیشه به من می گفت :« مادر مرا چگونه شیر دادی؟ اگر مرا با وضو شیر می دادی من شهید می شدم آنهایی که شهید شدند با وضوی مادران شان شیر خوردند» به او گفتم تو از کجا معلوم کردی که شهید نمی شوی تو حتماً شهید می شوی و دستم را نمی گیری و ایشان گفتند:« نه مادر من شهید نمی شوم» خیال مرا راحت کرد و رفت .
برادرشهید : شهیدبسیارراستگو، امانتدار،خوش اخلاق، باایمان ،صبور، مهربان وپایبند به اصول مذهبی ودینی و مسائل شرعی ازجمله نمازخواندن اول وقت،گرفتن روزه،تلاوت قرآن،دعا و رازونیاز بودند . درنمازجماعت حضورداشتند وحق وحقوق دیگران رارعایت می کردند .
خواهر شهید : شهید معتقد بودند هر کس لیاقت شهادت را ندارد و اگر خدا ما را پذیرفت شهادت نصیب ما می شود و اگر ایثار و فداکاری مان را نپذیرفت وای به حالمان و دوستانش گفته بودند که شب عملیات شهید بسیار نورانی شده بود طوری که در دعای کمیل که شب عملیات بر پا شد با صدای بلند می گفتند :« خدایا مرا بپذیر و در این زمین غربت مرا خاک کن .» با گریه و تضرع می گفتند که فردای آن روز در عملیات به شهادت نائل آمدند
--------------------------------------------------------------------
شهید حجت الله رضی
نام : حجت الله
شهرت : رضی دو پخالی
نام پدر : حاج محمد
تاریخ تولد : 1330 هجری شمسی
تاریخ شهادت : 19/ 10/ 1365
محل شهادت : شلمچه عملیات مقدماتی کربلای 5
متاهل دارای دو فرزند پسر بنامهای میثم و مقداد
شما را به راه راست هدایت نماید و شما را در این راه استوار و نا فرجام و در پیروزی از ولایت فقیه ثابت قدم بدارد . پسرانم میثم و مقداد شما باید در هر شرایطی که باشد دست از رهبر و ولی امر خود برندارید اگر چه به حمایت از رهبری سرتان بالای دار برود.
پسرانم همیشه دنباله روی روحانیت اصیل و در خط امام باشید که اینها بسان بازوان رهبری می باشند در تقویت این بازوان بکوشید با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری نمائید و حتی عضو بسیج شوید و همچنین از همسر فداکارم می خواهم که با بزرگواری خود از خطاها و اشتباهاتی که در این مدت زندگی مشترک من و تو از من سرزد مرا ببخشد من از او راضی هستم و امیداوارم که خداوند از او راضی باشد و با زهرای مرضیه در بهشت برین همنشین گردد .
همسرم در تربیت بچه ها کوشا باش و در حد امکان به آنها تریبت و اخلاق اسلامی بیاموز و آنی از تربیت و تعلیم آنها غافل نباش . همسرم همچنانکه در زندگی صبور بودی در شهادت من نیزصبر پیشه کن که خداوند برکنندگان را دوست دارد و از مادر مهربانم می خواهم از گناهان بگذرد و مرا ببخشد و زینب گونه صبر نماید و از برادران و خواهران عزیزم می خواهم که اسلام را یاری نمایند و از ولایت فقیه پیروی کنند . وصی ام دو پسرم میثم و مقداد رضی می باشند .
و همسرم راضیه مسعودی و مادرم نایب وصی می باشند اگر جنازه ام بدست شما رسید مرا در گلزار شهدای کلاگر جمله جویبار دفن نمائید . در پایان از امت حزب ا... می خواهم که اگر بدی از اینجانب سر زد با بزرگی خودشان ببخشند . خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار جانباز اسلام ، مسافر کربلا. حجت ا...رضی
20/2/65
قسمتی از وصیتنامه معلم شهید حجت الله رضی
خویش به سویت آمده ام اماما مرا جزء پیروان خودت قرار بده و از جرم و تقصیرم در گذر . { سخنی دارم با امت حزب ا... و شهید پرور در خط امام عزیز استوار پر توان باشید ، جبهه ها را پر کنید و در پشت جبهه و خستگی ناپذیر کار کنید که بقول رئیس جمهور شهید رجائی « حزب ا... کسانی هستند گمنام ، بی ادّعا ، بی توقع ، در میدان نبرد حاضرند و در پشت جبهه آنقدر کار می کنند که ساعت به آنها سرزنش
می کند . ( امت حزب الله هر کاری که از دست شما بر می آید و سودمند برای جمهوری اسلامی است انجام دهید و نگوئید مسئول فلان کار فلانی است به من چه ؟
تو کارت را انجام بده اگر چه مقام و منسبی نداشته باشی بگذار آنها که مقام و منسبی
را یدک می کشند و برازنده آن مقام نیستند و لیاقت آن کار را ندارند در دادگاه عدل الهی
به مجازات و کیفر اعمال برسند ) سخنی دارم با آن مردمی که همراه با مردم حزب الله نیستند، هر چه زودتر با این امت سلحشور همراه و راهی شوند تا سعادت این دنیا و جهان آخرت نسیبشان گردد .
و گرنه مورد خشم خدای حزب الله قرار گرفته و به زباله دان تاریخ ریخته خواهند شد }. اینک وصیتی چند دارم با دو پسرم میثم و مقداد رضی . پسرانم هم اکنون پدر شما جهت یاری اسلام به میدان رزم شتافته و آماده نبرد بر علیه کفر جهانی شدم اگر خداوند مرا مورد الطاف الهی قرار دهد و شهادت در راه خدا نصیبم گرداند شما مفتخر باشید و خدا را شکر کنید که این قربانی نا قابل شما را پذیرفته است .
وصیت من به شما دو پسر خوبم این است که در راه خدا که همان یاری دین خدا و لبیک گفتن به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی است ، ادامه دهید و من مادام از خداوند منان
می خواهم که از گناه خجلت زده و شرمنده ، پریشان و شرم زده بدرگاهت ای کریم بنده نواز رو آوردم . با کوله باری از گناه و معصیت که هیچوقت قادر به حمل آن نیستم روی ؟؟؟ از بخشاینده گناه گناهکاران آمدم و اگر مورد عفو و بخشش تو قرار نگیرم با چه روئی برگردم و به چه کسی رو آورم درمانده و پریشانم ای خدای کریم به مقام بلند کبریایت از جرم و تقصیرم بگذر .
خدایا با 35 سال سن تقویمی که فقط هشت سال آن در طاعت و عبادت تو گذشت و بقیه عمرم را در غفلت و بی خبری گذراندم . خدایا خودت بهتر می دانی که من از زمانی که تو را شناختم لحظه ای از صراط تو دست بر نداشتم و آنی از یادت و ذکرت ای خالق منان غافل نشدم ولی بار خدایا بقیه عمرم را که به آسانی تباه کردم چه بگوئم بجز ترحم و بخشش تو راه دیگری ندارم خدایا مرا مشمول عفو و بخشش خودت قرار ده ...
قدر تقصیر به پیشگاه رهبرکبیر انقلاب اسلامی حضرت امام مدظل العالی ، اماما روی با توست اما با چه روئی با تو سخن بگوئیم که در اوایل نهضت هنگامیکه تو ای امام بزرگوار پرچم سرخ حسینی را برداشته و حسین گونه بر علیه یزید و یزیدیان شوریدی ولی من در غفلت و بی خبری و در پیله جهالت محبوس بودم و نتوانستم به ندای حسین گونه تو لبیک بگوئم .
با غفلت و بی خبری من و امثال من باعث این شدیم که انقلاب اسلامی خیلی دیرتر از موعد مقرر خویش به پیروزی برسد . در اثنای این زمان رژیم منفور پهلوی به چه جنایتها که دست نزد و چه خونهائیکه به ناحق نریخت . اماما من خودم را مقصر و گناهکار می دانم و مدام خودم را سرزنش می کنم . امام عزیز همانطوریکه امام حسین (ع) از جرم و تقصیر حُر گذشت و او را پذیرفت تو ای راهروی خط سرخ حسینی اکنون من را نادم از کرده را ببخش.
2/5/65
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اِنً الحٌکمٌ اِنًما الله عَلَیهِ تًوَکًلت وَ عَلیَهِ فَلیَتَوَکًلِ المِنَو کّلِوٌن : فرمان فقط از آن خداست فقط بر او اعتماد کردم و توکل گران باید بر روی توکل کنند ( سوره یوسف آیه 7)
جنگ ، جنگ امت و عزت و شرف ما نیز در گرو همین جنگ است ( امام خمینی )
با ستایش و سپاس به درگاه معبود و خالق جهانیان و با درود و سلام به خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) و امامان معصوم که جانشینان به حق حضرت محمد (ص) می باشند و با درود و سلام به امام امت ولی امر حضرت امام خمینی و با درود و سلام بر ارواح طیبه شهدای اسلام وصیت نامه خود را شروع می کنم .
اینجانب حجت الله رضی فرزند حاجی محمد ساکن کلاگر جمله جویبار . با اعتقاد به وحدانیت و یگانگی خداوند متعال و با اعتقاد به ارسال پیامبران که از سوی خداوند جهت ارشاد و راهنمائی مردم فرستاده شدند که اول آنها حضرت آدم (ع) و آخر آن ها حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله .(ص) و با اعتقاد به ولایت و جانشینی امامان معصوم که اول آنها حضرت امیر المومنین علی (ع) و آخر آنها حضرت بقیه الله اعظم حضرت مهدی (عج) که به امر خدا در پرده غیبت پنهان است تا بفرمان خدا ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد نماید و با اعتقاد به ولایت و رهبری ولایت فقیه که بعد از غیبت کبری امام زمان (عج) ولایت و رهبری مسلمانان را به عهده می گیرند.