جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید اسدالله رضایی
نام پدر : علی
تاریخ تولد :1344/10/06
تاریخ شهادت : 1365/10/20
محل شهادت : شلمچه
مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : ساری استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانشجویی - فرهنگی -
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام
نام پدر : علیمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : دانشجوی کاردانی
تخصص : کد شهید : 4316 رسته : پیاده
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 5 محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/10/20
نحوه شهادت : اصابت گلوله به دهان
شناسنامه تدفین
شهر : روستای شرفدارکلا بخش : شهرستان : ساری استان : مازندران
گلزار : امام زاده محمد تاریخ تدفین : 1365/10/26
------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
اسدالله رضایی شرفدارکلایی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
6/10/1344 ، روستای شرفدارکلا ، از توابع شهرستان ساری
3- نام و شغل پدر :
علی ، کارگر شرکت خصوصی تیرچه بلوک سازی و کشاورز
4- نام و شغل مادر:
سکینه ، خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
6 فرزند شهید اولین فرزند بودند.
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
در کانون خانواده ای مومن و خداشناس ، اوضاع اقتصادی سخت و نامطلوبی که از زحمات پدری کارگر و کشاورز که برای کسب روزی حلال ، شب و روز نمی شناخت . دائماً در فکر کار بود تامین می شد و به رشد و تکامل جسمی و عقلی رسید . او نیز در این راه یاور و همراه آنان بود .
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
مدرسه ابتدایی 17 شهریور شرفدار کلا (5 سال)
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی (3سال)
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان 29 آبان ساری (4 سال)
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
مرکز تربیت معلم دکتر شریعتی ساری (2 سال)
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
بله ، بعد از اتمام کلاس و انجام تکالیف در کارهای منزل یاور آنان بود و همچنین در مزارع کشاورزی
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــ
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی : ــــــــــ
2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
به پدر و مادر بسیار احترام می کرد و برخوردی خوش نشان می داد هیچ وقت آنان را اذیت نمی کرد در جهت آسایش و رفاه آنان بسیار تلاش می کرد . رفتاری توام با عشق و مهربانی نسبت به والدین داشت و در کارها به یاری آنان می شتافت . با سایر اعضای خانواده نیز بسیار خوب و خوش برخورد بود .
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
رسمی ، فرعی (از سال 55 الی 65 به کشاورزی نیز مشغول بود .)
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :
آموزش و پرورش
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:
تاریخ 7/9/63 به استخدام آموزش و پرورش در آمد .
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
او با تبعیت از فرامین حضرت امام و روحانیت متعهد ، عشق و علاقه زیادی نسبت به شهدا داشت که سبب می شد آنان را الگویی در زندگی اش قرار دهد. او از امام به عنوان عنایت الهی یاد می کرد و می گفت که ادامه دهنده راه امام حسین (ع) است . از این رو با اندکی تامل و اندیشیدن در مسیر او از نظر روحی و جسمی متحول و دگرگون می شد .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :
یکی از ویژگی های بارز شخصیتی ایشان که سبب تاثیرپذیری خانواده اش از او می شد . رعایت بیش از حد در مورد اسراف نکردن و قناعت و راضی بودن به چیزی که دارد بود این عمل او زبانزد خاص و عام بود و در تصمیم گیری هایش بسیار دقت می کرد و با تفکر به نتیجه ای می رسید و به افراد ناتوان و فقیر کمک و دستگیری می کرد . این صفات او برای تک تک افراد خانواده الگو و سرمشق بود .
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
او نیز به نوبه خود با سردادن شعارهای دینی و انقلابی برای سرکوبی و نجات مردم از بند شاه ملعون در تظاهرات و راهپیمایی ها و توزیع اعلامیه حضرت امام شرکت می کرد .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج مستضعفین به عضویت فعال این نهاد در آمد و در زمینه های مختلفی با آنان همکاری داشت از جمله رفع مشکلات مردم ، تعاون نگهبانی و حفظ حراست از روستا.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضور داشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
در طی 2 مرحله ، در 20/9/64 الی 21/10/65 ، سپاه ساری ، با عضویت بسیجی ، به منطقه جنوب ، شلمچه اعزام شد .
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
9 ماه
4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــ
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
تاریخ 21/10/65 در شلمچه ، عملیات کربلای 5 ، بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
پیکر پاک و نورانی آن شهید 26/10/65 در جوار امام زاده محمد شرفدارکلا خاکسپاری شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
در وصف شخصیت و سجایای اخلاقی شهید برادرش محمد با بیان مطالب و نقل مواردی می گوید:
برادرم از همان زمان دوران کودکی علاقمند به فراگیری علوم دینی و مذهبی بوده است و در مجالس گوناگون در رابطه با جلسات قرائت و تفسیر قرآن تا مراسم و جلسات دیگر شرکت فعالی داشت . حتی بعد از پیروزی انقلاب اولین بار کسی که در محل و از پشت بلندگو مسجد اذان گفت اسدالله بود . یادم می آید که آخرین دفعه ای که ایشان از خانواده خداحافظی می کرد من کلاس سوم راهنمایی بودم و به عنوان پسر بزرگ بعد از ایشان با من به تنهایی در اتاق صحبت می کرد به من فرمود : محمد آقا ! ممکن است از این سفر دیگر برنگردم بعد از من تو باید مراقب خانواده باشی ، درس هایت را خوب بخوان و راهم را ادامه بده . ایشان عادت داشت که همیشه با نام خدا کارهایش را شروع کند بنابراین در یاداشتی که مربوط به خرید وسایل مورد نیاز بود بالای آن نوشته بود : به نام خدا ! این کار او الگویی برای من شد تا همیشه قبل از شروع هر کاری با یاد خدا آغاز کنم .
دوست شهید ـ جعفر محرومی ـ نیز با بیان اخلاقیاتش می گوید:
او در تمامی زمینه ها الگویی برای من بود . از لحاظ مذهبی هیچ وقت ندیدم که نمازش را نخواند یا روزه اش را نگیرد . من از او پیروی می کردم هیچ وقت خود را بهتر و بالاتر از دیگران نمی دانست . اکثر نمازهای مغرب و عشا را با هم در مسجد می خواندیم . ما نسبت به هم علاقه خاصی داشتیم . او برای من هم در خانه و بیرون از خانه الگویی بی نظیر بود. به عنوان مثال در خانه خود نقش پدر را داشت یعنی بیشتر کارهای خانه روی دوش او بود . به ورزش هم علاقمند بود . روزی در ساختمان نیمه کاره ی آن ها کار می کردیم قرار بود ساعت 5 در مسابقه فوتبال حاضر شویم اما بعد از کار و اتمام آن ساعت 4 خود را به مسابقه رساندیم و برنده هم شدیم .
----------------------------------------------------------
شهید اسد الله رضایی
وصیت نامه
معلم شهید ، بسیجی جان برکف
اسدالله رضائی
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون . فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم خلفهم الاخوف علیهم یحزنون –
قرآن کریم آیات 168-169 آل عمران
مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند – بلکه زنده به حیات ابدی اند و در نزد پروردگار شان متنعمند . آنان به فضل و رحمتی که از خدا نصیبشان گردیده شادمانند و به آن مومنان که هنوزبه آنها نپیوسته اند و بعداً در پی آنان براه آخرت خواهند شتافت مژده می دهند که از مردن نترسید و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورید .
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
سپاس خداوند لایزال را که آفریننده جهانیان است و سپاس و ستایش مخصوص اوست . سپاس سزای اوست که بر ما منت نهاد و ما را خلق فرمود و شاکرم او را که مرا به صراط مستقیم هدایت نمود و به من قدرت فکر کردن در انتخاب طریق هدف را نمود و سپاس میگریم خدای را در انتخاب طریق بهترین راه را بمن نشان داد و از ضلالت مرا رهانید .
و اما بعد از سلام و صلوات بر تمامی فرستادگان و سفیران خداوند از آدم تا محمد (ص) و سلام بر امامان بحق جانشینان پیامبر اکرم بویژه امام زمان ارواحنا و ارواح العالمین و لاالفدا وسلام و درود بر نایب بحق آقا امام زمان حضرت آیت الله امام خمینی و قائم مقام رهبری حضرت آیت الله منتظری و سلام بر تمامی خدمتگذاران به اسلام و مسلمین و سلام بر تمامی رزمندگان این عاشقان مکتب حسین و پیروان پیر خمین و سلام و صلوات بیکران به ارواح مطهر شهدا از شهدای صدر اسلام تا بحال بویژه شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بالاخص شهدای گرانقدر و گلگون کفن روستایمان شهیدان خلیلی – داداشی – فلاح – میردیده و رضائی که واقعاً این بزرگواران الگویم بودند و من از اینها سر مشق گرفتم زیرا آنها عاشق بودند و چگونه عشق ورزیدن را بمن آموختند .
من واقعاً پابوس آنها هستم چرا که خون آنهاست که اسلام را سر پا نگهداشت . آنها هدف را دیدند و نور و طلعت را دیدند و با فهم خود ظلمت را رها کردند و بسوی نور شتافتند . من هدف زندگی را در شهادتشان دیدم و جستجو نمودم ، من چگونه زیستن را از آنها آموختم همانگونه که آنها از سرور خود حسین (ع) آموختند . خلاصه اینها (شهداء) ارزش دارند ، خونشان ارزش دارد ، هدفشان ارزش دارد . خانواده شان ارزش دارند . از شما پدران – مادران – برادران – خواهران می خواهم احترام خانوادهاشان و راهشان و تمامی اموری که به آنها ختم میشود را بنمائید .
نکند خدای نکرده شهیدان را فراموش کنید یا خانواده شان را فراموش نمائید . این شهدا برای اسلام و مردم که هر وقت یادشان می افتید . فکر مرگ می نمائید . شاید یاد آنها شما را متوجه آخرت سازد . همین که گفتم نعمت یاد آخرت برای ابد ما را بس است . بخدا شهدا نزد خدایند و نزد او روزی میخورند چه افتخاری بالاتر از این که انسان در راه هدف و خدا آنهم در حال جهاد جانش را از دست بدهد . واقعاً بیائید فکر کنیم که تابحال چه کار کرده ایم و به خود هشدار دهیم که :
بیدار شو ای دل که جهان می گذرد ویز مایه عمر رایگان می گذرد
در منزل تن مخسب و غافل منشین کز منزل عمر کاروان می گذرد
ناراحت نباشید که ازدواج ننموده ام ( البته مخالف ازدواج نبوده ام ) و به اصطلاح ناکام مانده ام بلکه باید بگویم که من به کام خود رسیده ام . چه ازدواجی بالاتر از این که آدمی با فرشتگان ( حوران بهشتی ) ازدواج نماید که اصلا قابل مقایسه با ازدواج دنیوی نیست و باور بفرمائید که بالاترین لذت ها را شهادت در راه خدا دارد ومن باید بگویم که اگر خدا شهادتم را قبول نماید و مرا بدرگاه خود بپذیرد جزء خوشبخت ها هستم و کسی در عالم مادی و معنوی به حد ما نخواهند رسید . آری من عاشقم باید بگویم که من عاشق خدا و حسینم ، عاشق پیر خمینم ، من سعادتی برتر از این نمی بینم .
بار خدا یا در این دل شب ( بعد از ساعت 12 شب یلدا – 1/10/65 ) از تو اولا طلب آمرزش گناهان و بعد طلب شهادت در راه تو را می نمایم . بار خدا یا مرا به آرزویم برسان که مشتاق دیدار حسینم . خدا یا به مردم ما این آگاهی مرا بده که اینقدر در مادیات غوطه نخورند و اندکی بفکر آیند تا تو را درک نمایند . بار خدا یا باز هم ترا سپاس می گویم که قدری از قدرت درک کردن را بمن عطا فرمودی تا ترا شناختم و در راه تو جان فدا نمودم . خداوندا شهادت مرا در راه خودت قبول بفرما .
خدا یا نمی دانم چه شوقی در دلم افکندی که بی صبرانه منتظر توام .
خدا یا مرا عفو نما ، گناهانم را که در اثر نادانی ام انجام داده ام ببخش .
بار خدایا، یا اول مرگم را اول آسایشم قرار بده .
خدا یا ، قدرتم ده تا بتوانم رسالتم را به امتم برسانم .
امت میهنم ، هم شهری ام ، هم محلی ام ، هرگز امامتان را تنها نگذارید زیرا که او عنایت خداوند است و راهش راه حسین (ع) است . و ندایش ندای هل من ناصر حسین است به ندای او لبیک گوئید . مبادا شیطان شما را وسوسه نماید و شما را از هدفتان دور بدارد . و خدا یا امام را تا ظهور حضرت بقیته الله الاعظم و حتی در کنار او برای مسلمانان و مستضعفان عالم نگهدار . پدران ، مادران ، براداران و خواهرانم وصیت نامه های شهداء را بخوانید و از آن درس گیرید . قرآن بخوانید و بدانید که بدردتان میخورد .
بخدا اگر قرآن خواندید و عمل نمودید و اگر بعد از آن ضرر کردید من ضمانت میدهم که اجر و پاداشم را بشما بدهم نماز بپادارید . زکات دهید تا رستگار شوید . جوانان عزیز ازدواج نمائید . از کمی مال دنیا و عدم امکانات مادی نترسید که خداوند شما را یاری خواهد نمود . مساجد را هرگز خالی نگذارید . مسجد خانه خداست ، از خانه هایتان ارزشمند تر است آنرا گرامی بدارید و در آن کلاس های قرآن و مباحث اسلامی و درس اخلاق یاد بگیرید که بدرد آینده تان میخورد . جوانان عزیزم مواظب خودتان باشید . شما امید اسلام و امام هستید . نگذارید بی جهت عمرتان هدر رود . ارزش خود را بدانید و از فرصت ها کمال استفاده را نمائید .
عمرتان را به بطالت سپری نکنید . ساعتی فکر کنید که برای چه آفریده شدید و قرآن زیاد بخوانید زیرا قرآن دل ها را روشن می کند . دنبال کثافات نروید که دل را می مبراند . بخدا روزی بود که خودم را نمی شناختم ولی با شرکت نمودن در مجالس و محافل سخنرانی بویژه با توجه به توجهات الهی و راهنمائیهای دو تن از بزرگان محلمان یعنی جناب حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمد تقی رضائی و آقای دکتر عباس عباسی شوهر عمه و دایی گرامی ام بود که از شر شیطان نجات یافته ام و از مادری که برایم بهترین ها بودی .
مادرم که تو را تازه شناختم که تو برایم چون گل احمر بودی .
مادرم که قلم قدرت توصیف فضائلت را ندارد .
مادرم ، مادرم که می دانم برایم چه رنج ها کشیدی .
مادر با این همه بدان که بعد از شهادتم بیاد تو هستم ، در فکر تو هستم . با تو می نشینم . هرگز تو را فراموش نخواهم کرد .
مادرم از تو تقاضا دارم .
مادر گوش کن به حرف فرزندت آن فرزندی که او را دوست میداشتی .
گوش کن بخدا نمی خواهم مرا در پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده سازی . مادرم انشاء الله خداوند به تو صبر تحمل مشکلات خواهد داد . مشکل شهادت فرزندت . بله مادر اما فکر کن به حرفم توجه کن ، نکند گریه کردنت بخاطر غم شهید شدنم باشد . آه و ناله نکن ، بلکه باید آن گریه و اشکت از روی شوق باشد . افتخار کن که فرزندی کوچک و هدیه ای کوچک برای مادرت فاطمه زهرا(س ) فرستادی .مادرم در شهادتم صبور باش ، زیاد گریه نکن . بدیگران درس بده ، درس شهامت ، رشادت ، صبر و استقامت .
امیدوارم که مرا عفو کنی . شیرت را بر من حلال نما از دام او رستم و از شما تقاضا می نمایم که در مشکلات و مسائل دینی و اخروی اولا با این بزرگواران و ثانیاً از دیگران استفاده نمائید . که انشاء الله در دنیا و آخرت پیروزید . خداوند به همه شما توفیق درک و عمل به احکام اسلامی عنایت فرماید .
و حال – پدر و مادرم و برادران و خواهرانم که شما را بعد از خدا و اسلام و امام از همه چیز بیشتر دوست دارم . از اینکه زیاد برایم زحمت کشیدید و مرا تربیت صحیح اسلامی نمودید سپاسگزارم .پدرم که شما واقعاً بزرگوارید از اینکه تو هم به جمع خانواده های شهدا پیوستی به شما تبریک عرض می نمایم و از خداوند صبر و اجر جزیل برایتان طلب می نمایم . امیدوارم که فرزند کوچکتان را ببخشید از اینکه نتوانستم برایتان خدمتی بنمایم . انشاء الله خداوند به تو ای شیر مرد قدرت صبر در مرگ فرزندت عنایت فرماید و بمن در روز قیامت اجازه همنشینی با شما را بدهد .
و اما مادرم .
مادرم که هنوز نامت را ننوشتم اشکم از چشم جاری شد .تو سپاسگذارم که مرا چنین تربیت نمودی و در راه خدا هدیه نمودی . مادرم نگران نباش که پاداش همه زحماتت را از خدا خواهی گرفت و پیش مادرم فاطمه زهرا (س) رو سفید خواهی شد . از تو می خواهم که دیگر فرزندانت را نیز چنین تربیت نمائی . و حال خواهران و برادرانم ، خواهران و برادرانی که برایم عزیزید چه کنم که چاره ای جز جدا شدن از شما ندارم . اما نگران نباشید که من به وعده حق لبیک گفتم . همواره به یاد شما خواهم بود از شما در خواست انجام دادن به وظایف و احکام اسلامی را دارم .
بویژه خواهرانم حجاب اسلامی را رعایت نمائید که حفظ حجابتان بالاتر از سرخی خونم است با عمل کردن به دستورات اسلامی دیگران را الگو باشید و نیز از دیگر مادران و خواهران حزب الله تقاضای حفظ و حجاب و عمل کردن به دستورات اسلامی را دارم . برادرانم بویژه محمد آقا شما نیز بعد از شهادتم ، پدر و مادر و خواهرانم را دلداری دهید . درستان را خوب بخوانید که خادمی شوید برای اسلام و مسلمین و راهم را در هر سنگری چه سنگر علم و مبارزه با جهل و چه سنگر جهاد و مبارزه با کفار را ادامه دهید .
در آخر همانگونه که در وصیت نامه ام بیان نموده ام جنازه ام را اگر آوردند در امام زاده محمد محلمان کنار قبر شهیدان بزرگوار رضائی و میردیده دفن نمائید شاید بتوانم از آنها طلب شفاعت نمایم از هم محلیها و همه کسانی را که به هر نحوی آزردم طلب عفو می نمایم .
برادرانم کتابهایم را تا آنجا که برای شما لازم و مفید است برای خود نگهدارید وگرنه به کتابخانه محلمان هدیه نمائید .
وصی من پدرم ونایب ایشان عموهایم می باشند .
برایم یک ماه نماز و یک ماه روزه بدهید . انشاء الله مورد قبول درگاه حق گردد .
برایم همگی از خداوند طلب عفو نمائید به این صورت که خدا یا شهید مورد نظر و دیگر شهدا را ببخش و بیامرز و غریق نعمات بگردان . در ضمن مراسم و هفتم و غیره را تا حد امکان مختصرتر انجام دهید .
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
الاحقر اسدالله رضائی
1/10/65