شهید هوشنگ قدبنان کنیمی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید هوشنگ قدبنان کنیمی

شهید هوشنگ قدبنان کنیمی

نام پدر : محمدرحیم

تاریخ تولد :1345/02/12

تاریخ شهادت : 1366/02/01

محل شهادت : بانه

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : ساری استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل :
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : محمدرحیم مسئولیت : رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 7315 رسته : مخابرات و الکترونیک
شناسنامه شهادت 
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 10 محل شهادت : بانه  تاریخ شهادت : 1366/02/01
نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر
شناسنامه تدفین
شهر : بخش : چهاردانگه شهرستان : ساری استان : مازندران
گلزار : گلزار شهدای روستای چهاردانگه تاریخ تدفین : 66/03/03
-------------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
هوشنگ قدبنان  کنیمی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
12/2/1345 ، روستای کنیم ، از بخش چهاردانگه
3- نام و شغل پدر :
محمد رحیم ، کارگر
4- نام و شغل مادر:
خدیجه ، خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
شش فرزند، شهید دومین فرزند بود.
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
در کانون گرم و مهربان و پر مهر خانواده ای مومن و خدا دوست ، با اوضاع اقتصادی سخت و نامطلوبی که از زحمات  و تلاش های فراوان والدین ، در جهت رفع نیازهای خانواده تامین می شد ، به رشد و تکامل رسید .
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
در روستا ، کلاس آموزش و فراگیری قرآن تشکیل می شد و او نیز با علاقه ای زیاد در این کلاس شرکت می نمود .
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
مدرسه ابتدایی ، 5 سال
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
مدرسه راهنمایی ، 3 سال
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان ، 3 سال
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
مرکز تربیت معلم شریعتی شهرستان ساری ، دارای لیسانس افتخاری می باشد .
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
بله ، بعد از اتمام کلاس و دروس خویش در کارهای خانه  از جمله خرید نان ، کمک به وضع درسی خواهر ، رفتن به مدرسه و آموزش ، کار در مزارع کشاورزی به خانواده یاری می رساند .
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
در حین تحصیل در دوره دانشجویی راهی میادین نبرد شد تا در دانشگاه حسینی به مدارج و مراحل عالی راه پیدا کند .
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی : ـــــــــــ
2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
در رفتار با والدین ، بسیار خوب و صمیمی عمل می کرد . قدر و منزلت آنان را حفظ می کرد و با احترامش به آنان نشان می داد. محبت زیادی نسبت به مادرش داشت تا حدی که با او بسیار صمیمی بود و در کارها یار و یاور او و پدر بود .
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
شخصیت امام خمینی ، احترام به روحانیت متعهد  علی الخصوص داماد شان که با پوشیدن لباس روحانیت  در حال خدمت به خدا و مردم بود . هم چنین مسائل مذهبی  و دینی  من جمله خواندن نماز شب و اعتقادات بسیار قوی که در خانواده احساس می شد در روحیات وی نقش به سزایی داشت.
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :
یکی از خلقیات خوب رفتارش ، خوش رفتاری و ارزش و احترام به بزرگتر خصوصاً در بین مردم بود و این سبب می شد تا مردم او را بسیار دوست داشته باشند همچنین به معاشرت و صله رحم بسیار اهمیت می داد و در کمک و دست گیری به نیازمندان پیشی می گرفت و به خانواده نیز در کارهای منزل و بیرون از منزل کمک و یاری می رساند . در مقابل مصائب و سختی ها ، بسیار و صبور بود و تسلیم نمی شد . این خصائص خانواده اش را منقلب می نمود . 
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
او نیز با سردادن شعارهای انقلابی و ضد شاهنشاهی در تظاهرات و راهپیمایی حضور فعال داشت .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
بعد از پیروزی انقلاب  اسلامی به عضویت بسیج در آمد و در زمینه های گوناگونی با این نهاد فعالیت می کرد .
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :  
در جبهه حضور داشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
او طی دو مرحله ، یکی دوران محصلی در سال 64 به مریوان اعزام شد و دفعه بعد از 15/12/65 از سپاه ساری ، با عضویت بسیجی به هفت تپه اعزام شد .
3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــ
4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــ
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
تاریخ 1/2/66 در منطقه عملیات کربلای 10 ، بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
پیکر مطهر ایشان  3/3/66 در گلزار شهدای روستای چهاردانگه خاکسپاری شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
در وصف شخصیت شهید و اخلاقیاتش ، خواهرش زینب با بیان مطالبی نقل می کند : رفتار و برخوردش با ما بسیار خوب و خوش بود. در کارهای خانه به ما کمک می کرد . در کل با من رابطه ای نزدیک و صمیمی داشت و پابه پای من بود . به معنویات و دین بسیار عشق و علاقه نشان می داد و نماز شب او هیچ گاه ترک نمی شد . به واجبات  و ترک محرمات بسیار اهمیت می داد و به اهل بیت اهمیت زیادی می داد و زندگی آنان را سرمشق خود قرار می داد.
دوست و همرزمش آقای ـ آزادی ـ خاطره ای نقل می کند : یادم می آید که قبل از شهادت درست 48  ساعت قبل با هم بودیم که ناگهان هواپیمایی آمد و بمباران را شروع کرد . ما همه رفته بودیم داخل سنگر اما او نیامد صدا زدم خیلی اصرار کردم دیدم آمد طرف من و به من گفت : آقای آزادی اوضاع خیلی بدجور است. خیلی با هم صحبت کردیم مثل این بود که خود خبر دارد که می رود اما ما خبر نداشتیم. من با او روبوسی کردم و خداحافظی و رفتم بعد از 48 ساعت  خبر شهادت او را شنیدم .  
---------------------------------------------------------------

شهید هوشنگ قربانی

 

تولد و دوران کودکی: شهید هوشنگ قربانی در سال 1345 در روستای کینم در خانواده متوسط چشم به جهان گشود دوران کودکی خویش را در دامان پر مهر پدر و مادر خویش بسر برد او بزرگترین پسر خانواده بود.

شهید از دوران کودکی دارای اخلاقی ویژه بود. هیچگاه کاری را انجام نمی داد که موجب رنجش پدر و مادر شود. از همان اوایل احترامی به پدر و مادر خویش می گذاشت. حتی جایی که می خواست برود با اجازه پدر و مادر خویش می رفت. این مسائل باعث شد که پدر و مادر بیشتر و بیشتر به او علاقه مند شوند و پدر و مادر نیز به خاطر این حیث اخلاقی به او نیز احترام می گذاشتند چنانچه بعدا شرح داده می شود او حتی در دوران جوانی هیچگاه عملی انجام نمی داد که ناراحتی خانواده خویش را فراهم سازد در هر حال مطیع امر آنها بود. و این امور باعث گردید که او را از هر جهت در خانواده ممتاز سازد.

دوران تحصیل: در سن 6 سالگی راهی دبستان شد. دوران تحصیل دبستان را در روستای خود کینم که در 73 کیلومتری ساری قرار دارد آغاز نمود. بعد از به پایان رسیدن دوران دبستان برای ادامه تحصیل در دوره راهنمایی می بایست خارج از محل برود. چون امکانات به حدی نبود که مدرسه راهنمایی در محل دایر گردد. از اینرو دوره پر فراز و نشیب راهنمایی را در کیاسر حدود 7 کیلومتری محل شروع نمود. این دوران دوران نسبتاً مشکلی بود. بیشتر مدت را رفت و آمد می کردند سختی راه، باد و طوفان و برف زمستان واقعاً جانسوز بود. براستی انسان می بایست خیلی مصمم و اراده ای آهنین داشته باشد تا این مشکلات را متحمل شود و به تحصیل ادامه دهد. برف و باران گاهی آنقدر زیاد می شد که مسیر راه ناپیدا میشد اینجا بود که پدر و مادرش مجبور می شدند که او را در رفتن به مدرسه کمک نمایند. چون در سنینی نبود که خود بتواند از آن بگذرد. علاوه بر سختی راه، حمل آذوقه نیز بر مشکل می افزود. آری اینجاست که انسان با قدری تأمل در می یابد که براستی سختی و مشکلات انسان ساز می باشد. انسانی آزاده با اراده محکم، انسانی که فرسنگها با مشکلات فاصله داشته باشد و با ناز و تنعم زندگی کند چه می فهمد که به همشهریها و مردم ستمدیده جامعه اش چه می گذرد آنکه سختی ندید نمی تواند آینده جامعه را بدست گیرد و آنچنان که باید انجام وظیفه نماید.

پس از پایان بردن دوره راهنمایی وارد دوره دبیرستان شد. سال اول دبیرستان را در خود کیاسر بسر برد. دوره دبیرستان را در رشته علوم انسانی شروع نمود. این دوره مصادف بود با هیجانات روحی او. پس از حرکت نمودن پدر و مادرش بطرف ساری او نیز بر آن شد که در کنار پدر و مادر ادامه تحصیل دهد. دوره تحصیل در ساری را در دبیرستان شهید باهنر ادامه داد. با آنکه محصل بود محصل سال چهارم بر آن شد که بسوی جبهه حق علیه باطل حرکت نماید. مدت 6 ماه در آنجا بود. این مدت در غرب با بی سیم چی بودن و کار کردن در قسمت مخابرات انجام وظیفه نمود. سپس به سنگر مدرسه برگشت پس از اخذ دیپلم وارد دانشسرای مرکز تربیت معلم دکتر علی شریعتی ساری گردید او نیز مانند سایر دانشجویان در آنجا ادامه تحصیل داد پس از گذشت حدود 6 ماه از تحصیل در مرکز تربیت معلم بر آن شد که دوباره نیز سلاح رزم را برگیرد و لباس رزم بپوشد. 

سرانجام در سال 1366 در بمباران هوایی به لقای معبود خویش نائل آمد. روحش شاد راهش پر رهرو باد. 

خاطرات بجا مانده از شهید: نوشته ای به مناسبت روز پاسدار دارد:

برادرم پاسدار، این بار سلام و تبریک با هم بپذیر.

سلام را که سخن همیشگی ماست و پیوند دهنده دلها و گشاینده گره از ابروها و چین از پیشانی ها و تبریک را که میلاد خجسته و فرخنده سرور و سالارمان، معلم جهاد و آموزگار شهادت حسین بن علی (ع) است. ولی آیا می دانی هر چه عنوان مهمتر و ادعا بزرگتر باشد مسئولیت هم حساستر و تکلیف هم سنگین تر است. همانگونه که خدا و فرشتگان و معصومین و امام زمان (عج) که افتخار سربازی اش را داریم از کارها و نیات ما آگاهند و از صالحات ما خشنود و راضی می شوند و از سیئات ما ناراحت و ناراضی می گردند و غیر از اولیاء بزرگ، دیگران هم مراقب مایند حرف ها، عملها، رفتار زندگی و برخورد ما را زیر نظر دارند و چه دقیق! منتهی هر کسی به حسابی و هر جناح بخاطر هدف و غرض! دوست می خواهد درس بیاموزد و الگو بگیرد. تبعیت کند. دشمن می خواهد نقطه ضعف پیدا کند بتازد. رسوا سازد و در این میان من و تو هستیم که با رفتار و عملکردمان یا بهانه بدست دشمنان می دهیم که از این طریق اسلام و مقدسات دین و انقلاب را زیر سئوال ببرند و هتک کنند که خدا نکند چنین باشد و یا اینکه دشمن را مأیوس و دوست را خرسند می کنیم و با نحوه اعمالمان خدا و رسول و امام زمان و امام امت را از خویش راضی می کنیم. بگذار در همین جا سخنی از پیر روشن ضمیر، اسوه و الگو سیر و سلوک، رهگشای زندگی و امام بزرگوارمان نقل کنم. او که همواره دلسوزانه همچون پدری رئوف پر مهر دست محبت و نوازش بر سر ما می کشد و پدرانه نصیحتمان می کند. خدایا ما را لیاقتی عطا کن که شایسته این عنوان باشیم. ما دوست داریم همچون تو خداشناس و خداترس باشیم همچون تو زندگی را وقف عقیده کنیم مانند تو همه دارائی خویش را تهی دستان و نیازمندان و محرومان ببخشیم. دوست داریم همانند تو حیات اسلام را بر حیات خویش ترجیح دهیم. جان را برای احیاء دین فدا کنیم و خون خویش را پای نهال دین و احکام خدا بریزیم شهادت را در راه خدا عاشقانه بپذیریم. 

آری حسین عزیز ما را حسینی بساز و ما را کربلائی کن ... وگرنه با چه رویی ادعا کنیم که شیعه تو هستیم و سالروز میلادت روز پاسدار است. از جمله خاطرات شهید در زمینه با حرکت بسوی جبهه می باشد. شب ها ساعت ها بیدار می نشست و گریه می کرد. در دعای کمیل عاشقانه گریه می کرد و از خدا می خواست که شهادت را نصیبش کند و بارها اتفاق افتاد با چشمانی اشک آلود از مادرش حلالیت می طلبید.