شهید برارجان غلامزاده میر

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید برارجان غلامزاده میر

شهید برارجان غلامزاده میر

نام پدر : تقی

تاریخ تولد :1334/05/02

تاریخ شهادت : 1366/12/26

محل شهادت : خرمال

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 10 سید الشهدا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : تقیمسئولیت : جانشین دسته رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 6720 رسته : اطلاعات

نام مادر : هاجر قنبری

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات والفجر 10 محل شهادت : خرمال  تاریخ شهادت : 1366/12/26

نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره

شناسنامه تدفین

شهر : پایین میرکلا بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

گلزار : پایین میرکلاتاریخ تدفین : 1367/01/05

-------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

برارجان غلام زاده میر

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1334 ـ روستای پایین میرکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

تقی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

هاجر قنبری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ  شهید فرزند سوم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای کلاگر محله ـ بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

روستای کلاگر محله ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی ـ بابل ـ رشته علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

دانشسرای تربیت معلم ـ بابل

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

شوکت غلامزاده میر ـ 15/8/1356

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

3فرزند ـ معصومه ـ هادی ـ هاجر خاتون (سمیه)

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر بسیار احترام می گذاشت. شهید در کلاس اول ابتدایی مادر را از دست داد.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 8 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش بابل

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

دبیر راهنمایی

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2/4/62 ـ بابل ـ سپاه ـ سردشت

7/4/63 ـ بابل ـ سپاه ـ مهران (چنگوله)

6/12/64 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو ـوالفجر 8

19/1/65 ـ بابل ـ سپاه ـ مریوان

11/6/66 ـ بابل ـ سپاه ـ مریوان

19/11/66 ـ بابل ـ سپاه ـ خرمال

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

10 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

فرمانده دسته

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار موج گرفتگی

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

والفجر 8 ـ عملیات آفندی

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

خرمال ـ 26/12/66 ـ ترکش خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

5/1/67 ـ گلزار شهدای پایین میرکلا ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

فرزند شهید : پدرم بسیار مهربان بود و همیشه نمازش را اول وقت می خواند به درس خیلی اهمیت می داد . به حجاب بسیار حساس بود  یادم می آید در عزاداری های  محرم و مراسمات مذهبی دیگر شرکت می کرد ما را هم با خود می برد  و برای ما لباس سیاه می خرید . به خواندن قرآن بسیار اهمیت می داد . عاشق ولایت و امام بود .

ـ پدرم از خاطرات جبهه برایمان می گفت . تعریف می کرد که بچه های 13 و 14 ساله در جبهه حضور دارند و چون پدرم خود سرپرست یک گروه 60 نفره در عملیات کربلای 4 بود که در محاصره قرار گرفته بودند و در این محاصره فقط 30 نفر زنده ماندند. وقتی پدرم این چیزها را برایم تعریف می کرد خودش خیلی ناراحت می شد و اشک از چشمانش جاری می شد.

همسر شهید : شهید برای بار پنجم می خواست به جبهه برود من کاملاً مخالف بودم و او اصرار به رفتن داشت ولی من همچنان مخالفت می کردم تا بالاخره هر طور بود من را راضی کرد و راهی جبهه شد . من تا گلشن به همراه ایشان رفتم . در لحظه  خداحافظی یک عکاسی آمد و برای ما عکس گرفت که این عکس را هنوز  به یادگاری از شهید دارم .

در مدت 10 سالی که با شهید زندگی می کردم  همه سحر های ماه مبارک رمضان را ایشان غذا درست می کرد و بعد قرآن می خواند و موقع سحر ما را صدا می زد خیلی در خانه کمک من بود بسیار در کارها نظم داشت. بسیار ساده زندگی می کرد و ساده لباس می پوشید و ساده غذا می خورد .

-----------------------------------------------------------------

شهید برارجان غلامزاده میر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ان لاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.

آنان که گفتند پروردگار ما الله است و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان بر آنها نازل شوند و مژده دهند که نهراسید و افسرده نباشید و شما را به همان بهشتی که وعده داده اند بشارت باد.  قرآن مجید

با درود و سلام بر حضرت مهدی امام عصر منجی عالم بشریت و نایب بزرگوارش رهبر انقلاب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و قائم مقام رهبری حضرت آیت الله العظمی منتظری و درود و سلام بر شهیدان و خانواده های معظم شهدا و اسرا و جانبازان انقلاب و جنگ تحمیلی و یادآوری و تذکر به تقوا و پرهیزکاری و انجام واجبات و ترک محرمات.

امروز شرایط حساس و وظیفه سنگین است و بر همه افراد ملت امام حجت شده است و ما انسانها مخصوص ملت ایران در مرحله حساسی از تاریخ قرار گرفته ایم. ما در کوران آزمایش الهی و انسانی و میهنی هستیم و باید ادای تکلیف شود و از خودمان ایثار و مقاومت و پایداری در مقابل تمام کفر که در مقابل اسلام قرار گرفته است نشان دهیم و با این کارمان آنچنان درسی به کافران جهان بدهیم که جرات عرض اندام در مقابل اسلام را نداشته باشند همچنانکه حسین و یاران باوفایش با شهادتشان داده اند. ما که ادعای پیروی این مکتب و این اسوه را می نمائیم باید اینگونه باشیم. مکتبی که در آن مرگ افتخار و سعادت است چه باک و هراسی از این مرگ که سعادت عظیم است. امروز رهبر انقلاب با داشتن چنین پیروانی مباهات و افتخار می کند و بر دست و بازوی چنین رزمندگانی که بالای دست آن خداست بوسه میزند و بر این بوسه افتخار میکند آفرین بر شما سلحشوران که اسلام را بیمه و ملت ایران بخصوص مستضعفین جهان را سرافراز نموده و به آنها جرات داده اید که بتوانند در مقابل زورگویان بایستند و با بانگ الله اکبر و لااله الاالله بر سر مستکبرین جهان بکوبند و به آنها بفهمانند که با انقلاب اسلامی عمر همه ستمگران سرآمده است و امید است انقلاب جهانی حضرت مهدی از ایران اسلامی هر چه زودتر شروع و در سرتاسر جهان گسترش پیدا کند. 

اینجانب برارجان غلامزاده میر فرزند تقی شغل معلم راهنمائی با اعتراف به کلمه شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله) دانسته و با آغوش باز و جهت انجام ادای تکلیف شرعی و الهی این نعمت بزرگ را انتخاب نمودم.

برادران و خواهران هموطن، اکنون مدت چند سال از جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامی ما میگذرد و هر روز ملت ما مقاومتر و پایدارتر از گذشته میروند تا بر صداق افلقی پیروز و مشت محکمی بر  دهان ابر جنایتکاران شرق و غرب بکوبند. بخصوص که رهبر عزیز انقلاب نوید پیروزی را به ملت ما داده اند.

برادران و خواهران، کدام غیرت اسلامی و میهنی میتواند ساکت و کدام وجدان انسانی بیدار که ببیند مردم خوزستان، ایلام، باختران، کردستان، آذربایجان غربی، لبنان، کشور غصب شده فلسطین و سایر نقاط جهان آرامش نداشته باشند و ما ادعای حکومت اسلامی را بنمائیم. مگر پیشوای اول مسلمین حضرت علی علیه السلام نفرموده (اگر در گوشه ای از جهان مظلومی باشد و بر او ظلم وارد شود ما مسئولیم).

ما تا کی منتظر سرگردانی و چادرنشینی هم میهنان استانهای جنگ زده باشیم و تا کی بمبهای شیمیائی و موشکهای 9 متری و 12 متری و بمبارانهای هوائی بر نقاط مسکونی آنها فرود بیاید. اسلام عزیز سکوت را از ما گرفته است و ما را مسئول میداند. فردای قیامت باید جواب این مصیبتها را بدهیم.

خدایا، ما که بنده گنه کار تو بودیم، ما نمی توانیم تمام جواب اعمال خودمان را بدهیم. ترا به عزت و جلالت ما را ببخش و بیامرز. پس چنین است و اسلام بما اجازه چنین کاری را بما داده است. و امروز هم جهاد پر فروغ دین واجب تر است باید بر خصم زبون تاخت و او را چنان ادب کرد که دیگر نتواند تا ابد سر بلند کند. و باید از حسین (ع) آموخت مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. درست که زندگی با زن و پدر و مادر عزیز است اما اسلام عزیزتر است. زندگی بدون مکتب اسلام معنا ندارد آن چیزی که به زندگی آبرو وقار میدهد اسلام است زیرا هم برای این دنیا برنامه دارد و هم برای آن دنیا. 

برادران و خواهران این برای پنجمین بار است که به جبهه می روم. اما با شورتر و قوی تر از دفعات قبل تا دین خود را نسبت به اسلام عزیز ادا نمایم تا فردای قیامت پیش رهبر انقلاب و پیامبران و ائمه اطهار (ع) رو سفید باشم. و نباشد از مردم کوفه باشیم که نسبت به امام حسین (ع) بیوفائی کردند و خودشان عهد بستند و خودشان زیر پیمان را زدند و در یک موقعیت کاملاً حساس حسین (ع) را تنها گداشتند و ما نباید رهبر انقلاب را تنها بگذاریم اگر ما در این جنگ تحمیلی شکست بخوریم یعنی اسلام شکست خورده است. خدا نکند کفران نعمت شود و غضب الهی بر ما وارد شود همانگونه که بر قوم ثمود وارد شد. پدر عزیز من نسبت بشما خیلی بیوفائی کردم. زیرا آنطور باید و شاید فرزند خوبی نبودم زیرا وظیفه فرزندی را بخوبی اداء نکردم چون من باید بیشتر از این زحمت می کشیدم ولی افسوس تو برای من هم پدری مهربان و مادری دلسوز بودی. زیرا در کودکی از محبتهای مادر محروم بود. اما تو به خودت ببال و افتخار کن که همچون فرزندی داشتی که در راه اسلام عزیز از دست دادی و امیدوارم فردای قیامت شفیعت نزد حسین (ع) باشم تا بتواند از لغزشها نجاتت بدهد. برادران و خواهران من خیر پیشه کنید و در همه حال یاد خدا باشید. مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید زیرا من کمتر صله رحم بجا می آوردم. و تو برادرم مواظب فرزندان من باشد تا بزرگ شوند و به مادرشان سفارش کنید تا آنها را برای اسلام تربیت نماید. ای همسر باوفایم که مدتی با هم زندگی کردیم و سردی و سختی اوایل زندگی را تحمل کردی و بقول خودت این اواخر بود که زندگی ما کمی روبراه می شد که راه هجرت و جهاد را در پیش گرفتی و ما را در دلهره و ترس نگهداشتی من نسبت بشما جفا کردم و شما را زیاد به زحمت انداختم. امیدوارم مرا مورد عفو قرار دهید. فرزندان را زینب گونه تربیت نما آنطوری که در مقابل بی دینان و یاوه گویان ایستادگی نمایند و از رشادت های فرزندان اسلام به خصوص از پدرشان بگو که چند بار به جبهه حق علیه باطل رفته و دل خون از افراد فرصت طلب و سودجو داشت و تو همسرم برای فرزندانم هم پدری دلسوز و هم مادری مهربان باش تا احساس کمبود مهر پدری ننمایند.

ای برادران و خواهران فرهنگی امروز در جبهه فرهنگ مسئولیت زیاد می باشد. من بعنوان یک همکار کوچک شما از همه عاجزانه تقاضا دارم در کلاس درس به فرزندان اسلام درس شهامت همراه با شهادت، درس فداکاری همراه با جانفشانی، درس ایثار همراه با استقامت، درس اسلامی همراه با خودکفائی بیاموزید. و به شما توصیه می شود قسمتی از زندگینامه پیامبران و ائمه را برای آنها بازگو و به دانش آموزان تفهیم نمائید که پیامبران هم برای تشکیل حکومت با مشکلات برخورد جدی داشتند که بعضی از آنها جان عزیزشان را در این راه دادند.

ای برادران دانش آموز مدرسه ام، امیدوارم این چند مدت که با هم کار کردیم از من راضی باشید و اگر از ناحیه اینجانب کارهای خلاف مقررات مشاهده نمودید با بزرگواری و نیت پاک خودتان مرا عفو نمائید و در مراسم اینجانب شرکت و برنامه اجرا نمائید (سرود، مقاله و ... در وصف شهیدان) همانطوری که در طول سال تحصیلی شما را سفارش به اسلام و قرآن میکردم یادتان نرود در سرلوحه کارتان اسلام و قرآن باشد.

ای برادران بسیج و انجمن اسلامی و ای برادران و خواهران حزب الله محل بدانید شما مسئولیت زیاد دارید. 

برادران بسیج و انجمن مواظب برخوردها و رفتارتان باشید. مبادا عملی از شما سر بزند که مردم نسبت به شما جور دیگر قضاوت نمایند. برادر بسیجی کاری نکنید که ابهت بسیج کم شود. خون شهدا را فراموش نکنید، جبهه یادتان نرود، گوش بفرمان فرمانده کل قوا باشید و شناخت خود را نسبت به اسلام و قرآن بیشتر کنید و تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید. و آنهایی که با ارمان اینجانب مخالف بودند در هیچ مراسم راهش ندهید و آنها را از مجلس بیرون نمائید و مرا در جوار شهید مهدی پور دفن نمائید. 

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته

                     خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار                    

بامید پیروزی

برارجان غلامزاده میر  8/9/1365