شهید فرحبخش فقیه عبداللهی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید فرحبخش فقیه عبداللهی

شهید فرحبخش فقیه عبداللهی

نام پدر : ناصر قلی

تاریخ تولد :1345/10/14

تاریخ شهادت : 1365/10/04

محل شهادت : ام الرصاص

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 10 سید الشهدا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : ناصر قلیمسئولیت : رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 7017 رسته : بهداشت و درمان
نام مادر : سنبل فقیه عبدالهی
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 4 محل شهادت : ام الرصاص تاریخ شهادت : 1365/10/04
نحوه شهادت : اصابت ترکش به تیر به قلب
شناسنامه تدفین
شهر : چالوس بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران
گلزار : یوسف رضاتاریخ تدفین : 1367/10/10

--------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

فرح بخش فقیه عبداللهی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

14/10/1345، روستای شکر کوه شهر کلاردشت

3- نام و شغل پدر :

ناصرقلی، کارمند بازنشسته

4- نام و شغل مادر:

سنبل، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

پدرشهید: هنگام تولد در گوش ایشان قرآن و اذان گفتیم و از کودکی همیشه پدر بزرگ و مادرش با او قرآن کار می کردند. در مساجد مداحی می کرد و شب های جمعه مراسم دعا شرکت می کرد. اوقات فراغت قرآن می خواند. ایشان در زمینه ی انجام واجبات معلم من بود و اگر چیزی بلد نبودم به من کمک می کرد. نماز جماعت زیاد می رفت و هم کلاسی ها و دوستان خود را هم می برد. صاحب بخش- برادر: نسبت به نماز و انجام واجبات علاقه ی شدیدی داشتند.

فرهبد - برادرشهید: ایشان حتی در تابستان روزه اش را می گرفت یادم است نمازهای شب اش را به جای آورد. برای محرم امام حسین مداحی می کرد و در مراسمات مذهبی شرکت می کرد.

 ماریا -خواهرشهید: به ما توصیه می کرد خدا را فراموش نکنید. کتب های مذهبی مطالعه می کرد، مسجد می رفت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

قرآن را قبل  از مدرسه نزد پدر بزرگ خود که قرآن تدریس می کرد آموخت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

ایشان چند سالی در روستای شکر کوه  وبعد در کلاردشت زندگی کردند.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی مدرسه ی رودکی روستای کردیچال شهرستان چالوس

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی را هم در روستای کردیچال گذراند

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

تا دوم نظری در کلاردشت بود رشته ی تجربی. سال سوم و چهارم نظری را در دبیرستان دکتر شریعتی چالوس گذراند.

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

تربیت معلم شهید مطهری قبول شد در نوشهر. رشته ی آموزش ابتدایی – فوق دیپلم. (چند ماه مانده بود فارغ التحصیل شود. جبهه رفت شهید شد.)

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :ـــــــــــــــــ

6-سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

پدرشهید: به تمام افراد خانواده به خصوص من و مادرش علاقه ی بیش تری داشتند. ایشان خیلی علاقه به درس و مدرسه داشتند. ایشان خیلی مودب بود. ایشان در کارخانه کمک زیادی می کرد. آدم اجتماعی و فعالی بود، نسبت به ناراحتی والدین ناراحت می شد و دلش نمی خواست کی ناراحت باشد. مادر: هر چه به او می گفتند در خانواده انجام می داد.

صاحب بخش - برادرشهید: خوش خلق بود و به ما در مورد ادامه تحصیل سفارش می کرد به طور جدی همیشه به پدر و مادر احترام می گذاشت و می گفت اگر زمانی شهید شدم سرکار رفتید طوری باشد مردم از شما راضی باشند و به آن ها خدمت کنید.

فرهبد- برادرشهید: همیشه می گفت که دوستانی انتخاب کنید که چیزی از آن‌ها یاد بگیرید.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

اداره ی آموزش و پرورش، در نوشهر، آموزگار از تاریخ 3/10/65 استخدام آزمایشی.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

پدرشهید: ایشان به وسیله ی مطالعه کتاب های دکتر علی شریعتی و استاد مطهری با افکار امام آشنا شد.

 فرهبد- برادرشهید می گوید: او با همکاری آقای کشاورز و من و آخوند نوری عکس امام را به دیوارها و در می چسباندیم و فرار می کردیم. ایشان در برخورد با منافقین تا جایی که می شد سعی می کرد با حرف زدن آن ها قانع کند. ایشان در بسیج کلاردشت فعالیت می کرد ویک شب در میان آن جا نگهبانی می داد.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

ایشان یک بار جبهه اعزام شد آن هم در آذر سال 65 بود که از بسیج نوشهر – چالوس بسیجی اعزام جنوب شد با مسئولیت امدادگر و در 4/10/65 بر اثر اصابت ترکش در ام الرصاص به فیض شهادت نایل آمدند که 2  سال و 16 روز مفقود الاثر بودند و سرانجام در سال 67 تشییع شد و در گلزار شهدای یوسف رضا چالوس دفن شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت : ـــــــــــــ

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری : ـــــــــــــ

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

آقای رضوی زاده- هم رزم: در شب عملیات هنگامی که می خواستیم از هم خداحافظی کنیم او به من گفت: اگر برای من اتفاقی افتاد شما به خانواده ی من بگویید که عروسی فرهبد را عقب نیندازند و این در ذهن من بود وقتی که زخمی شدم به خانه آمدم به پسر عمویش گفتم که شهید چنین گفته است و چند وقت بعد که از ایشان خبری نشد و عروسی فرهبد را گرفتند. پدر: ما در کلاردشت بودیم که یک خروسی داشتیم خیلی بزرگ که می رفت جلوی منزل همکار ما آواز سر می داد. یک روز همکارم مرا دید گفت: خروس شما خیلی ما را اذیت می کند. گفتم: خروس است دیگر! چه کارش می شود کرد. یک روز فرح بخش گفت:« پدر جان! سر این خروش را ببر، چرا به خاطر یک خروس همسایه ی ما ناراحت شود؟ »یک روز مادرش مریض بود من او را بردم چالوس بعد که از چالوس برگشتم دیدم خروس نیست. گفتم: این خروس کجاست؟ دیدم با حالت خنده گفت: سر خروس را من بریدم. گفتم: چرا بریدی؟ گفت:«  پدر جان! تو به خاطر یک خروس همسایه ی ما را ناراحت می کنی، چرا باید این طور باشد.   »

----------------------------------------------------------------

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم رب الشهداء والصدیقین

وصیتنامه بسیجی شهید فرح بخش فقیه عبدالهی

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

آنها که در راه خدا کشته شدند مرده نپندارید بلکه زنده هستند و در نزد خدا رزق میخورند. 

خوشا بحال کسی که در منا خدای تو گردید          که داعی تو شد و ساکن منای تو گردید

هر آنکه خواست حیات ابد ز فرد صمد مقیم روضه رضوان کربلای تو گردید

تا شنیدم در ره جانان سپردی جان شیرین          در رهت از جان گذشتن را بخود آسان گرفتم

خدایا وقتی که قلم در دست می گیرم و نام تو را به روی کاغذ می آورم اندامم از ترس عذابی که برای گناهان من در نظر گرفتن به لرزه در می آید. و زبانم قادر به بیان هیچ چیز نمی باشد. ولی باز چه کار کنم که خودت سفارش کردی که هر مسلمانی بایستی وصیت داشته باشد در نتیجه من هم بعنوان فرد مسلمان می خواهم نکاتی را به روی کاغذ بیاورم. با سلام و درود فراوان به حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفدا امام زمان عجل الله و با سلام و درود فراوان به امام امت هادی و راهنمای امت مرجع تقلید شیعیان. با سلام و درود فراوان به آیت الله منتظری قائم مقام معظم رهبری و با سلام و درود فراوان به امت شهید پرور وصیتم را آغاز میکنم غروب سرخفام زیبا با آنهمه رنگهای بهم آمیخته یکی از دلپذیرترین مناظر طبیعی است و به اندام تماشای این منظره شاید بگوئیم و به خود گفته باشیم او خورشید چه قرمز شده آری خون شهید هم وقتی با آبهای نیلگون خلیج فارس و اروند بهم میخورد و یا بر زمین جاری میشود و بر روی زمین نقش می بندد چقدر دلپذیر است و منظره جالبی را بوجود می آورد و این منظره چقدر تحرک انگیز است. که هزاران نفر بخاطر این مناظر زیبائی با این خونها تشکیل داده اند و به خونخواهی او بر می خیزند و راه او را ادامه می دهد و جزء پویندگان راه شهید می گردند. اینجاست که سخن شهید مطهری مصداق پیدا می کند که آری شهید تزریق خون است بر پیکر اجتماع. و حال که اینطور است و چنین میشود ای امت شهید پرور وقتی که در تشییع جنازه من و امثال من شرکت میکنید تنها این راهپیمائی یعنی تا بخاک سپردن من و امثال من نباشد. بلکه واقعا راه شهید را ادامه بدهید نه راهپیمائی کنید در ضمن شما را به خدا امام عزیزمان را تنها نگذارید و همیشه پشتیبان و تحت امر و فرمان ایشان باشید چون شهیدان انتظاری که از ملت دارند همین است. حال سخنی با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده ام. پدر و مادر عزیزم امیدوارم که خداوند شما را یاری کند تا ادامه دهنده راهم باشید و بشما میگویم که بعد از شهادتم برایم زیاد ناراحتی نکنید پدر و مادر عزیز و مهربانم به بزرگواریتان مرا حلال کنید اگر نافرمانی و بدی از من دیده اید مرا ببخشید و دوباره میگویم مرا حلال کنید و ای برادران و خواهران شما هم به بزرگواریتان اگر بدی از من دیده اید مرا ببخشید و مورد عفو قرار بدهید. و تو ای برادر عزیزم آقای فرهبد میدانم که کار خیر داری و قرار بود کار خیر را در تابستان انجام بدهید ترا به خدا قسم به بابا و مامان هم بگو هیچ موقع کار خیرت را عقب نیندازند و کار خیرت را اگر میتوانی زودتر هم انجام بده و امیدوارم که به این وصیتم عمل بکنی در ضمن به دوستان و آشنایانم میگویم که اگر از من حقیر بدی دیده اند مرا به بزرگواریشان ببخشند در آخر دعا بجان امام را فراموش نکنید. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.           خدا حافظ همگی شما باشد. خداحافظ    

                             26/9/1365   فرح بخش فقیه عبدالهی 

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم رب الشهداء والصدیقین

بنام خداوند بخشنده مهربان و بنام خدای شهیدان راستین.

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان مبرید آنانی که در راه خدا شهید شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خداوند خود روزی می خورند.

انا لله و انا الیه راجعون. ما به فرمان خدا آمده و به سوی او رجوع خواهیم کرد.

با درود فراوان بر حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر و با درود و سلام بر مهدی موعود فریاد رس امت امام زمان (عج) و نائب بر حقش حامی مستضعفان پیر جماران و قلب تپنده امت اسلامی جهان الگوی زمان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران فرمانده کل قوا امام روح الله بر امید امام و امت حضرت آیت الله العظمی منتظری و بر روحانیت مبارز در خط امام و با سلام خالصانه به یار امام و امت حضرت حجت الاسلام و المسلمین امام جمعه محترم چالوس حسینی خراسانی و درود و سلام بر حسین بن علی سرور سالار شهیدان و تمامی شهدای راه خدا از کربلای حسین تا کربلای خونین ایران و سلام به حماسه آفرینان قرآن در جبهه های نبرد حق علیه باطل که مشغول پیکار با دشمنان اسلام می باشند و به خانواده های معظم شهدا که فرزندان خود را در راه اسلام عزیز هدیه کردند و به ملت شهید پرور که با کمکهای جانی و مالی جبهه های نبرد را یاری می دهند.

همانطور که می دانید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تمامی دشمنان ایران با هم متحد شوند تا اسلام عزیز را از بین ببرند و بدینوسیله صدام خائن به کشور اسلامی ما تجاوز کردند من بر حسب وظیفه شرعی و دینی خود به پیام حضرت امام روحی الفداء لبیک گفته تا با دشمنان اسلام به نبرد برخیزم، پدر و مادر عزیز مهربانم بدانید که فرزندتان این راه را کورکورانه قبول نکرد بلکه با آگاهی اسلامی این راه را که راه انبیاء و ائمه معصومین است پذیرفته است مادر مهربان اگر شهادت به استقبال من آمد با آغوش باز می پذیرم و اگر سعادت شهادت نصیبم شد و یا بدن پاره یا سوخته یا سر بریده فرزندت را دیدی ناراحت نباش و بگو خدایا این هدیه ناقابل را از من قبول کن پدر و مادر عزیزم بگوئید خدایا ما چند فرزند دیگر هم داریم که می خواهیم در راه تو بدهیم چونکه این فرزندان از جانب تو در نزد ما امانتی هستند که هر وقت بخواهی در راه تو اهداء می کنیم به فرموده حضرت امام ما باید فدای اسلام شویم مادرم مگر خونم از خون علی اکبر حسین (ع) سرختر است. 

پدر و مادر و همه بستگان، برادران و خواهرانم مبادا مرا ناکام بخوانید من بر کامم و به آرزویم که همان شهادت بود رسیدم و نگذارید کسی بر سر مزارم گریه کند زیرا شاید منافقی و دشمنی از دشمنان اسلام و احساس خوشحالی نماید و بگوئید که عوض تسلیت به شما تبریک بگویند مادرم شما خانواده های محترم شهداء مانند خانواده حسین بن علی با صبر و استقامت باشید و مانند زینب که با یزید مبارزه می کرد با دشمنان مبارزه کنید و به دشمنان بگوئید اگر ما بکشیم یا کشته شویم پیروزیم من از ملت شهید پرور ایران می خواهم نگذارند منافقان از خدا بی خبر در بین شما نفوذ کنند و بر علیه اسلام توطئه کنند با این منافقین ضد اسلام و قرآن مبارزه کنید و آنها را به جزای اعمال شوم و ننگشان برسانید و از کمبودهای اقتصادی کشور ناراحت نباشید اگر احیاناً چیزی در کشور با کمبود مواجه است نگوئید که این انقلاب ما را بیچاره کرد، که دشمنان اسلام خوشحال می شوند استقامت از خود نشان دهید که ما در جنگ و تحریم اقتصادی هستیم که به امید خداوند با پیروزی اسلام این کمبودها و نارسائی ها بر طرف خواهد شد ملت شریف از اهداء کمک به جبهه ها و رزمندگان دریغ نفرمائید و احتیاجات رزمندگان را بر طرف سازید و مراسم سخنرانیها، نمازهای جمعه و جماعت و دعای کمیل شرکت فرمایید همین نمازها و دعاهای خیر شما عالم پیروزی و نفرت خداوند است پیام من به دانش آموزان عزیز و همکلاسی های گرامی ام این آینده سازان کشور اسلامی این است که شما عزیزان خواهش می کنم درسهای خود را به نحو احسن بخوانند و تنبلی در درس نکنند و نگذارند افکارهای غربی و شرقی در محیط مدرسه نفوذ کند و با این افکارهای شیطانی مبارزه کنید و هر وقت که جبهه ها مورد نیاز به نیرو بود به جبهه رفته و در مقابل دشمنان مقاومت نمایند و اگر جبهه نیاز به نیرو نداشت در سنگر مدرسه که خود یک جبهه مهم است و فکرهای مکتبی متعهد از همین مدارس بپا می خیزد تلاش وافر داشته باشید تا عنصرهای بی تفاوت و راحت طلب و روشنفکر شرقی و غربی در دانشگاهها رشد نکنند و در نماز جماعت مدرسه شرکت نمائید که در این نمازها دشمن شکن می باشد و از تمام معلمین محترم به عنوان یک شاگرد می خواهم که همکاری کامل در جهت درس دادن دانش آموزان و استقلال و استقرار فرهنگ اسلامی بکوشند و سعی کنید افراد با سواد و مکتبی تحویل جامعه اسلامی دهند پدر و مادرم در هر کجا که دلتان می خواهد مرا دفن کنید و افتخار کنید که فرزند شما در راه خدا شهید شده خرج سنگین برای من نگیرید و به مردم بگویند به شما تسلیت نگویند و تبریک بگویند خانواده عزیز در سر نماز امام را دعا کنید. 

در پایان چند کلمه ای با برادر زاده عزیز و بهتر از جانم مصطفی جان: مصطفی جان ببخشید که عموی خوبی برایت نبودم مرا ببخش و برایم ناراحت نباش و امیدوارم که با موفقیت زندگی را پشت سر بگذاری و امیدوارم مرد باشی و برایم ناراحتی نکنی و هر کس از تو سئوال کرد بگو رفته پیش خدا. 

                                                                             والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

                                                                                        مورخ 5/2/1365 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.