جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید شعبانعلی غلامی دلاور
نام پدر : غلامحسین
تاریخ تولد :1343/11/04
تاریخ شهادت : 1365/10/19
محل شهادت : شلمچه
مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام
نام پدر : غلامحسینمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 6761 رسته : بهداشت و درمان
نام مادر : صغری شعبانپور
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 5 محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/10/19
نحوه شهادت : اصابت ترکش
شناسنامه تدفین
شهر : دلاورکلا بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران
گلزار : دلاورکلا تاریخ تدفین : 1365/10/25






مشخصات شهید
نام ونام خانوادگی : شعبانعلی غلامی دلاور
نام پدر : غلامحسین غلامی
نام مادر : صغری شعبانپور
نام همسر : رقیه علیزاده گودرزی
نام فرزندان : زهره غلامی دلاور
سال تولد : 04/11/1343
محل تولد (استان /شهر ) مازندران –بابل
سال ورود به امور تربیتی : 18/10/64
مدرک تحصیلی : فوق دیپلم
محل اشتغال : مدرسه
سایر سمت های اداری :
نحوه شهادت : ترور توسط منافقین کور دل جهاد درجبهه های حق علیه باطل
تاریخ شهادت : 19/10/1365
محل شهادت: شلمچه ، عملیات کربلای 5
محل دفن شهید: روستای دلاور کلا
تاریخ اعزام به جبهه : 19/01/65
محل اعزام (استان /شهر) : مازندران –بابل
مدت حضور در جبهه : 9 ماه
-------------------------------------------------------------
زندگی نامه شهید
با درود وسلام به روان پاک شهیدان از صدراسلام تا شهدای کربلاهای ایران بخصوص به روان مطهر سرور شهیدان آقا اباعبدالله (ع) بزرگ آموزگارایثار وشهادت وسلام ودرود خدا وملائک به امام عصر(عج) دوازدهمین کوکب فروزان آسمان ولایت وامامت وسلام درود به نائب به حقش امام (ره)
شهید شعبانعلی غلامی دلاور به سال 1343 در دلاور کلای بابل ودرمیان خانواده شریف ومومن قدم به عرصه گیتی نهاد وی ازهمان آغاز جوانی ودیباچه شباب علاقه وعشق فراوانی به خاندان عصمت وطهارت وروحانیت داشت درسن 7 سالگی سی جزء قرآن را بدون اشتباه تلاوت می نمود ولذا قبل از اینکه به سن تکلیف برسد دارای روحی الهی ومذهبی بود ودرانجام فرائض دینی مانند شرکت در مراسم نماز جماعت ومجالس دعا وحضور درمساجد استمرار می بخشید . شهید غلامی در مدرسه اسلامی بابل مشغول درس کلاسیک بود وبا کسب نمرات عالی از مدرسه مذکور فارغ التحصیل وبه اخذ دیپلم نائل گردید .درسال 1363 درامتحان کنکور دانشگاه موفق ودر دانشکده مازندران در رشته کشاورزی به ادامه تحصیل مبادرت ورزید . درعین حال لحظه ای از خانواده وتحقیق در مطالعات اسلامی غافل نبود هنوز آوای پرخروش انقلاب کوچه وخیابان شهرها وروستاهای مملکت را پر نکرده بود .
درآن هنگامی که طنین فریاد مردم مسلمان وانقلابی شروع ولرزه براندام طاغوتیان انداخته بود شهید غلامی با طی طریق بین بابل وروستا با الهام از مجالس روحانیت مبارز حتی درهوای سرد زمستان وبارندگی بردامنه مبارزه وخستگی ناپذیر خویش علیه نظامشاهنشاهی افزود وبا حضور گسترده خویش درسالهای 56و57 درراهپیمایی های ضد رژیم درشهربابل حرکت فعال داشت ودر روستاها، دیوار نویسی ،پخش شعارهای انقلابی واعلامیه های حضرت امام به روشنفکری وارشاد ودعوت به حرکت و وحدت نمود . درسال 58 اولین هسته تشکیل شورای اسلامی محل آغاز وبا کسب آراء لازم به عضویت شورا انتخاب گردید وبا خصوصیات اخلاقی خود که همان تعهد ، راستگویی ، پاکی ومهربانی ، دلسوزی ، اندیشیدن ، استقامت وبردباری درسطح بالائی بود ضمن همکاری با ارگانهای انقلابی ومبارزه با منافقین وتلاش وکوشش بی امان در امر کشاورزی درجهت حل مشکلات مردم ، خدمت به محرومین آن سامان کمال سعی وکوشش خویش را مبذول میداشت بطوریکه احترامات با عظمت او ضرب المثل خاص وعام گردیده بود . نظربه اینکه شغل معلمی را یک امر خدائی ودروظایف انبیاء می دانست از ادامه تحصیل در دانشگاه خودداری وبمدت دوسال در دانشکده تربیت معلم شهید رجایی بابل به تحصیل مشغول می گردد . نحوه تحصیل او دراین دانشکده اساتید ودانشگاه را ازجهت اخلاق وتقوی وهوش واستعداد سرشار به اعجاب وتحسین برانگیخته بود بعد از پایان تحصیلات اول مهرماه 65 جهت تدریس به یکی از روستاهای دورنوشهر اعزام می گردد تا اینکه حرکت کاروان کربلا از استان قهرمان پرور وحماسه ساز مازندران آغاز وشهید غلامی نیز به همراه دیگر دلاوران عرصه پیکار به جبهه حق علیه باطل داوطلبانه اعزام می گردد.
تا درسنگر جبهه از اسلام وانقلاب ومیهن اسلامی که عشق هرسه را در سینه داشت دفاع کند. درچندین عملیات (8بار) درجبهه شرکت نمود.
این شهید عزیز 7 ماه ازدواج کرده بود که به جبهه رهسپار گردید ومدت 3 ماه درجبهه به عنوان امدادگر مشغول ادامه وظیفه بود ،بعد از یک ماه ازشهادتش خداوند فرزندی بنام زهره که نام این فرزند را خود برگزیده بود از او به یادگار گذاشته است .
-------------------------------------------------------------------
وصیت نامه شهید
بسمه تعالی
قسمتی از وصیت نامه شهید بزرگوار : به شرح ذیل می باشد :
اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم ومروری بر گذشته ها داشته باشیم نبردهای گوناگون بچشم می خورد یکی از این نبردها نبرد امام حسین (ع) با یزید بن معاویه است .
امام حسین (ع) مظهر آزادی وحریت وجوانمردی وشجاعت وعدالت وایثار ومحبت است ودرمقابلش یزید مفسدی است که حکومتش برپایه شمشیر و زور وجنایت است .
وحسین (ع) درمقابل او این شعار را سر می دهد که «انی لا اری الموت الا السعاده » والحیاه مع الظالمین الابرما» همانا من مرگ سرخ را جز سعادت وزندگی با ظالمان را جز خفت وخواری نمی بینم وآنجا که دین محمد(ص) را درخاطره می بینید می فرماید : وان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی فیالیون خذینی» اگر دین محمد(ص) جز با کشته شدن من پایدار نمی ماند پس ای شمشیرها مرا در برگیرید .
امروز دفاع از سرزمین اسلامیمان ودفاع از دین وشرف وحیثیت مان یک امر دینی وبقول امام امت واجب کفایی است امروز صحنه کربلا درایران تکرار شده است .
فرزندان اسلام که دردعای عاشورا می گویند : یا لیتنا کنا معکم فافوز معکم » ای حسین (ع) ای کاش در صحرای کربلا بودیم وبا توشهید می شدیم واین هنوز عظیمی نصیب ما می شد وباید امروز درصحنه عمل نشان دهند ودرعرصه پیکار با خصم دون ودشمن زبون شرکت جویند .
پدرومادرعزیزم : امید است با بزرگواری خود مرا مورد عفو قرار دهید واز کوتاهی وتقصیری که بنده درزندگی نسبت به شما نمودم با عفو اغماض بمن بنگرید .
همسر عزیزم صبر پیشه کن وزینب وار به زندگی آبرومندانه خود ادامه ده واگر جفایی نسبت به تو نمودم امیدوارم با بزرگی خود مرا مورد عفو قرار دهی ،برادران وخواهران عزیزومهربانم امید است که از اشتباهات من درگذرید ،دوستان وخویشاوندان وبستگانم با عظمت وکرامت خود امید است که از تقصیرات این بنده حقیر درگذرید بیاد خدا باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد (الابذکرالله تطمئن القلوب) ای کسانیکه غرق درمادیات وشهوات هستید بدانید دیریا زود مرگ بسراغتان خواهد آمد وآنوقت افسوس خواهید خورد بدیهی است درآنزمان افسوس وپشیمانی سود نخواهد داشت ، مجالس عزاداری مرا ساده برگزار کنید واز تشریفات بپرهیزید راهی را که بنده انتخاب کردم کاملاً آگاهانه بوده وشهادت را با آغوش باز پذیرفتم واین درس ایثار را از مرور آزادگان حسین بن علی (ع) آموخته که در صحرای کربلا جان شیرین خود را بجانان هدیه کرد چرا که مرگ سرخ به زندگی نگین واین مرگ از عسل شیرین تراست . خداوندا طلایه داران تاریخ وپیروان مکتب سرخ تشیع میروند تا اسلام بماند میروند تا ظلم ریشه کن شود میروند تا حماسه جاوید درپهنه گیتی بوجود آورند ودشمن زبون را به زباله دانی تاریخ رهسپار سازند وتفکر شیطانی را از آنها سلب نمایند .
گوشه ای از وصیت نامه شهید :
محل شهادت : 19/10/65 منطقه شلمچه
بارمز مقدس یازهرا درکربلا 5
-----------------------------------------------------------
خاطرات
نام ونام خانوادگی کوینده خاطره : رقیه علیزاده
بسمه تعالی
یکی از خاطرات خوبی وبه یاد ماندنی این است که جز خوبی وایثار وایمان ومعرفت به خانواده وتعهد چیز دیگری ندیده ام تقریبا7 ماه از زندگی مشترک ما گذشته بود که عازم جبهه شد محصول چند ماه زندگی مشترک دختری پاک همچون خصوصیات خودش به یادگار گذاشت .
دروقت رفتن التماس کردم که اجازه بده بچه به دنیا بیاید و بعد به جبهه برو چون ضربه های روحی زیادی به او وارد می شود او مثال حنظله از یاران نزدیک پیامبر را برایم می زد ومی گفت درحال حاضر شما عزیزید اما اسلام عزیز تر از شما است ما باید به ندای رهبرمان لبیک بگوییم به ندای ولی امرمان پاسخ دهیم من نیزقبول کردم واو رفت. و فرزندم بعد از شهادتش بدنیا آمد.
خاطرات
نام ونام خانوادگی کوینده خاطره : رقیه علیزاده
شهید بزرگواربه نماز خیلی اهمیت می داد دراخلاق سرآمد دیگران بود برخورد خیلی خوبی با دوستان وهم محلی ما داشت چندسالی بعنوان شورای محل درمحل فعالیت می کرد .
درانجمن اسلامی محله فعالیتهای زیادی را می نمود درخانواده بعنوان یک راهنما ویک معلم دلسوز درهر زمینه ای راهگشای پدرومادرش بود در فرصتهای اضافی خارج از دانشگاه رسیدگی به باغ وکشاورزی به پدر کمک می کرد هرجایی که لازم بود تذکرات مفید را به خواهر وبرادر می داد.
مشوق خوبی برای من جهت ادامه تحصیل بود می گفت تمام کارهای زندگی را به دوش می کشم فقط دلم می خواهد که شما ادامه تحصیل بدهید وبه درجات عالی برسید
چون برایش خیلی اهمیت داشت . خیلی بیش از اندازه که بتوانم بگم به همسر وفرزندش علاقه عجیبی داشت .