شهید حمید علامه زاده

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید حمید علامه زاده

شهید حمید علامه زاده

نام پدر : ضیاءالدین

تاریخ تولد :1335/11/01

تاریخ شهادت : 1362/12/06

محل شهادت : دهلران

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل :
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : ضیاءالدینمسئولیت : رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : لیسانس
تخصص : کد شهید : 6385 رسته : پیاده
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات والفجر6 محل شهادت : دهلران تاریخ شهادت : 1362/12/06
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
شناسنامه تدفین
شهر : بخش : شهرستان : بابل آرامگاه معتمدی

--------------------------------------------------

*فرازی از نامه شهید حمیدرضا علامه زاده*

عزیزانم به شما توصیه می کنم اگر بخواهید اسلام واقعی را بیابید باید رابطه مستقیم و تنگاتنگی با روحانیت متعهد و مبارز و مراجع تقلید وولایت فقیه داشته باشید. هرچه که اسلام می گوید انجام دهید اگر به ضرر ظاهری شما باشد که در بلند مدت به نفع شماست. در مقابل ولایت فقیه تسلیم محض باشید که آتش ولایت فقیه برای مخلصان گلستان است. دوستان از جدال و صحبت زیاد بپرهیزید، همچنین از رفیق بد، رفیق بد، رفیق بد دوری کنید که باعث هلاکت شما می شود.

---------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حمید علامه زاده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/11/1335 ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

ضیاءالدین ـ کارمند

4- نام و شغل مادر:

شهربانو خاتمی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

تک فرزند خانواده بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

لاهیجان ـ معلم ـ لیسانس مدیریت آموزشی

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

زهرا نیا طبری ـ 1359

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

1فرزند ـ فاطمه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید بسیار به خانواده علاقه داشت و به آن ها محبت می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 5سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

اداره آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم دبیر متوسطه

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) و شهید مطهری بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1362 ـ بابل ـ بسیج ـ جنوب

1362 ـ بابل ـ بسیج ـ والفجر 6

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

آرپی جی زن

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار جنوب ـ دهلران ـ اصابت تیر به ران پا

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

عملیات آفندی

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

سنگلان ـ 6/12/62 ـ والفجر 6 ـ نامعلوم

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1374 ـ گلزار شهدای  آرامگاه معتمدی

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

 همسر شهید : یک بار من و حمید و مادر ایشان با یکی از خانم های اقوام  با هم نشسته بودیم  داشتند دلسوزی خانم همسایه را می کردند  که فلانی کار فرهنگی دارد و با 3 فرزند  چگونه به کارهای منزل و بچه ها و بیرون رسیدگی می کند  همین موقع بود که شهید گفتند : اِ اِ مادر چرا غیبت می کنید؟ مادرش گفت من که غیبت نکردم من فقط برایش دلسوزی کردم . شهید گفت  شاید خانم همسایه راضی نباشد شما برایش دلسوزی کنی  اگر واقعاً دل شما برایش می سوزد  به منزلش بروید فرزندان او را نگه داری کنید و برایش غذا بپزید و کارهای منزلش را انجام بدهید و به او بگویید چون شما شاغلی می خواهیم به تو کمک کنیم .

یادم می آید یکبار با حمید می خواستیم به قائمشهر برای تفریح و هوا خوری برویم  آمدیم لب جاده تا ماشین بگیریم  منتظر ماندیم دیدم حمید جلوی یک کامیون را گرفته  تعجب کردم و گفتم چرا با کامیون برویم  گفت : می خواهم وقتی پیر شدم خاطره خوبی از بیرون رفتن خودمان داشته باشم و برای دخترمان تعریف کنم . در همین زمان برادرم ما را لب جاده دید و اصرار که ما سوار شویم اما شهید قبول نکرد و برادرم رفت و بعد به ایشان گفتم چرا قبول نکردی  گفت می خواهم سطح توقعاتم را به صفر برسانم اگر سوار ماشین برادرت می شدم  دفعه بعد توقعم بالا می رفت و می خواستم سوار ماشین بهتری شوم و در واقع حمید با نفس خود می جنگید .

برادر شهید : شهید بسیار خوش رفتار ، خوش برخورد ، بسیار متواضع و فروتن و متدین و مذهبی بود . از لحاظ عرفانی و معنوی در سطح بالایی بود .صداقت در رفتار و گفتار داشتند صبور و بردبار بود .. و به واجبات و ترک محرمات اهمیت می داد . در مدرسه همه را به نماز جماعت دعوت می کرد . معلمی بسیار دلسوز و مهربان بود . و به اهل بیت و ائمه ارادت خاصی داشت و در مراسمات مذهبی و دعای توسل شرکت می کرد و بسیار قرآن می خواند .

دوست شهید: حمید با شورای محل برای تقسیم نفت کمک می کرد در تقسیم هایی که انجام به خانمینفت نرسید  آن خانم آمد و گفت من بچه کوچک دارم و نفتی ندارم که خانه ام را گرم کنم حمید گفت صبر بر می گردم رفت به منزل مادرش  و سهم نفت خودشان را گرفت و برای آن خانم آورد  مادرش به خاطر این کار اعتراض کرداما حمید در جواب مادرش گفت : مادرجان ما می توانیم امشب را بدون نفت بگذرانیم اما اجازه بده این خانم از سوخت  استفاده کند چرا که فرزند کوچک دارد .  

------------------------------------------------------------------

 

شهید حمید علامه زاده 

                                                                                                                             

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

السلام علی المهدی و علی انصاره

اذهب الی فرعون انه طغی، قال رب اشرح لی صدری و یسرلی امری، واحلل عقده من لسانی، یفقهوا قولی واجعل لی وزیرا من اهلی، هارون اخی، اشدد بی ازری و اشرکه فی امری، کی نسبحک کثیرا، انک کنت بنا بصیرا، قال قدا وتیت سؤلک یا موسی، و لقد مننا علیک مره اخری، اذا وحینا الی امک ما یوحی.                                                                  «جزء 16- سوره طه- 33 تا 38 »

اینک بر رسالت به جانب فرعون روانه شو که وی در کفر سخت طغیان کرده است، موسی به خدا عرضه داشت پروردگارا (اکنون که بر این کار بزرگم مأمور فرمودی پس شرح صدر عطا فرما) که از جفا و آزار مردم دلتنگ نشوم و کار مرا آسان گردان، و عقده را از زبانم بگشا، تا مردم سخنم را خوش فهم کرده و نیز از اهلبیت من یکی را وزیر و معاون من فرما برادرم هارون را وزیر من گردان، و به او پشت من محکم کن، و او را در امر رسالت با من شریک ساز تا دائم به ستایش و سپاس تو پردازم، و تو را بسیار یاد کنم، که همانا بس توئی بصیر (و مهربان) به احوال ما، پروردگار فرمود: ای موسی آنچه خواستی همه به تو عطا گردید، و همانا بر تو بار دیگر نیز منت نهادیم، آن هنگام به مادرت وحی مهمی نمودیم.

«بسم رب الشهداء والصدیقین»

«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا لله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظروا ما بدلوا تبدیلا»

ای خوشا با فرق خونین در لقای یار رفتن     سر جدا، پیکر جدا در محفل دلدار رفتن

غوطه در خون جبین خوردن پی غسل شهادت      در نماز عشق دور از صحبت اغیار رفتن

عاشقان عشق فرمان میدهد منزل به منزل  که به خاک تیره خفتن که فراز دار رفتن

از سرای کاروان بانگ رحیل آمد «حمیدا»   زاده ره بسیار باید از پی بسیار رفتن

«حمید سبزواری»

با سلام و درود به امام زمان (عج) و نایب الامام خمینی کبیر رهبر انقلاب اسلامی و شهیدان به خون خفته و مجروحین انقلاب و بازماندگان شهدا و امت شهیدپرور همیشه در صحنه.

انقلاب اسلامی با تمام موانعی که ابرقدرتها و حامیان در برابرش به وجود آوردند با قدرت الهی و همت شما مردم به پیش میرود و این انقلاب با محتوای اسلامی و فقاهتی سدی بزرگ در برابر استکبار جهانی شده به همین جهت دشمنان انقلاب با توطئه های رنگارنگ در صدد آنند که به پیکر جوان انقلاب ضربه وارد سازند و در این پنج سال خود شاهد توطئه های رنگارنگ بودیم لیکن همه این مکرها از بین رفت شاید علت آن را بخواهیم چون ما در جهان انقلابات دیگری را با ایدئولوژیهای متفاوت دیده ایم که بعد از انقلاب از سیره خود منحرف و تمایل به چپ یا راست پیدا کرد علت را باید ما در محتوای ایدئولوژی اسلامی جستجو کنیم، آن اسلامی که پیوند محکمی با فقاهت دارد و به همین جهت رهبر کبیر انقلاب اسلایم تکیه زیادی روی فقه میکند.

انقلاب اسلامی در این پنج سال نه تنها با ابر قدرتها جنگید و میجنگد بلکه خطوط انحرافی را از صحنه اجتماع طرد کرد و آنها را منزوی ساخت.

دوستان، ما چه بخواهیم چه نخواهیم بار انقلاب به دوش ما است و مسئولیت ما سنگین، اگر به این انقلاب در اثر سستی و کاهلی ضربه بخورد به اسلام ضربه خواهد خورد و به راه انبیاء و اوصیا و شهداء ضربه خواهد خورد پس باید به دقت و بصیرت کارها را انجام داد هرچند خداوند تا بحال دست قدرت پنهانی و آشکار خود را بر سر ما کشیده و ما را از مهلکه ها نجات داده لیکن باید شکر و سپاس این نعمتها را بجا آورد تا خداوند فیض خود را از ما نگیرد شاید بعضی ها بگویند این انقلاب برای ما چه کرده جز کمبود و کشتار چه ارمغان آورده ولی این کوردلان نمیدانند که یکی از بزرگترین موهبتها را خداوند به وسیله این انقلاب به ما ارزانی داشته و آن عزت و سربلندی یک ملت و استقلال و آزادی است در قبل از انقلاب ما ظاهرا آزاد بودیم و آزادی در لجن و کثافات و در باطن برده ابر قدرتها که منابع ما را میبردند، ولی در حال حاضر اگر کمبود داریم لکن آزادیم و استقلال داریم در گذشته وقتی که شاه میخواست به ملاقات کارتر برود باید یک ماه انتظار میکشید، هویدا را روانیه میکرد فرح را میفرستاد و با هزاران ادا و اطوار تا به ملاقات کارتر میرفت و کارتر اجازه میداد ولی بعد از انقلاب شهید رجائی وقتی به آمریکا رفت رئیس جمهور آمریکا کسی را فرستاد تا وقت ملاقات بگیرد لکن شهید رجائی در سازمان ملل این اجازه را نداد این عزت است.

در گذشته اگر یکی از خارجیان یکی را میکشته یا کار خلافی انجام میداده باید پرونده اش را به خارج حواله میکردند، آنها تصمیم بگیرند و اگر یک خارجی در خیابان های ایران به کسی توهین میکرده یا عمل منافی عفت انجام میداده پدر و مادر آن دختر حق اعتراض نداشتند، لکن در حال حاضر به صدقه سر انقلاب، ما به عزت رسیدیم و این پیر جماران، موسای زمان ابراهیم وار جلوی هواپیمای در حال پرواز را با یک سخن میگیرد و اجازه ورود و ملاقات را نمیدهد و با یک سخن راههای بسته حجاج را باز میکند.

دوستان این انقلاب اگر هیچ کاری برایمان نکرده باشد همین کار بزرگترین کار است.

ولایت طاغوت را از جامعه برداشتن و ولایت فقیه را بر جامعه حکمفرما کردن که همان ولایت الله است این انقلاب با روح الهی خود ترس از مرگ را از دل ما کنار زد و به همین جهت دسته دسته و فوج فوج انسانها جهت رسیدن به لقاءالله به جنگ با صدام و صدامیان میروند همین کسانی که قبل از انقلاب از یک سرباز میترسیدند، ولی بعد از انقلاب در برابر تانکها و هواپیماها و هلیکوپترها شجاعانه به مبارزه برخاسته و دهان آنها را خورد کردند و به خاک مذلت کشاندند. دوستان چند تذکر از بنده حقیر، تا متوجه باشید:

1- دوستان و برادران اولین کار در زندگی خودسازی است تا آنجا که می توانید به دستورهای شرعی عمل، به واجبات و کناره گیری از محرمات و مخصوصاً با انجام مستحبات دل خود را نورانی کنید وای به حال کسی که دلش قسی شد، خدا را در همه حال حاضر و ناظر دیدن و مادیات دیگران توجه ای نکردند تا رذایل اخلاقی از بین برود و فضایل اخلاقی را با تمرین و تکرار در خود بوجود آوریم.

2- نماز جمعه، نماز جماعت، دعای کمیل و دعای توسل ... مخصوصا زیارت عاشورا و زیارت وارث را فراموش نکنید در نمازها شرکت کنید و اول وقت شرکت کنید و در دعاها شرکت کنید تا بدین وسیله هم بعد سیاسی را رعایت کردن و هم بعد عبادی را چون شرکت در دعاها حضور شما در صحنه است.

3- پیوند خود را با روحانیت در خط امام و ولایت فقیه محکم کنید چون در هر چیز باید به متخصصین رجوع کرد و علماء و وارثان انبیایند و آب را باید از سرچشمه گرفت ما در موقع غذا خوردن چقدر توجه داریم که غذا فاسد نباشد یا سنگ در آن نباشد همین گونه هم باید به غذای فکری خود توجه کنیم که چه کسی به ما میدهد.

4- از اختلاف بپرهیزید و از خدا سعه صدر بخواهید که باعث سستی میشود و اختلافات کوچک و جزئی را خودتان حل کنید و بزرگ نکنید که دشمن همینطور میخواهد و برای اینکه اختلاف دوری کنید اولین راهش این است از غیبت و تهمت که از رذایل اخلاقی است بپرهیزید تا تشکل شما اسلامی شود و مخصوصا کارهایی باعث تشدید محبت میشود پیش گیرید «رحما بینهم واشداء علی الکفار»

5- به دوستان و برادران انجمن اسلامی تاکید میکنم که انجمن را تقویت کنید و مخصوصا تشکیلات را منظم کنید که یکی از علل رکود کارها بی نظمی که باعث درجا زدن است، بسیج را تشکیل دهید که قدرت بسیج را باید در جبهه ها مشاهده کرد مخصوصا این طرح لبیک یا خمینی که انشاءالله با موفقیت اجرا خواهد شد و حتماً به آن بپیوندید و اطاعت از فرماندهی را فراموش نکنید و برای اطاعت از فرماندهی باید خود را بسازید و مبارزه با نفس کنید که این نفس اماره طغیانگر است.

6- به اهالی محله سلام میرسانم و میگویم که اگر انقلاب را دوست دارید اگر امام را دوست دارید اگر اسلام را دوست دارید همکاری خود را با شوری زیادتر کنید اینگونه نباشد که فقط موقع گرفتن وسایل به شوری بیایید و تازه با سخنان خود مسئولین شوری را ناراحت کنید مخصوصاً در این چند سال برادر ... واقعاً زحمت کشیده و فرد صادق و درستی می باشد و همچنین دیگران انشاءالله همکاری لازم را چه مادی و چه معنوی در رابطه با شوری انجام دهید خدا موفقتان بدارد و ما را حلال کنید.

7- سلام به دانش آموزان خوبم انشاءالله که مرا می بخشید از اینکه در انجام کارها آنگونه که باید باشم نبودم شاید عصبی می شدم شاید در کلاس با سخنانم فردی را آزردم شاید با اعمال باعث رنجش یکی از دوستانم شدم لیکن شما فرزندان من هستید یک معلم باید شاگرد را مانند فرزند خود بداند و هر چه برای فرزندش میخواهد برای شاگردش بخواهد مرا حلال کنید از اینکه ادای حق را بجا نیاوردم.

دانش آموزان عزیز مدرسه سنگر است آینده مملکت به دست شماست شما آینده سازان این مرز و بومید اگر در حال حاضر خود را مجهز به علم و ایمان نکنید فردا دیر خواهد شد جهانخواران در کمینند آنها در کمین.

1- زاهدان احمق

2- منافقان زیرک

پس باید با دو بال حرکت کنیم که این دو بال علم و ایمان است، یکی از مسائل مهم در رابطه با شما نظم است که اگر بخواهید موفق شوید باید نظم و انظباط را رعایت کنید و گول افراد را نخورید که میگویند این نظم طاغوتی است چون شما طبق ضوابط با مدرسه و قوانین مدرسه عهد بسته اید و اگر تخلف کنید در شمار عهد شکنان هستید و خداوند عهد شکنان را دوست نمی دارد، انجمن اسلامی مدارس را تقویت کنید با معلم امور تربیتی همکاری لازم را داشته چون امور تربیتی نهادی برخاسته از انقلاب است و در رابطه با بسیج و سپاه و جهاد باشید.

8- سخنی با معلمان این کسانی که هدایت و آینده جوانان مملکت بدست آنان است ای معلمان عزیز شما ادامه دهندگان راه انبیاء اید، شما تربیت کننده آینده سازان این مملکتید پس باید اول از خود شروع کنید باید گذشته ها و افکار دوران قدیم شاهنشاهی را دور ریخت ما معلمان تا آنجا که ممکن است باید افکار شرق و غرب را از خود دور کنیم و تفکر اسلامی بدست آوریم و این تفکرات را به دانش آموزان انتقال دهیم و باید بدانیم که هم بسود خود ما است و هم بسود آینده مملکت و هم بسود نونهالان آینده کشور.

9- سخنی با پدر و مادرم، از اینکه باعث خلقت من شدید و مرا از فنا به بقا آوردید ممنون و متشکرم، مادرجان میدانم که چه سختی ها و رنجها را تحمل کردید چه شبها بر بالینم بیدار بودید چه شبها را بعد از اینکه من خوابیدم بیدار بودی و اشک میریختی من حتی نمی توانم شکر یکی از کارهایت را بکنم.

سخنی با همسر عزیز و فداکارم: بعد از من مسئولیت و بار گران بدوش شما می افتد و میدانم با صبر و بردباریت انشاءالله این بار را به مقصد میرسانی چون تربیت فرزند و آینده سازان مملکت بدوش شماست. زنان نقش زیادی در تاریخ اسلام داشتند از خدیجه، فاطمه، مریم، آسیه ... تا مادران شهید و زنان شهید در حال حاضر، زن مقام بزرگی در اسلام دارد قرآن وقتی به داستان مریم که میرسد بیداد میکند پیغمبران در مقابل این زن می آیند زانو میزنند، زکریا وقتی می آید و نعمتهای مریم را می بیند تعجب میکنند نعمتهایی که در آن سرزمین وجود ندارد، مریم مبعوث نبوده، این را قرآن درست نمی داند که یک زن را بفرستد توی زن و مرد، مریم برخلاف شأنش مبعوث نبوده ولی از بسیاری از مبعوثها عالی مقام تر بوده، بدون شک و شبهه مریم غیر مبعوث از خود زکریا که مبعوث بود عالی مقام تر و والا مقام تر بود.

یا حضرت خدیجه هر وقت یاد خدیجه را می آوردند (حضرت رسول) گریه میکردند و عایشه میگفت یک پیرزن آنقدر ارزش ندارد دیگر چه خبر است پیامبر میگفت من بخاطر شکل خدیجه نمی گریم، خدیجه کجا، توی عایشه کجا ... یا زینب ...              (حماسه حسینی ص 284) 

همسرم: شما و زنان شهداء همه رهروان زینبید پس باید زینبی عمل کنید حسینیان حسینی عمل کردند و شما چه میکنید، باید برای خشنودی قلب امام و یاری انقلاب و نابودی دشمنان اسلام و ضد انقلاب صبور و بردبار باشید و میدانم که مشکلات زیاد و بهشت به بهاء میدهند و نه به بهانه برای وارد شدن در جنت خدائی سختیهاست تا ساخته شویم و شخصیتمان رشد کند و تربیت آیندگان بوسیله شماست و انشاءالله از خدا میخواهم که ثواب شهداء و صدیقین و صلحا را عطا کند در کارهایت ضوابط شرعی را حتماً رعایت کن و میدانم که میکنی و در غذا و لباس و خانه و آمد و شد و بچه و رفقا و دوستان بچه مواظبت لازم و شرعی را بنما تا سالم بماند و او را با اهلبیت طاهرین آشنا ساز و قرآن را به او بیاموز تا گمراه نشود و از سنین کودکی او را با مسجد آشنا کن و او را با عزاداری امام حسین و فلسفه آن و شهادت امام حسین (ع) و راه حسین آشنا ساز که ما هر چه داریم از حسین و عاشورا و کربلاست هرچند خودت بهتر میدانی آن مورد نظر من است فقط در خط شرع پا نهادن چون انقلاب واقعی کسی است که احکام اسلام را مو به مو اجرا نماید و تابع ولایت فقیه باشد تو پای در خط شرع بگذار هر چه مردم میخواهند بگویند، بگویند در خط خدا و اسلام راه برو همه موانع کنار میرود ولی هر چه انسان بدست بیاورد و هر چه داشته باشد اگر چه ظاهراً برایش خوب باشد ولی از راه مشروع نباشد همه این چیزها در آینده وبال گردن انسان میشود من از خدا میخواهم ترا کمک و یاری کند و در همه حال پشتیبان تو باشد شبهای جمعه قرآن را فراموش نکن و فاتحه برای شهداء و مردگان روز جمعه هم ما را یاد آورید مخصوصاً در نماز جمعه.

زندگی در صدف خویش گوهر ساختن است   در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست.

و سخنی با تو دخترکم: زندگی همواری و ناهمواری زیادی دارد لکن باید مبارزه کرد. 

مشکلی نیست که آسان نشود     مرد باید که هراسان نشود

دخترم اگر میتوانی از همان اوائل بلوغ مواظب خودت باشی خودت را محاسبه کنی اگر اشتباه کردی پند گیری مخصوصاً از دیگران و دنیا تماماً جای عبرت است ولی چشم عبرت بین میخواهد چیزی که خیلی مهم است این است که مواظب قلب خود باشی این قلب اگر نابود شود انسان را به تباهی میکشاند و سیاهی قلب هم به افعال زشت انسان است با گناه است هر وقت گناه کردی زودتر توبه کن به گوشه ای برو به تنهائی با خدای خودت راز و نیاز کن و استغفار کن تا این لکه سیاه از بین برود و انباشته نشود و ترا به گمراهی نیاندازد و همیشه احساسات خود را با عقل مهار کن ولی در راه دین تا آنجا که میتوانی در راه خدا و اسلام از تمام احساسات استفاده کن در تربیت فرزند در نیکی به مردم مخصوصاً به بینوایان نیکی کن تا عمل به چیزی پیدا نکردی وارد آن نشو. «ولاتقف ما لیس لک به علم». 

چون همه اعضای انسان مسئول است خطوط مختلف را خوب بشناس خودت را با قرآن آشنا ساز مخصوصا قرآنی که مفسر آن ائمه و اطهار هستند خودت را با رساله آشنا کن که فردی رساله ای شوی بدنیا اهمیت نده و علم را فرا گیر و ایمان بدست آور تا خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کنی (علم + ایمان) و غیر از این باعث نابودی است، رذائل اخلاقی را از خود با تمرین و تکرار دور کن و فضائل را با تمرین بدست آور جهت این کار به کتابهای قلب سلیم و گناهان کبیره رجوع کن همیشه و همه شب مطالعه اش کن از رفیق و دوست بد دوری کن حرف مادرت را گوش کن به مردم احترام بگذار به مادر، مادرت و مادر پدرت احترام بگذار هر دو شهید داده اند در مقابل بزرگان و از خودت بزرگتر صدایت را بزرگ نکن، حیاء، عفت و عصمت را لباس خود کن با معلمت خوب رفتار کن آبرویش را چه در ظاهر و چه در باطن مبر هر چه بگویم که گفته ام خودت باید در صحنه زندگی بدست آوری درسهایت را بخوان تا در آینده فرد مثمر ثمری برای جامعه و یا برای خانواده خود باشی، مصیبت اهلبیت طاهرین را یاد کن که باعث نرم شدن و گریه بر اهلبیت باعث سلیم شدن قلب است.

نوشته اند حسین بن علی (ع) دختری دارد بنام سکینه خاتون که خیلی هم این دختر را دوست میداشت او بعدها زن ادیبه عالمه ای شد و زنی بود که همه علماء و ادبا برای او اهمیت و احترام قائل بودند ابا عبدالله خیلی این طفل را دوست میداشت و او هم به آقا فوق العاده علاقمند بود نوشته اند این بچه بصورت نوحه سرائی جمله هائی گفت که دلهای همه را سوزاند بحالت نوحه سرائی اسب را مخاطب قرار داد که: «یا جواد الی هل بنی ان قتل عطشانا» ای اسب پدر من من وقتی رفت تشنه بود آیا او را سیراب کردند؟ «هل بنی ان قتل عطشانا» این در چه وقت بود در وقتی که ابا عبدالله از روی اسب بروی زمین افتاده بود. 

«وصل الله علی محمد اله طاهرین»

«ولا حول ولا قوه الا بالله العلی عظیم»

سخنانی با پدر و مادر عزیزم: مادرجان دنیا محل گذر است از خدا بخواه توفیق عمل به تو بدهد و خلوص نیت به ما اگر خدا بخواهد فرزندم را بیامرزد و عفو کند از خدا بخواه خلوص نیت به فرزندت بدهد، از خدا بخواهد که شهادت و درجه شهید را به فرزندت بدهد مادر جان وقتی قرآن میخوانی ما را فراموش نکن. وقتی زیارت عاشورا و زیارت وارث میخوانی ما را فراموش نکن، وقتی خبر شهادت فرزندت را شنیدی نماز شکر بجا آور که خدا به من و تو و خانواده همان لطف کرد و این درجه را به ما داد پنجاه سال نماز از کجا معلوم قبول باشد از کجا معلوم ریا نباشد، از کجا معلوم ....

مادرجان در کارهایت شرع را مد نظر داشته باش و چون فرزندت شهید است توقع بیجا نباید داشت باید این دولت را کمک کرد از خود مایه گذارید و همچنین پدر جان اگر بدی از من دیدی بگذر و خواهران و برادرانم و فامیلهایم مرا عفو کنید و اگر حق بر گردن من دارید بگذرید تا سبک بال شوم.

مادرجان در رابطه با خانه وقفی حتماً به صاحبخانه رجوع کن تا بصورت شرعی و قانونی درآید مخصوصاً با حضور یک روحانی آشنا به مسائل وقف تا بتوانی خداپسندانه در خانه بمانی تا نماز و روزه و مسائل دیگر انسان درست باشد و خدا روز قیامت یقه ما را نگیرد؟ اگر میخواهید به خانه ای دیگر بروید که مسئله ای دیگر است چون خانه وقفی است اگر به وقف نامه عمل نشود خطرات عظیمی در آخرت برای انسان دارد این مسئولیتی بود بر گردن من که نوشتم و خودت بهتر میدانی لکن: 

آب دریا را اگر نتوان کشید      هم بقدر ذره ای باید چشید

من توانائی آن را ندارم که شکر و سپاس کنم به جز عجز و اینکه بگویم اگر قصوری از من دیدی و یا تقصیری از من در گذر چون خدا دوست دارد که مادر هر کسی از او راضی باشد مادر من اگر فرزند بدی بودم، من اگر باعث ناراحتی شما شدم مرا ببخش، عفو کن چون میدانم که هر مادری فرزندش را خیلی زیاد دوست دارد مخصوصاً اگر فرزند یکی باشد لکن ندای حسین بزرگ زمان امام خمینی باید لبیک گفت من ترسیدم که دیگر اینچنین موقعیتی برایم پیش نیاید چون هر چه انسان سنش بالاتر میرود هم از لحاظ بدنی به سستی میرود و هم ممکن است دنیا انسان را بفریبد یا بهتر بگویم ما فریب ظواهر دنیا را بخوریم.

مادرجان: میدانم که تو دوست نداری کوچکترین آسیبی در این دنیا به من برسد و با کوچکترین ضربه قلب تو میتپد ولی میدانی که در این جبهه ها کسی کشته نمیشود بلکه شهید میشود و خدا هم در قرآن میگوید: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون» 

پس مادر ما نمرده ایم ما زنده ایم و در نزد خداییم پس چه غم و ناراحتی چرا شیون و ناله مادر شیون را باید آن موقع میکردی که من منافق میشدم من ضد انقلاب میشدم ولی در حال حاضر رهبرم امام کتابم قرآن و مولایم سرور شهیدان امام حسین (ع).

مادر: هر وقت خواستی برایم بگریی برای امام حسین (ع) بگریی برای ابوالفضل بگریی یاد مادر ابوالفضل را بیاور که ام البنین دارای چهار فرزند و هر چهار فرزند را در راه حسین (ع) داد. یاد آن شیرزن که در حادثه ای سر پسر خود را به طرف دشمن پرت کرد و گفت چیزی را که برای خدا دادم پس نمیگیرم یاد زینب و تن عریان برادرش حسین (ع).

و سخنی با پدرزن و مادرزنم پدر و مادر شهید طبری: از اینکه از من بدی دیدید ببخشید از اینکه باعث مزاحمتتان شدم از اینکه حقی را که باید ادا کنم نکردم هرچند میدانم شما بزرگتر و برتر از آنید خوشا به حال شما و خوش به سعادت شما که فرزندتان شهید شد پیش خدا قرب دارید از خدا بخواهید که ما را هم جزء شهدا و صالحین قرار دهد انشاءالله از همه کسانیکه مرا می شناسند همه افراد میخواهم که مرا ببخشند شاید حقوقی را که بر گردن من بود اداء نکرده باشم شاید از جهالت یا ... غیبت و تهمت و یا ... کرده باشم و از همه حلالیت می طلبم.                             «والسلام علی من التبع الهدی»

خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار      از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا

رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما           منافقین و صدام نابودشان بگردان

زیارت کربلا نصیب ما بگردان                  ظهور حجتت را نزدیکتر بگردان

«حمید علامه زاده»