شهید حسینعلی عمرانی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید حسینعلی عمرانی

شهید حسینعلی عمرانی

نام پدر : خلیل

تاریخ تولد :1335/08/01

تاریخ شهادت : 1365/06/13

محل شهادت : فاو

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : خلیلمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 6615 رسته : پیاده
نام مادر : خاتون محمود جانلو
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : فاو  تاریخ شهادت : 1365/06/13
نحوه شهادت : اصابت ترکش و تیر به سینه و سر
شناسنامه تدفین
شهر : بهشهر بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران
گلزار : بهشت فاطمه بهشهر    تاریخ تدفین : 1365/06/16
-------------------------------------------------------
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
حسینعلی عمرانی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
1/2/1335 ـ بهشهر
3- نام و شغل پدر :
خلیل ـ کارگر کارخانه چیت سازی
4- نام و شغل مادر:
خاتون محمدجانلو ـ خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
در کانون خانواده ای مومن و مقید و آگاه به اصول و ارزش های اسلامی با اوضاع اقتصادی نسبتاً معمولی که از زحمات بی دریغ والدین در جهت کسب روزی حلال  به دست می آمد به رشد و تکامل رسید.
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
مدرسه ابتدایی بهشهر
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
مدرسه راهنمایی بهشهر
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان دوره مقدماتی تربیت معلم را در شهرستان گرگان گذراند.
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
دیپلم
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :
انجام داد
2- یگان اعزام کننده :
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :  
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
فردی بسیار مهربان و دلسوز بود، به پدر و مادر احترام می گذاشت. و نهایت احترام را به آن ها می گذاشت و حقوقی هم که می گرفت را به پدرش می داد.
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
رسمی
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :
آموزش و پرورش
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:
31/2/57 به استخدام رسمی در آمد ـ معلم
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
سخنرانی های دکتر بهشتی ـ شخصیت و افکار حضرت امام  در روحیات وی تاثیر به سزایی داشت .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه  شرکت داشت 
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل بسیج به فرمان امام لباس خاکی را برتن کرد و در جبهه های حق علیه باطل حضور داشت.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :  
در جبهه حضور داشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
طی چند مرحله از 21/3/60 تا 3/7/60 و 19/3/61 تا 26/6/61 و 3/4/65 تا 13/6/65 با عضویت بسیج در منطقه جنوب  در جبهه ها حضور داشت .
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
بیش از 8ماه
4- مسئولیت در جبهه :
رزمنده
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
تاریخ13/6/65 در منطقه فاو بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
پیکر پاک و مطهر ایشان در تاریخ 16/6/65 در گلزار شهدای بهشت فاطمه بهشهر  خاکسپاری شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
برادر شهید نورعلی می گوید : بار آخری که می رفت به جبهه بسیار خوشحال و خندان و با روحیه ی عالی بود  به ایشان هر بار پیشنهاد ازدواج می دادیم ایشان مخالفت می کرد ولی بار آخر گفت این بار که آمدم ازدواج می کنم و ما برای ایشان برنامه ریزی کردیم که ایشان رفت و دیگر بر نگشت و به درجه شهادت رسید .
ایشان در سپاه دانش یکی از روستاهای دوردست بود دولت پولی را که به آنها اختصاص می داد کدخدای محل آن را بر می داشت و خودش استفاده می کرد و ایشان وقتی متوجه شدند خودش مستقیم پول را می گرفت و بین اهالی محل تقسیم می کرد .
برادر شهید ـ علی اشرف ـ می گوید : ایشان قبل انقلاب فعالیت هایی علیه شاه انجام می داد اسلحه از شهرستان به صورت مخفیانه می آورد . در مبارزات و راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم شاه حضور داشت  و در یکی از همین تظاهرات ها ساواک تعدادی از آن ها را می گیرد و شکنجه می کند.
-----------------------------------------------------------------

شهید حسینعلی عمرانی

                                                                                                 

نام پدر: خلیل               تاریخ ولادت: 1335          محل ولادت: بهشهر

تاریخ شهادت: 1365       محل شهادت: فاو

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه معلم اخلاق و اسوه شهادت شهید حسینعلی عمرانی

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه والانجیل والقرآن.

خدا جان و مال اهل ایمان به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است.

شهید حسینعلی عمرانی در اول آبان ماه سال 1335 شمسی در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. ایام کودکی را در آغوش گرم و پر مهر خانواده ای متدین با همه محرومیت های مالی و اجتماعی رشد کرده دوران دبستان و دبیرستان را تا سوم متوسطه در بهشهر طی نمودند سپس به مدت دو سال در دانشسرای مقدماتی تربیت معلم دکتر شریعتی (شاه مزرعه سابق) به تحصیل ادامه دادند. در تمام دوران تحصیل مسئولین آموزشگاه ها کمال رضایت را از ایشان از نظر اخلاقی و درسی داشتند. در نزاکت و نوع برخورد اسلامی با همکلاسان و مربیان خود نمونه بودند. پس از اخذ مدرک پایان تحصیلی جهت نظام وظیفه در خدمت سپاه دانش قرار گرفت و در روستاهای دور افتاده نیشابور به تعلیم و تربیت نونهالان جامعه پرداخت، در همین اوان یعنی بین سالهای 1357- 1355 که مبارزه علنی و مصمم توده مردم مسلمان ایران به رهبری زعیم عالیقدر امام خمینی (ره) بر علیه دستگاه طاغوتی شاه خائن هر روز شدیدتر می شد، شهید حسینعلی عمرانی در عین حالی که خدمت نظام وظیفه را می گذراندند نقش بسیار بارزی در آگاهی و قیام مردم علیه طاغوت داشتند. به خاطر نپوشیدن لباس نظامی چندین بار توبیخ شدند در کشف شبکه دزدی کدخدای محل خدمت خود با رابطین فاسد دولتی شاه دست همه را رو کرد و کالاهای دزدیده شده را از خانه کدخدا گرفته بین روستاییان تقسیم کردند. همین امر باعث شد که از طرف دار و دسته کدخدا به مرگ تهدید شد و مدتی تحت تعقیب بودند از اقدامات مهم دیگری که این دوران داشتند حمل اسلحه و مهمات و اعلامیه از شهری به شهر دیگر بود و با شهید حسینعلی مهرزادی ارتباطی نزدیک در این رابطه داشتند، یک بار از طرف ساواک در مورد حمل اسلحه مشکوک شده خانه اش تحت بازرسی قرار می گیرد که به خواست خدا چیزی دستگیرشان نمی شود. بعد از اتمام خدمت نظام به شهر خود برگشته و در بحبوحه جنگ و مبارزه و پیروزی بر رژیم طاغوت که همه استکبار جهانی چه شرق و چه غرب پشتیبان جدی آن بودند. شهید عمرانی فعالیتهای چشمگیری از خود نشان دادند به طوری که ایشان و چند تن از دوستانش را نظامیان وابسته به طاغوت در بهشهر گرفته مدتی در شهربانی آنها را نگه داشته و با انواع مختلف آنها را شکنجه و آزار می دادند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 شهید حسینعلی عمرانی احساس نیاز شدید نمودند که در کنار رزمندگان مسلمان فلسطین با صهیونیست های خائن و تجاوزگران آمریکایی با همرزمی برادران مسلمان افغان با شوروی ملحد و مکار مبارزه و جهاد کند. برای همین منظور جهت آمادگی رزمی یک دوره آموزش سنگین چریکی را به مدت یک ماه در زاهدان گذراندند، در این آموزش رزمی استخوان پایشان از مچ ترک بر می دارد و رفتن به خارج کشور با وجود آماده بودن پاسپورت به عقب می افتد. شغل مقدس معلمی را رسماً آغاز می کند تا در این سنگر نیز به مصداق سخن «مداد العلما افضل من دماء الشهداء» رسالت تبلیغی و فرهنگ خود را در راه  اسلام به انجام رساند و الحق در این راه گوی سبقت از دیگران می برد ابتدا در روستای کوهپایه کوا آموزگار می شود و به مدت دو سال در آنجا به آموزش و تربیت دانش آموزان پرداخته و در این مدت آنقدر اولیا دانش آموزان و اهالی روستا از اخلاق و رفتار و دلسوزی ایشان با بچه ها راضی بودند که بارها برای تقدیر و تشکر به خدمت خانواده شان در شهر می آمدند، قلبی رئوف و مطمئن و پیشکار و مهارت کارشان در امر تدریس با یاری خدای بزرگ عامل پیشرفت و موفقیت ایشان بود.

مدت دو سال را در روستای اسکاردین و زینوند در منطقه زاغمرز بهشهر شروع به تدریس کرد و در کلاس پنجم ابتدائی هر ساله با امتیاز صد در صد قبولی و برخوردهای شایسته از خود معلمی الگو و نمونه ساخته بود. همۀ اهالی روستا مانند فرزند عزیزی او را دوست می داشتند، و از طرف آموزش و پرورش تشویق می گردید.  

در بعد اخلاقی از سخنرانان متعهد جهت آشنائی با معارف اسلامی برای دانش آموزان دعوت به عمل می آورد. با گروهکهای ملحد و منافق و حجتیه و دراویش و هر گروه دیگر مخالف ولایت فقیه که به هر طریقی چوب لای چرخ این انقلاب خدائی می گذاشتند سخت مبارزه می کرد. با تحقیق و مطالعه کتاب ها حقایق را با دلیل و برهان برایشان ثابت می کرد و در جهت اصلاح آن می کوشید، در هر مجلسی که می شد کاری به نفع اسلام انجام می داد یا مطلبی فرا می گرفت شرکت می کردند. سال 1364- 1363 را در مدرسه طباطبائی و سال بعد را در مدرسه شهید شریف واقفی شهرستان بهشهر مشغول تدریس شدند، در این چند سال نیز در امر تدریس آنچنان دلسوزی و مهارت به خرج دادند که امتیاز بالای قبولی را در کلاس پنجم ابتدائی در سطح شهر آوردند. از طرف آموزش و پرورش به عنوان طراح سوالات امتحانی معرفی گردیدند و جوائزی نیز تقدیم ایشان گردید.

در بعد جنگ نیز در تمام مدت پیروزی انقلاب اسلامی از فکر جنگ و جبهه ها غافل نبودند و در فرصت های مختلف به فرمان آقا و سرور خود امام امت قلب تپنده اسلام و جهان و نائب بر حق امام زمان (عج) امام خمینی (ره) که جنگ را در رأس همۀ امور نامیدند لبیک گفته و در جبهه های نور علیه ظلمت بر کافران بعثی صهیونیستی عراق آلت دست آمریکا چندین بار حضور یافتند.

در سال 1360 در درگیری با کومله و منافقین و گروهکهای ضد اسلام در مریوان کردستان شرکت نمودند، در عملیات رضمان (به عنوان آر پی جی زن گردان 25 کربلا) شرکت نمودند. در عید سال 1362 جهت بازسازی شهر قهرمان سوسنگرد به همراه جهادگران ایثارگر عازم آن دیار شد. در آرزوی شهادت می سوخت هر بار که از جبهه بر می گشت برای رفتن دوباره به جبهه برنامه ریزی می کرد. برادران دیگرش که همرزم و همراهی مخلص برای او بودند چند بار هر کدام در جبهه ها مجروح شدند، روزی در جمع برادران و دوستان گفته بود از این خانواده از همه زودتر من به جنگ رفتم و باید از همه زودتر من شهید بشوم. سرانجام در جبهه فاو با رشادت های بی نظیری که از خود نشان دادند در روز پنجشنبه ساعت 8:30 صبح 13 شهریور سال 1365 هجری شمسی در ماه محرم با شکافته شدن پیشانی و سینه اش همچون سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و به آرزوی دیرینه خود رسیدند و عملاً نشان دادند همانطور که در سنگر درس و مدرسه و در جنگ با دشمن درون و تزکیه نفس که جهاد اکبر است پیروز بیرون آمده بود در سنگر جبهه در جنگ با دشمن (جهاد اصغر) که استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکای جنایتکار و شوروی مکار قرار دارند موفق و پیروز بیرون آمده است. درود بی پایان خدا بر او و بر همه شهیدان اسلام از صدر تاکنون و تا همیشه تاریخ درود و سلام بر خانواده مقاوم و مشوق شهید که چنین فرزندی برای بقا اسلام تقدیم خدا نمودند. درود و سلام بر فرهنگیان مسئول و متعهدی که چنین معلم عاشق و عارف و اسوه اخلاق و شهادت را در جمع خود پروردند و باز هم می پرورند. روح معلم شهید حسینعلی عمرانی و دیگر شهیدان اسلام شاد و راهشان پر رهرو باد.                                                           والسلام 

محرم سال 1407 هجری قمری، شهریور 1365 هجری شمسی

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه معلم شهید حسینعلی عمرانی

لا اله الا الله * محمد رسول الله * علی ولی الله 

جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا

ستایش خدایی راست که برای نعمتش ستایش شده و برای قدرتش پرستیده گشته در سلطنت خویش فرمانرواست و به جهت شوکتش از او بیم دارم بدان چه نزد اوست رغبت شده، فرمانش بر همه مخلوق جاری است والاست در نهایت والایی نزدیک است و در عین حال بلند مرتبه، از دیدگاه بینندگان فرا رفته تا آغاز است و بی انتها، و توانایی که به عظمتش در سلطه آسمانی مزید است و به قدرتش در بزرگ منشی وحید آیاتش را به حکمش بر مخلوق هویدا کرد، ماده ای نبود تا اختراع صدق نکند و علتی نداشت تا ابتدا درست نیاید و بیان از وصفش ناتوان است و دیدگان در آستانش نابینا و هر گونه توصیفی در مقامش نارسا، بی مانع نهان است و بی پرده پنهان نادیده شناخته شده و بی شکل توصیف گشته و بی جسم تعریفش کنند، معبودی جز خدای بزرگ والا نیست، اندیشه ها از رسیدن به حقیقتش حیران شده و خرد از درک نهایی اش سرگردان، او را می ستاییم چنان چه درمان روان ها است و گواهی می دهم که معبودی جز خدای یگانه بی شریک نیست. خدای یکتا، بی مانند بی نیاز که نه همسری گیرد و نه فرزندی دارد، گواهی می دهم که محمد (ص) بنده ای است که او را برگزیده و فرستاده ای است که او را مبعوث کرد، در زمان فطرت رسولان و خواب دراز ملتها و گسترش نادانی و سرکشی فتنه و گسیختن اساس محکم دین و کوری از دریافت فقر و سرپیچی ستم و دیانت قرآن را به سویش فرستاد، و اوست بیان و توضیح حقیقت قرآن است به لسان عربی بدون کجی و انحراف که متقین مردم پرهیزگار شوند. با درود فراوان به حجت خدا و نائب بر حقش امام امت و امت شهید پرور ایران و مسلمین جهان. ای امت شهید پرور امروز جنگ در رأس همه امور است آگاه باشید که جنگ فقط برای رضای خدا ارزش دارد نه به خاطر شهوت و حب دنیا که سرمنشأ هر خطاهاست و نه به خاطر طمع بهشت و نه از ترس جهنم، فقط برای رضای معبود باید باشد تا در نزد خدا رستگار باشد.

«الذین امنوا وهاجروا و جاهدوا و فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئکم الفائزون»

آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا از جان و مالشان جهاد کردند آنها را مقام بلندی است در نزد خدا و آنان رستگاران دو عالمند. اما سخنی با منافقین، ای منافقین که ادعای خلقی بودن می کنید چرا در جبهه های حق علیه باطل نمی جنگید و چرا در هر پیروزی در جبهه ها فرزندان اسلام را می کشید و می سوزانید؟ آیا این عمل شما دال بر آمریکایی بودن شما نیست؟ چرا کودکان معصوم را در آغوش مادر می کشید؟ چرا مسلمانان را صرفاً به خاطر اینکه از امام امت خمینی بت شکن حمایت می کنند ترور می کنید ای کسانی که بر هر طریقی چوب لای چرخ این انقلاب اسلامی می گذارید، ای گروهک های ملحد و کافر، ای گروهک های منحرف که دم از اسلامیت می زنید و تفسیر قرآن می گویید ولی عملاً دستتان در دست منافقین از خدا بی خبر است. ای گروهک هایی که دم از حجت خدا می زنید و خود بیشتر از همه دل امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت را می آزارید، ای روشنفکران غرب زده و شرق زده ما طبق دستور اسلام به شما نصیحت می کنیم که دست از کارهای خلاف اسلامی و انسانی برداشته، بگذارید این انقلاب اسلامی تحقق بخشد تا دیر نشده توبه کنید که خداوند توبه پذیر است.

ثم یتوب الله من بعد ذلک علی من یشاء والله غفور رحیم

اما حرف دیگر من با درویش هایی است که دم از علی (ع) می زنند آنها چرا در جبهه ها هیچ اقدامی نمی کنند فقط در گوشه ای نشسته و دکان باز کرده اند و حالت خمودگی انتخاب و علی، علی می گویند. و دم از عرفان می زنند آقای خرقه بر تن کرده عرفانیت در جبهه هاست و در جبهه می توانید خداوند را ببینید، ای مسلمانان قرآن و نهج البلاغه را بخوانید و به آن عمل کنید و در کلاسهای تفسیر شرکت کنید و مسجدها را پر کنید و نماز را اول وقت به جای آورید «الصلوه عمود الدین».

من هر جا که کفر باشد در مقابلش خواهم ایستاد، حتی اگر در هر منطقه از جهان باشد و خیلی دوست دارم در جبهه های ایران و در کنار برادران فلسطین افغانستان و برادران مسلمان اریتره و فیلیپین و اتیوپی و صحرای پولیساریو باشم و در راه خدا بر علیه کفر بجنگم.

بار خدایا سعادت را نصیبم گردان برای تحقق بخشیدن اسلام «گلوله ها و ترکش ها سرخ گونه بر من ببارید» در خاتمه وصیتم به پدر و مادر، تقدیر از زحمات بی نهایتشان که مانند شمعی بودند و سوختند و بر من روشنایی بخشیدند. 

پدر مهربانم سلام خدا بر تو باد که چونان ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی و بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باریتعالی سر باز نمی زند و مرگ را در راه خدا جز سعادت نمی داند و زندگی را به جز جهاد در راه عقیده درست نمی داند و شهادت را جز بهترین نعمتهای خدا می داند.

مادر مهربانم سلام خدا بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی و گفتی که تو را در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و من بر وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله فاطمه زهرا (س) هستی. 

خواهرانم، شما نیز زینب زمان باشید و از هر آنچه غیر رضای خدا هوس کردید بپرهیزید و در راه خدا مبارزه کنید و حجاب و عفت و پاک دامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید.

برادرانم، راه خدا بهترین و برترین راهها است پوینده و کوشنده در این راه باشید، در ضمن از پدر و مادر و خواهران و برادرانم تقاضا دارم که بعد از خبر شهادتم دو رکعت نماز شکر بخوانید. 

                                                                                والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

«خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه دار»