شهید حجت الله ظهوری

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید حجت الله ظهوری

شهید حجت الله ظهوری

نام پدر : جمشید

تاریخ تولد :1343/03/02

تاریخ شهادت : 1365/12/12

محل شهادت : شلمچه

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : جمشیدمسئولیت : سردار رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : ادوات کد شهید : 5982 رسته : پیاده

نام مادر : زهرا محرر

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/12/12

نحوه شهادت : ترکش به پا و سر

شناسنامه تدفین

شهر : چالوس بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران

گلزار : یوسف رضا تاریخ تدفین : 1381/12/17

------------------------------------------------------------

وصیت نامه

آری، خداوند مردم ایران را مورد لطف و کرم خود قرار داده واین ملت را برگزیده تا حکومت اسلامی را در جهان تحقق بخشد و زمینه را برای قیام آقا امام زمان آماده سازد .برای اجرای این هدف ما باید کوشش هایی به خرج دهیم .من وکسانی که توانایی بر دوش گرفتن اسلحه را داریم، به فرموده ی امام به جبهه ها می رویم تا با دشمنان به نبرد برخیزیم . وتو ای هموطن ! که این توانایی در تونیست. توهم باید با مال و صبر خود به نبرد برخیزی. واز بعضی کوشش، چه تبلیغی و چه مالی برای رزمندگان دریغ نورزی، وگرنه در پیشگاه خدا و شهیدان مسئول هستیم ومورد غضب قرار می گیریم.

------------------------------------------------------------

زندگی نامه شهید حجت ا... ظهوری

فرزند: جمشید

سردار شهید حجت ا...ظهوری در خردادماه سال 1342 در شهرستان چالوس دیده به جهان گشود. جمشید ظهوری، پدر حجت شغل آزاد داشت و حجت، پنجمین پسرش بود. با وجود این تعداد فرزند، زندگی کمی سخت می گذشت. ولی همه ی فرزندان این خانواده درمحضر پدر مادری بودند که به هیچ وجه مانع فعالیت های دینی وانقلابی شان نمی شدند.

حجت ا... دوره ی ابتدایی را در دبستان چهارم آبان، راهنمایی، مدرسه ی حافظ و دبیرستان را در17 شهریور چالوس گذراند. دوره ی راهنمایی اش به انقلاب خورده بود. درآن مقطع برادرانش حضوری گسترده داشتند. حجت هم از احوال انقلاب بی خبر نبود .مهم ترین پایگاه خبری آن ها مسجد مجاور منزلشان بود. از کودکی با مسجد انس گرفته بود .

بعداز گرفتن دیپلم، صدای ناقوس جنگ به صدا درآمد وبرای اولین بار در سن 16 سالگی به جبهه ی غرب اعزام شد .

از سال 61رسماً به ادوات رفت واز روی کار روی تیربار شروع کرد وبا پشت کارخوبی که داشت، کم کم در گردان ضدزره تیپ الحدید جا افتاد و آموزش های عمومی وتخصصی توپ 106 را فراگرفت .

در همین زمان در دانشگاه تربیت معلم ساری، رشته ی علوم تجربی قبول شد .برادرش مجید می گوید: «2ماه را به درس اختصاص می داد و ازآن طرف 5-6 ماه کامل جبهه بود .اوقات بیکاری محض نداشت. یا جبهه بود ویا اگر در خانه بود وقتش را با ماهیگیری و کمک به خانواذه پر می کرد. پایگاه بسیج هم بدون حجت پیش نمی رفت.»

اواخر سال 63 دیگر توپ 106 بودو تسلط کامل حجت روی آن .

برادرش مهدی می گوید:

«ایشان نوشتن خاطرات جنگ خود را به عنوان یک وظیفه وعمل خیر می دانست. به جرأت می توانم بگویم که کار با توپ 106 را هیچکس مثل او بلد نبود .یک روز در جمعی متشکل از بچه های لشکر 27 بودیم. آنها آمدند تا مهارت های خودشان را به رخ ما بکشند. بین همرزمان اینگونه شیطنت ها همیشه وجود داشت. یکی ازآن بچه ها از شهید پرسید: » گلوله 106 چند عدد سوراخ دارد؟« شهید گفت : هشت عدد. علی مردی که بچه ی گرگان بود، با تعجب گفت :» تو مثل حضرت علی (ع) که به او گفتند :» شتر شما چند رشته مو در بدن دارد « و حضرت پاسخ داد: » هزاروچندتا« یعنی دقیقاً درست گفت. توهم مثل حضرت پاسخ دادی  .حجت حتی تعداد سوراخ های روی پوکه 106 را می دانست. بارها دیدم دوربین 106 را باز می کرد و می بست .اما همه ی این اوصاف وتسلطی که داشت، هیچ وقت ندیدم که بخواهد از این تخصص به عنوان نقطه ی اتکا ویا اینکه سهم بیشتری دارد استفاده کند .فقط به خاطر خدا کار می کرد. در آن واحد (واحد106) بچه ها هیچ وفت این احساس به آنها دست نمی داد که مثلاً یک رئیس یا مسئول بالای سرشان هست .هچکس فکر نمی کرد که حجت فرد جدایی است .» همان غذا وامکانات استفاده می کرد که نیروهایش داشتند .«

در طول خدمت اش در عملیات های چون والفجر8، والفجر4 وکربلای 4و5 و...شرکت داشت وثمره ی این حضور، مجروحیت هایی بود که حتی یک بار اورا در بیمارستان مشهد چند روزی بستری کرد.

ازآغاز سال 65 به عنوان فرماندهی گردان ضدزره تیپ الحدید شروع به خدمت کرد .

صداقت از همرزمانش می گوید:

شخصیتی خونسرد وبا اعتماد به نفس بود .یادم نمی رود، منطقه ایی کفی وهموار بود .دشمن اجرای پاتک کرده وبا تانک هایش در حال پیشروی بود .شهید با یک قبضه توپ 106 در مقابل یک واحد زرهی دشمن ایستاد. یک لحظه توقف می کرد وشلیک کرده ویک تانک را منحدم می کرد. با دوربین پریسکوپی ضدزره نشانه می رفت وبا شلیک وگلوله، یک تانک ضدزره را منهدم می کرد. خیلی جای تعجب بود که در یک منطفه کفی، یک قبضه توپ 106با یک واحد زرهی دوئل کند .«

روز 12 اسفند 65 با جیپ فرماندهی به  محورعملیاتی و مسیر هایی رفته بود که یگان ضدزره می خواست برای دسترسی به خط یک و جواب دادن به پاتک دشمن یا برای اجرای آتش ازآن استفاده کند .در حال شناسایی و دسترسی به موضع های دفاعی وپدافندی  بود که خمپاره ای نزدیک ماشین اصابت کرد. پشت گردوغباروآتش، روح حجت پرکشید وبعد از 4 روز در گلزار شهدای » یوسف رضایی« چالوس در کنار دو برادر شهیدش ، برای آرام گرفت .

شهید بزرگوار در فرازی از وصیتنامه اش آورده است:

» آری، خداوند مردم ایران را مورد لطف و کرم خود قرار داده واین ملت را برگزیده تا حکومت اسلامی را در جهان تحقق بخشد و زمینه را برای قیام آقا امام زمان آماده سازد .برای اجرای این هدف ما باید کوشش هایی به خرج دهیم .من وکسانی که توانایی بر دوش گرفتن اسلحه را داریم، به فرموده ی امام به جبهه ها می رویم تا با دشمنان به نبرد برخیزیم . وتو ای هموطن  که این توانایی در تونیست. توهم باید با مال و صبر خود به نبرد برخیزی. واز بعضی کوشش، چه تبلیغی و چه مالی برای رزمندگان دریغ نورزی، وگرنه در پیشگاه خدا و شهیدان مسئول هستیم ومورد غضب قرار می گیریم .«

---------------------------------------------------------

شهید حجت الله ظهوری

 

وصیتنامه شهید حجت الله ظهوری

« بسمه تعالی »

بسم رب الشهداء و صدیقین

ªبا درود به حضرت بقیه ا... اعظم و نایب بر حق او امام خمینی 

ªدرود رحمت بی پایان پروردگار به شهدا که با خون پاک خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کردند و اسلام عزیز را در جهان سرافراز نگه داشتند .

ªدرود و رحمت پروردگار به رزمندگان اسلام که در راه خدا از دیار خود هجرت کردند و در جهت به اعتزاز در آوردن پرچم لا اله سختیها و مشکلات دینی را به جان خریدند . و درود و سلام به رهبر امت اسلام امام خمینی که با راهنمائیهای پیامبرگونه خود توانست ملت ایران را که در گرداب فساد و ظلم دوران پهلوی بود نجات بخشند و احکام الهی را در کشور به تحقق بخشد .

ª ابتدا خدا را شکر می کنم که مرا در این سرزمین به وجود آورد که در آن احکام اسلامی در آن جاری است و مرا هدایت فرمود تا بتوانم راه نجات را پیدا کنم .

ª آری خداوند مردم ایران را مورد لطف و کرم خود قرار داده و این ملت را برگزیده تا حکومت اسلامی را در جهان تحقق بخشد و زمینه را برای قیام آقا امام ارواحناالفداء آماده سازند و برای اجرای این هدف ها باید و کوششها و مجاهدتها انجام دهیم .

ª من و کسانی که توانایی برد و گرفتن اسلحه را داریم باید به فرموده امام امت به جبهه برویم و با دشمنان اسلام به نبرد برخیزیم . 

ª تو ای هم وطن که این توانایی در تو نیست تو هم باید با مال و صبر خودبا دشمنان به نبرد برخیزی و از همین کوششی چه از جهت تبلیغاتی و مالی برای کشور و رزمندگان دریغ نورزید و به سخنان گوهر بار حضرت امام با جان ودل گوش فرا دهید و همیشه منافع اسلام را بر منافع شخصی خود مقدم بدارید و گرنه تمامی مادر آن دنیا درپیشگاه خداوند و شهیدان مسئول هستیم ومورد غضب پروردگار قرار می گیریم .

ª خانواده و مادر خود را سلام می رسانم و مادرم توباید بدانی که انسان در این جهان ماندگار نیست و روزی باید به سوی الله رجعت کند و فرزند تو هم امانتی بود از سوی پروردگار ، و تو باید خوشحال و سربلند باشی که این امانت را بخوبی پس داده ای .

ª در خاتمه کسانی که از من خطائی دیده اند مرا ببخشند و هر گونه طلبی از من دارید از خانواده من بگیرید . و برای کسانی که در مراسم ختم من شرکت می کنند می خواهم که دو رکعت نماز برای بنده بخوانند در ضمن دو ماه رمضان و روزه برای من بگیرید .

                                                                       والسلام 

                                                                              حجت ا... ظهوری 

                                                                  2 /12/62