شهید اسماعیل فرنیا

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید اسماعیل فرنیا

شهید اسماعیل فرنیا

نام پدر : محمد

تاریخ تولد :1334/01/01

تاریخ شهادت : 1366/02/08

محل شهادت : بانه

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : محمدمسئولیت : رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : متوسطه

تخصص : عملیات کد شهید : 6965 رسته : پیاده

نام مادر : زینب فتحی

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 10 محل شهادت : بانه تاریخ شهادت : 1366/02/08

نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن

شناسنامه تدفین

شهر : شوبکا بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

گلزار : شوبکا

-------------------------------------------------

وصیت نامه

1.    باید بگویم که ممکن نیست اسلام و کفر در کنار هم قرار گیرد و اسلام همواره و همیشه با کفر در ستیز است و برای احیاء اسلام و قرآن جهاد هم نیاز است. 

2.    شما فرزندان شهدا سربلند و با افتخار به زندگی خود ادامه داده و آنی از یاد خدا  غافل نبوده و مرام حسینی را شعار خود قرار دهید و بدانید که پدرتان به عشق حسین علیه السلام در جهاد با کافران عازم شد ودر میدان نبرد، حضرت حسین (ع) را فرمانده خود می داند. 

3.    ما ملت ایران حیات دوباره خود را مدیون رحمت الهی ( عنایت رهبری چون حضرت امام ) می دانیم. باید قدرش را دانست و از جان و دل از او پیروی و اطاعت نمود که همانا اطاعت او، پیروی از خدای منان است. 

4.    ای مردم ! مرگ، حیات و زندگی در ید قدرت آفریننده ماست. هیچ کس را تا کنون دیده اید که از مرگ گریخته و عمر ابدی در این دنیای خاکی یافته باشد ... قلب هایتان را متوجه خدا کنید ، دست به جهاد اکبر و مبارزه با نفس زنید و از خودتان ببرید تا به خدا برسید و سعادت را در عشق به فرآن و اسلام و توسل به اهل بیت اطهار بدانید که خدای تعالی آن ها را برای نجات انسانها مأمور داشته است.

-----------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

اسماعیل فرنیا

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/1/1334 ـ روستای شوبکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

محمد ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

زلیخا اکبر تبار ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند دوم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

بابل ـ روستای شوبکلا

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

بابل ـ روستای بائیکلا

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

بابل ـ رشته ریاضی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

به عنوان سپاه دانش در یکی از روستاهای خراسان خدمت می کرد.

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

مهناز قنبرزاده

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

5 فرزند ـ مهدی ـ محمد ـ موسی ـ مجید ـ زهرا

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 5 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش (بندپی غربی)

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

مسئول واحد امتحانات

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

10/12/64 ـ بابل ـ سپاه ـ بانه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

بانه ـ 8/2/66 ـ کربلای 10 ـ جراحات وارده

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1366 ـ گلزار شهدای روستای شوبکلا ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : شهید حق و حقوق دیگران را رعایت می کرد تا حقی برگردنش نباشد . یادم هست یک روز هوا گرم بود من لب جاده ایستاده بودم ایشان با ماشین اداره بود من دست بلند کردم تا ایشان من را ببیند و سوار کند . وقتی ایشان من را دید گفتم می خواهم به مزرعه بروم مرا هم می بری؟ ایشان گفتن این ماشین اداره است و در واقع امانت  اداره و من نمی توانم سوارت کنم و خداحافظی کرد و رفت .

همسر شهید : پسرمان در 22 بهمن سال 62 به دنیا آمد. قبل به دنیا آمدن فرزندمان ایشان به مانوری در منطقه گاو دشت رفت و از آن جا ثبت نام کرد برای جبهه . شهید نگران من و فرزندش بود با این حال برای جبهه اسم نوشت دوستانش هم به او گفتند تو با این وضعیت برای چه ثبت نام کردی؟ ایشان فکر می کرد در این 6 روزی که هست فرزندمان به دنیا می آید. که البته فرزندمان به دنیا آمد و شهید بسیار خوشحال شد و بعد از 6 روز به جبهه رفت و بعد از 4 ماه برگشت. 

-------------------------------------------------------------------

شهید اسماعیل فرنیا

            

بسمه تعالی

به نام خدای جهان آفرین. به نام او که ما را جان داد و نعمتهای زیادی به ما بخشید و همۀ هستی ما از اوست به نام خدای شهیدان با سلام به امام عزیز و درود بیکران به شهدای اسلام و مجروحین و معلولین علی الخصوص شهادت شهدای عزیزی چون سید محمد میر علمدار در مقابل دشمن کفار راست قامت و با استقامت ایستادگی کرد و به لقاء حق شتافت و در بهشت برین جای گرفت و شهید حمید عزیززاده که همانند برادر میرصلحدار در مقابل دشمن کافر قرار گرفت و به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد و شهادت این دو برادر عزیز را به شما تبریک و تسلیت عرض می کنم. همسرم خدمت شما سلام عرض می کنم دستم کاری ساخته نیست که جبران زحمات فراوان را که برای اسلام و قرآن و پشتیبانی از رزمندگان تحمل می کنی تشکر کنم و کاری انجام دهم انشاءالله خداوند به شما اجر بدهد و مشکلات و سختیها را برای تو آسان کند و به تو صبر و بردباری عنایت کند بدان اگر در مشکل ماندی به خدا پناه ببر که او ترا نجات میدهد و از خستگی بیرونت می آورد همسرم تو خیلی زحمت کشید درود خداوند بر تو باد سلام من بر تو باد این چنین همسری که با آن همه سختی مشکلات را برای رضای خدا تحمل می کنی. سلام مرا به فرزندان عزیزم مهدی جان، زهرا جان، محمد جان، موسی جان و در آینده انشاءالله (ابوالفضل و رقیه) برسان و عوض من صورت خوبشان را ببوس همسرم هم اکنون که دارم این نامه را می نویسم در هفت تپه سالم هستم و همین الان عازم مأموریت برای عملیات در یک منطقه ای جدید و راه دور هستیم و شاید طرف کردستان باشد معلوم نیست اما برای عملیات میرویم دعا کنید که خدا رزمندگان را پیروز کن و به خانواده های شهدا هم صبر عنایت کند اگر خدای بزرگ خواست و سالم ماندیم تا 15 روز دیگر یعنی 15/2/66 به خانه می آیم اگر خداوند شهادت را نصیب ما کرد چه بهتر، هیچگونه ناراحت نباش که دنیا محل گذران و امتحان است و باید در این امتحان به خدا توکل کنیم و پناه ببریم که او پناهگاه خوبی است. خلاصه موسی شوبکلایی هم با ما است فقط موسی با ما است و همانطوری که میدانید در گردان حضرت مسلم ابن عقیل هستم. در ضمن خدمت پدر و مادر و پدر و مادرت و برادران و خواهرم و همۀ دوستان و فامیلان سلام میرسانم. همسرم تا حالا که تاریخ 29/1/66 است برایم نامه ندادی و خبری از شما ندارم انشاءالله که حال همه شما خوب است. انشاءالله خداوند پشت و پناه شما و یار و یاور رزمندگان باشد تا کنون دو نامه برای شما دادم.

خدایا تا انقلاب حضرت مهدی حضرت امام خمینی را نگهدار. 

و به خانواده های معظم شهدا و اسرا و معلولین و مجروحین صبر عنایت کند. 

                                                    اسماعیل فرنیا شنبه 29/1/66 هفت تپه 

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداوند درهم کوبنده ستمگران و مستکبران، با سلام و درود به رهبر بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی. سلام بر تمامی شهدای اسلام علی الخصوص شهیدانی که در عملیات کربلای 4 در حضور دیدگان ما به شهادت رسیده و به خدای خویش پیوستند و در بهشت برین جای گزیدند درود و رحمت وافر خداوندی بر ارواح طیبه آنها که با جان پاک خویش درخت اسلام را در عصر غیبت امام دوازدهم آبیاری نموده اند. الحق که این شهدا مظلومان تاریخ اند و شهادت آنها هم حسین گونه و مظلومانه در تاریخ خلقت به ثبت رسید از صحنه های ایثار این جوانان پاک و عاشق حسین من گناهکار و روسیه چه بگویم مگر مظلومیت آنها را در روز قیامت که با همان تن خونین حضور قیامتیان در روز قیامت پیدا می شوند و آنوقت که انسانها متوجه عظمت کار ایشان میشوند- اینان چه هستند- اینان از کدام مکتب درس شهادت و شهامت و ایثارگری را آموخته اند اینان همان شاگردان مکتب امام حسین (ع) آموخته اند که چگونه دین خدا را یاری کنند روانشان شاد و راهشان پر رهرو باد. 

همسرم سلام علیکم امیدوارم که حال شما خوب باشد امیدوارم که در راه دین خدا قدم بردارید و از حدود و مرز اسلام خارج نشوید انشاءالله همیشه به یاد خدا بوده و هستید و از قرآن و نماز دور نمی شوید همسرم امیدوارم که مثل همیشه حجاب خود را حفظ کنی و بدانی که حجاب تنها چادر نیست باید خیلی مراقب باشید که وارد گناه نشوید. غیبت نکردن، دروغ نگفتن، تهمت نزدن پیش مردان نامحرم صحبت نکردن و خیلی چیزهای دیگر هم حجاب است باید مواظب باشیم که خدای نکرده از جاده صراط مستقیم الهی خارج نشویم. من از زحمات و رنجی که برای رضای خدا و دین او می کشی خوشحال هستم. مخصوصاً از نامه ای خوب که برای من دادی تشکر می کنم از حمله برگشته بودم و از کنار جنازۀ شهدا آمده بودم و شهید داده بودیم که دیدم نامه تو بدستم رسید خیلی خوشحال شدم که گفته بودی هیچ مشکلی نداریم. از زحمت تو تشکر می کنم انشاءالله خداوند ترا حفظ کند. خداوند به تو صبر بدهد این نامه توسط توسط برادران شوبکلایی آورده میشود. همسرم از تو میخواهم که از خدا بخواهی که خدا به من استقامت و صبر بدهد تا بتوانی واقعاً قدرت ادامه دادن راه این عزیزان شهید را که مثل گل پرپر شدند به من بدهد. برادر عزیز امامعلی صادقپور در حضور چشم ما به شهادت رسیده و مثل او جوانان دیگر هم به شهادت رسیدند. و چطور ما می توانیم آرام باشیم که این همۀ جوانان عزیز در راه اسلام و قرآنجان داده ما سر در لاک خود فرو کنیم و از اسلام دفاع نکنیم من می دانم قلب تو راضی نمی شود که هیچوقت جبهه جنگ و جای خالی شهدا را خالی کنیم. همسرم دنیا ارزش دیگری جز این ندارد تا جان داریم باید در راه خدا قدم برداریم و دعا کن که هم من و تو بتوانیم در راه دین خدا باشیم و از دین خدا جدا نشویم. از طرف اینجانب به خانواده شهید امامعلی صادقپور تبریک و تسلیت عرض کن و حضور فعال در مراسم این شهید بزرگوار داشته باش باید آنچنان چهره مصمم و قوی داشته باشی که دشمنان و منافقان و مخالفان انقلاب را به لرزه افکنی در این عملیات خداوند بزرگ پیروزی نداد انشاءالله که خدای بزرگ در عملیات آینده اگر خودمان پاک کنیم پیروزی بزرگ عنایت خواهد کرد و این را بدان هر وقت خدا بخواهد پیروزی عنایت می کند و اگر خدا نخواهد برگی از درخت نخواهد افتاد. 

همسرم نمیدانم که چرا خدای تبارک و تعالی در میان این همه آتش گلوله و تیر که از هر سو می آمد شهادت را نصیب نکرد همسرم دعا کن، گریه کن که خدای بزرگ به من ایمان جنگیدن در راه خودش و شهادت واقعی در راه خود را به من عنایت کند اگر سعادت مرا می خواهی اگر دوست داری مرا خوشحال کنی و بهترین هدیه را برای من بدهی همین دعا کردن در حق من است اگر گناه من بخشیده شود من مطمئن می شوم که آنوقت است که خدا شهادت در راه خود را نصیب من می کند. 

با محبتهایی که تو در حق می کنی خیلی به تو علاقه دارم و همسرم این مطلب را بدان که سفارش شما زنها و استقامت و صبر شما باعث بهتر جنگیدن و ماندن ما در جبهه میشود و ما دلگرم تر در سنگر دفاع از اسلام باقی خواهیم ماند. سفارش دارم نسبت به فرزندانم سعی کن که جای خالی محبت پدری را پر کنی و مواظب باشی که آنها خدای نکرده بد تربیت نشوند و با آنها مهربان باش هر چند بچه ها خیلی اذیت می کنند و خیلی برای تو سخت است باور کن سختیها است که انسان را پخته می کند و انسان را می سازد. خدای تبارک و تعالی خودش به تو کمک می کند. 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله اخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

خدایا بار الها تو را شاهد می گیرم هنگامیکه از خانه ام برای دیدار تو شتافتم راهم را با شناخت عمیق قلبی و با ایمان و توکل بر تو انتخاب نموده و افتخار حضور در وادی رحمت و برکت تو که همانا جبهه حق بر باطل است پروردگارا تو خود گواهی از درونم که حرکتم نشئت گرفته از مرام سلالۀ پاک پیامبر (ص) و اسوه الگوی جهاد و شهادت در تاریخ خلقت از آدم تا خاتم یعنی آقا امام حسین (ع) بوده و باز خدای را شکر می گویم که این رحمت شامل حال این بندۀ گناهکار و روسیاه شده که جزء گردان انصار الحسین (ع) بعنوان یک رزمندۀ کوچک با الهام از فرماندهی آن حضرتش در مقابل کفار بعثی برای دفاع از اسلام عزیز بایستم که شعارم (حسین امیری و نعم الامیر). فرمانده من حسین است و خوب فرماندهی است. خون حضرت حسین علیه السلام بوده است که ما را بعنوان شیعه و انصار او نگه داشته و ما مسلمان مانده ایم که خدایا کریما شهادت میدهم به وحدانیت و یگانگیت که جز خدای یگانه خدایی نیست و گواهی میدهم که حضرت محمد (ص) رسول و فرستاده او برای هدایت انسانها و شهادت میدهم که حضرت علی علیه السلام اولین امام و یازده تن از فرزندان پاک و معصوم جانشینان او و پیشوا و امام دین مایند که آخرین آنها حضرت صاحب الزمان و ولی عصر (عج) که جهان در انتظار اوست و هم اوست که فرماندهی کل حسینی ها را بعهده دارد که نائب بحق و راستین آن حضرت رهبر کبیر و بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی مدظله العالی می باشد. انسانی آقا و مولایش امام حسین (ع) است او را از مرگ در راه خدا چه باکی است. 

و همانا الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. آنهایی که بخدا اعتماد دارند ترس ندارند غم و غصه هم ندارند آنهاییکه راه رستگاری و سعادت را می طلبند بدانند که پیروی از امام خمینی که اسوه و الگوی اسلام در جهان و بیان کننده احکام اسلام و قرآن می باشد و آنها که بظاهر میگویند که ما به خدا ایمان آورده و از او اطاعت می کنیم همانند مردمان زمان حضرت امام علی علیه السلام که هر وقت دعوت به جنگ و جهاد در راه خدا می شدند به بهانه سردی زمستان و گرمی تابستان یا اینکه دیوار خانه ام را دست کنم از جنگ سر باز میزدند بلکه به این هم بسنده نمی کردند و زخم زبان هم میزدند و آنهایی که کمر همت بسته در جبهه جنگ شرکت می جستند به تمسخر می گرفتند و می گفتند که اینها در جنگ شرکت کردند مرگ را برای خود خواستن. 

باید بگویم ممکن نیست که اسلام و کفر در کنار هم قرار گیرند و اسلام هماره و همیشه با کفر در ستیز است و برای احیای اسلام و قرآن جهاد هم در کنارش است که امام عزیز در برهۀ از جنگ می فرمایند امروز قضیه جنگ مهمتر از فروع دین است و این کلام امام باید مسلمانان آویزه گوش قرار دهند و از این مسئله حیاتی مهم غافل نشوند و فریب زرق و برق دو روزۀ دنیا را نخورند. اگر قرار باشد بمیریم چه مرگی پر افتخارتر و با سعادت تر از مرگ سرخ و شهادت در راه خدای تعالی است. ای مردم مرگ ما، حیات ما و زندگی ما در ید قدرت آفریننده ماست هیچکس را تاکنون دیده اید که از مرگ گریخته باشد و عمر ابدی در این دنیای خاکی یافته باشد این مطلب را همه میدانیم و یقین داریم میدانیم که رفتنی است اما دیگران منع می کنیم از شرکت در جبهه. قلبهایتان متوجه خدا کنید دست به جهاد اکبر و مبارزه با نفس زنید و از خودتان ببرید تا به خدایتان برسید و سعادت را در عشق به قرآن و اسلام و توسل به اهل بیت اطهار بدانید که آنها را برای نجات انسانها خدایتعالی مأمور داشته است و حضرت امام علیه السلام هم در صحرای کربلا بدست نابخردان دنیا پرست و دنیا طلب با آن وضع عجیب به شهادت رسید و الان این جرثومه فساد هم از تبار آن نانجیبان بر مسلمانان تاخت و تاز می کند کانه مأمور شده است که در مقابل اسلام عزیز بایستد و نابودی اسلام و قرآن را می خواهد که این حقیر با علم به حقانیت قرآن اسلام و دفاع از آن در مقابل کفر جبهه حق را با تمام وجودم درک و انتخاب نموده ام و از خدایتعالی پیروزی اسلام و مسلمین و نابودی دشمنان اسلام در هر کجا هستند را می خواهم. ما ملت ایران مخصوصاً حیات دوبارۀ خود را مدیون رحمت الهی که عنایت رهبری چون حضرت امام می باشد هست باید قدرش را دانست و از جان و دل از او پیروی و اطاعت نمود که همانا اطاعت از پیروی از خدای تبارک تعالی است. 

فرزندانم و جگر گوشه های من به شما عشق و علاقه داشتم اما باید بدانید که عشق دفاع از اسلام بالاتر از همه چیز در زندگی ارزش دارد و این جدایی از صدر اسلام تاکنون برای مسلمانان بوده تا مبارزۀ بین اسلام و کفر باقی است باقی خواهد بود و شما فرزندان شهدا سربلند و با افتخار به زندگی خود ادامه داده و آنی از یاد خدا غافل نبوده و مرام حسینی را شعار خود قرار دهید و بدانید که پدرتان به عشق حسین (ع) در جهاد با کافران عازم شد و در میدان نبرد حضرت حسین (ع) را فرمانده خویش میداند 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست                 این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست

پدر و مادرم از شما می خواهم که مرا ببخشید و دعا کنید برای رزمندگان اسلام و صبر و شکیبایی داشته باشید و عوض اینکه به یاد فرزند خود گریه کنید گریه تان به یاد کربلای حسین (ع) و عاشورا باشد می بخشید که نتوانستم جبران زحمات چند ساله شما را بکنم. 

خواهر و برادرانم از همۀ شما عذر می خواهم انشاءالله سعی کنید شما و فرزندانتان از اسلام و قرآن و امام عزیز دست نکشید و پیروی کنید از اسلام عزیز و اسلام از این خونهای ملت مسلمان باید آبیاری شود از همسرم بخاطر تحمل زحمات و مشقات و مشکلاتی که تاکنون صبر و شکیبایی نموده تشکر می کنم و از خدای بزرگ می خواهم به او صبر و بردباری عنایت کند و همواره در مسیر اسلام و قرآن و از انقلاب اسلامی هرگز دست نکشید و فرزندان عزیز خود را در راه اسلام تربیت کند. انشاءالله