شهید قاسم میرزابابائیان

 

شهید قاسم میرزابابائیان

شهید قاسم میرزابابائیان

نام پدر :  رمضان علی

تاریخ تولد :  1344/2/2

محل تولد :  مازندران - فریدون کنار

تاریخ شهادت :  1365/2/10

محل شهادت :  فاو

گلزار شهدا: نام گلزار:تکیه معصوم زاده شهر:مازندران - فریدون کنار

-------------------------------------------------------------
فرازهایی از وصیت‌نامه شهید غواص مسلم رسولی کناری
*حتما این شعر از شهید قاسم میرزابابائیان را بخوانید، نام شعر «بسیجی» است، و ابتدایش:
من بسیجیم از تنم فکر زر و زیور ستانم............همچو بوذر یا به همچون مالک اشتر ستانم
یاوران را هم نوا شب‌ها به اشک و لابه دل..............مغفرت را بر گناه چون حر نام‌آور ستانم
-----------------------------------------------------------------------
راوی : برادر نقی امیراسماعیلی
دانشجوی شهید «قاسم میرزابابائیان» انسانی خوش سیما، خوش ذوق، دارای طبع شعر و یک بازیکن بسیار خوب و تکنیکی در فوتبال بود. یک سال تیم کوثر به عنوان تیم اول، قهرمان یک دوره از مسابقات شد، لذا قرار بود برای مسابقات زیر گروه استان به یکی از شهرهای استان اعزام شود. همه بچه‌ها در این مدت در حال تمرین بودند تا خودشان را بار مسابقات آینده آماده کنند. در این میان روزی قاسم به من گفت: «من برای مسابقه نمی‌آیم.» گفتم: «چرا؟» گفت: «من یک مسابقه دیگر دارم.» خیلی تعجب کردم. فکر کردم به یک تیم دیگر رفته. چون تیمهای بسیاری از او دعوت کرده بودند اما او نرفته بود. 
باز از او پرسیدم: «قاسم! کجا مسابقه داری؟» او گفت: «جبهه! آنجا یک مسابقه بزرگ است و می‌خواهم بروم کاپ آن مسابقه بزرگ را بگیرم. هرکس در آن مسابقه برنده شود، برنده واقعی است و آن جام،جام واقعی است.» 
من که خیلی تحت تأثیر حرفهای او قرار گرفته بودم گفتم: «حالا نام جام این مسابقه چیست؟» گفت: «جام شهادت.» شهید قاسم رفت و بعد از مدتی در فاو مسابقه بزرگی شد و جام شهادت را دریافت کرد.
 
---------------------------------------------------------------------

مشخصات شهید 
نام ونام خانوادگی : قاسم میرزا بابائیان 
نام پدر : رمضانعلی
نام مادر : هما نوروز فریدونی 
نام همسر :     
نام فرزندان : 
سال تولد :  02/02/1344
محل تولد (استان /شهر ) : مازندران – فریدونکنار
سال ورود به امور تربیتی : 1362
مدرک تحصیلی : لیسانس
محل اشتغال : مدرسه 
سایر سمت های اداری : 
نحوه شهادت : ترور توسط منافقین کور دل         جهاد درجبهه های حق علیه باطل 
تاریخ شهادت : اردیبهشت ماه 10/02/1365
محل شهادت: فاو
محل دفن شهید: فریدونکنار
تاریخ اعزام به جبهه : 63
محل اعزام (استان /شهر) : فریدونکنار
مدت حضور در جبهه : حدودا 2سال 

------------------------------------------------------------------

زندگی نامه شهید
شهید بزرگوار قاسم میرزا بابائیان در تاریخ 02/02/1344 در شهرستان فریدونکنار ازخانواده مذهبی دیده به جهان گشود او درهمین شهرستان مشغول به تحصیل گشته ودیپلم خود را دردبیرستان شهید جهانیان اخذ نمود  .
این شهید فعالیت های مذهبی خود را از مسجد جامع شهر آغاز نمود او عضو شورای مسجد مذکور بوده است .
شهید بزرگوار میرزا بابائیان به همراه شهید والامقام علی اصغر ربیع نتاج در امور فرهنگی مسجد فعال بوده واز جمله فعالیت های آن ها در مسجد جامع شهر تشکیل گروه های تئاتر وسرود این مسجد بوده است.
این شهید بزرگوار و والا مقام به خاطر مهارت خود در هنر خطاطی در پارچه نویسی وتابلونویسی مهارت خاصی داشت واز این هنر خود برای کارهای تبلیغی در سطح شهر استفاده می نمود.
ایشان در دوران جنگ بارها به جبهه جنگ حق علیه ، باطل اعزام  گشت که از جمله آن اعزام  به کردستان وجنوب ایران بوده است .
شهید بزرگوار  قاسم میرزا بابائیان در اردیبهشت ماه سال 1365 در عملیات فاو به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
---------------------------------------------------------------

وصیت نامه شهید 
بسم الله الرحمن الرحیم 
ان الذین آمنوا وهاجر و وجاهدوا فی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجه عندالله او لبیک هم الفائزون 
همانا آنان که ایمان آوردند و در راه پروردگارشان هجرت نمودند وبا حال وجان خود جهاد نمودند برای آنها درجه بزرگی نزد خداست وآنان از رستگارانند .
وصیت خود را آغاز می کنیم درحالی که نه با چشم ظاهری بلکه با چشم دل وعمق وجودم راه و اهداف این راه را درنظر گرفته وبا قلبی سرشار از عشق به این راه مقدس عازم میدان حق گشته واز اینکه در جبهه اسلام در جهت رضای معبودم گام می نهم بسی سرافزار وخشنودم و از خداوند منان خواستار آنم که در لحظه لحظه ی عمرم در این وادی سراسر عشق نیتم را بیش از پیش خالص گرداند تا برای آخرتی که در انتظارم هست توشه برداشته باشم .
آری به دنیایی چشم دوخته ام که دیر یا زود به آن میرسم به آنجائی که عمل نیست وعدل الهی گریبانگیر روسیاهان وسیه دلان می شود وعذاب سخت الهی در پیش . ولی خوشحالم از اینکه با اراده خویش آرم رزمنده اسلام بودن را برپیشانی خویش نصب کرده ام وبا دست شستن از دنیای سراپا فریب ندای رهبر نستوه  را لبیک گفته واز اینکه خداوند متعال ،رحمتش را شامل حالم نمود تا بار دیگر در خدمت زاهدان شب وشیران روز باشم ، بسیار سرافراز وخشنودم . گرچه آلوده ی گناهم وقلبم چرکین است ومی دانم که اگر با چنین حالی بمیرم از فزونی شرم درفردای قیامت نمی توانم سرم را در برابر پاکان بلند نموده ودرخشندگی ستارگان مغرب را ببینم اما روشنی این امید در دلم خاموش نمی شود که در رحمت الهی باز است و هر سوخته دلی که خواهان بازگشت به فطرت پاک انسان است خداوند نیز راه سعادت را به او می نمایاند ... 
ای امت اسلام ؛ امروز روزی است که دین محمد (ص) احتیاج به حمایت دارد وهر لحظه ندای هل من ناصر ینصرنی از رگهای بریده ی بسیجیان جان بر کف به گوش می رسد . برشماست که در همه حال در صحنه حاضربوده وچونان قبل حافظ خونهای گرانقدر عزیزان بخون تپیده باشید وگوش به رهبر بوده وسنگرها را خالی نگذارید که مسئولیت بزرگی برگردن ماست وباید حامل این مسئولیت تا سر منزل مقصود وپیروزی باشیم .
وصیتم به خانواده : مادرم گرچه شرمنده آنم که نتوانستم ذره ای ازمحبت های ترا جبران نمایم ولی خودت میدانی که آسوده زیستن برایم مشکل بود بسیار ومسئولیتی که بر دوشم بود اجازه ی ماندن به من نمی داد. ولی من از او بودم وباید سوی او باز می گشتم وامانتی که دراختیارت است  می بایست بتمام وکمال و به بهترین شکل تحویل صاحبم میدادی . لذا چه بهتر که با شهادت به لقاء خالق  می رسیدم ومتشکرم که تو مانعم نشدی 
پدرم : زحماتت را فراموش نخواهم کرد . برای تو نیز صبر آرزو نموده وامیدوارم که درهمه حال شاکر به درگاه باریتعالی  باشی وسراپای زندگیت برای اسلام وفدای اسلام باشد وایمان را درسراسر وجودت منتشر ساز .
خواهر وبرادران عزیز ودیگران را سفارش می کنم که در همه حال خدا را ناظر وشاهد ببینند ودست از دینشان برندارند. نماز را در اول وقت بجای آورند وامام امت را مطیع باشند وتا جان در بدن دارند دست از او برندارند که ناشکری در برابر این نعمت عظیم عواقب الهی را به دنبال خواهید داشت .
دیگر عرضی ندارم جز تعجیل در ظهور امام عصر روحی وارواح العالمین له الفدا و پیروزی نهایی حق بر باطل ...
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار (آمین ) 
قاسم میرزا بابائیان 
17/12/64     
----------------------------------------------------------------

خاطرات 
نام ونام خانوادگی گوینده خاطره : مهدی میرزابابائیان     
خاطره ای که ازآن شهید به یادگار مانده این است که :
دریکی از عملیات های جنگ شهید بزرگوار به اسارت نیروهای عراقی درآمد . سربازانی که او را اسیر کرده بودند اورا به داخل یک سنگر که تعدادی از سربازان عراقی درآن مستقر بودند هدایت کردند. 
یکی ازسربازان از پشت موهای او را کشید وسرش را بالا برد وبه صورتش نگاه کرد. بعد مثل اینکه اتفاقی افتاده باشد او را رها کرد واو  از یک لحظه غفلت آنها استفاده کرده از آنها دور گشته وبا وجود شلیک های مکرر عراقی ها  توانست از چنگ آنها فرارکند وبه خاک ایران ومیان همسنگران خود بازگردد. 
یادش گرامی 

خاطرات 
نام ونام خانوادگی گوینده خاطره : نقی امیر اسماعیلی     
قاسم یکی از بچه های خوب هنرمند وهنرشناس بود. ذوق هنری قوی ودارای قریحه واندیشه های بلندی بود . درخطاطی ذوق وقریحه ی خاصی داشت که الان خط های خوشنویس که از کردستان به یادگار برایم گذاشته، را برای خود حفظ کرده ام .
ایشان اعتقاد داشت که بچه مسلمان باید دارای هنرباشد .شهید نسبت به هنر عکاسی دیدگاه ویژه ای داشت . مثلاً دقایق زیادی به یک عکس خیره می شد وهمه ی جوانب عکاسی وتدوین گری را رعایت می کرد. 
ایشان در عکس وهنر وخطاطی وموسیقی مهارت خاصی داشت و درهمه ی مهارت های ذکر شده ،کوچکترین ظرافت های هنری را رعایت می کرد .
ایشان در ورزش هم سرآمد بود  در زمینه بازیخوانی وتاکتیک های بازیگری درحد بسیار بالایی تبحر داشت .
درآخر با اطمینیان می گویم تنها شهیدی که بین دوستان شهیدم در ذهن من به شاه هنرمندان معروف بود وهمیشه به این عنوان از او یاد می کنم همین شهید عزیز قاسم میرزا باباییان بود...
یادش گرامی باد ...