شهید صادق مبلغ الاسلام

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید صادق مبلغ الاسلام

شهید صادق مبلغ الاسلام

نام پدر : نقی

تاریخ تولد :1339/10/12

تاریخ شهادت : 1365/12/16

محل شهادت : شلمچه

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : نقی   مسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 8256 رسته : پیاده

نام مادر : عشرت قمی بیشه

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات تکمیلی کربلای 5 محل شهادت : شلمچه  تاریخ شهادت : 1365/12/16

نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن

شناسنامه تدفین

شهر : بیشه سر بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

گلزار : سید میرزا   تاریخ تدفین : 1366/01/02

--------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

صادق مبلغ الاسلام

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/10/1339  ـ روستای بیشه سرـ بابل

3- نام و شغل پدر :

نقی ـ آزاد

4- نام و شغل مادر:

عشرت قمی بیشه ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ـ شهید فرزند سوم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان بهشت آیین ـ بابل ـ روستای بیشه سر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی   روستای آغوز بن ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان طالقانی ـ رشته تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

دانشگاه تهران ـ رشته زبان انگلیسی

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

عذرا درودگر ـ 1/1/1364

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

1فرزند ـ محمدتقی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتار شهید با پدر و مادر بسیار مهربان بود و خوب بود .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 3 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

اداره اموزش و پرورش فیروزکوه

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

4/61 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

10/65 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

14/12/65 ـ شلمچه ـ کربلای 5 ـ پوسیدگی بدن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

2/1/66 ـ گلزار شهدای سید میرزا روستای بیشه سر ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

همسر شهید :  شهید خصوصیات اخلاقی ویژه ای داشتند مثلا وقتی در آشپزخانه یا سرگرم کاری بودم یا این که در اتاق نبودم ایشان در موقع نماز و خواندن قرآن با خدای خودشان صحبت می کردند و آن چنان گریه می کردند که من از خودم می پرسیدم که یعنی آدم می تواند به این راحتی اشک بریزد و گریه کند و در خودش فرو رود . به طوری که قرآن و سجاده ای که  در مقابلش بود از ریزش اشک های شهید خیس می شدند . وقتی متوجه حضور من می شدند از حالت عرفانی خارج می شدند .

من صداقت شهید را دیدم و او را فرد مناسبی برای ازدواج دیدم و تصمیم به ازدواج با ایشان گرفتم اول با هم صحبت کردیم. ما هم از خدا خواسته بودیم که با یک انسان این چنین وصلت کنیم ایشان از هر لحاظ چه رفتاری و چه شخصیتی دارای صفات خوب بودند و خدا هم کمک کرد و ازدواج ما سر گرفت .

برادر شهید : وقتی صادق به جبهه آمده بود با هم بالای تپه ای نشسته بودیم و از هر دری سخن به میان آمد . من به ایشان گفتم صادق از مادر ، محله و بچه ها چه خبر ؟ که ایشان گفتند سخن از مادیات و آن طرف نکن . همه خوبند و زندگی روزمره خودشان را دارند. از این طرف چه خبر ؟

برادر شهید : هر بار که شهید به جبهه می رفت روحیه بشاش و خاصی داشت و دیگران را مجذوب خود می کرد حتی آقای حبیب معصومیان می گفت: قبل از عملیات شهید را در صف کسانی که می خواستند غسل شهادت کنند می دیدم خیلی صف طولانی بود من خسته شدم و از صف بیرون آمدم ولی ایشان ایستادند و غسل شهادت انجام دادند .

خواهر شهید ک یادم می آید عروسی بنده بود که شهید همان موقع به مرخصی آمد البته قبل از عروسی به من تبریک گفتند . تلویزیون اعلام کرد که جبهه نیرو می خواهد و شهید گفتند من بر می گردم به جبهه . شرمنده نمی توانم در عروسی شما باشم . من به ایشان گفتم عروسی خواهرت واجب تر است اما شهید فرمودند جبهه از عروسی شما واجب تر است و رفت اما چون تازه آمده بود اجازه رفتن به ایشان را ندادند . 

-------------------------------------------------------------------------

 

شهید صادق مبلغ الاسلام

 

«وصیت نامه شهید صادق مبلغ الاسلام»

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه (قرآن کریم)

(بدرستی که خداوند مشتری جانها و مالهای مومنین می باشد به بهای بهشت)

به نام خدای عزوجل که طاعتش موجب قربت است و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است، و بر هر نعمتی شکری واجب.

الهی یکتای بی همتایی و قیوم و توانایی. بر همه چیز دانایی و در همه حال بینایی. از عیب مصفایی و از شریک مبرایی، اصل هر دوایی، جان داروی دلهایی، به تو زیبد ملک خدایی.

الهی در جلال رحمانی و در جمال سبحانی، نه محتاج مکانی و نه آرزومند زمانی، نه کس به تو ماند و نه تو به کس مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.

الهی تو را به عظمت ستودن وسیله سرورست و بشکر نعمت تو زبان گشودن مرثیه غرور است، پس بنام آن یکتا که هستی بخش تمامی موجودات و کائنات می باشد. او که فیاض علی الاطلاق و رحمتش واسعه می باشد. هیچ موجودی را یارای جنبیدن و زیستن نیست، مگر با تو حق تعالی. همه موجودات در هر حال به تسبیح و تنزیه او مشغولند برای هدایت موجودات انسی. رسل را ارسال داشت تا فطرتشان که میل و گرایش به قدرت لایزال اوست را از هر گونه کجرویها و انحرافات باز داشته و متوجه او نمایند.

در تداوم هدایت تشریعیف آخرین سلاله امامت و ولایت را در پس پرده غیبت نهاده تا روزی که اراده اش بر ظهور او تعلق گیرد تا دشمنان را گرفته و متوجه پروردگار نمایند. در این بین، انسانهای بارز و متکامل و پارسایی را می بینیم که در زیر بیرق توحید برای نبرد با باطل- از نثار جان دریغ نورزیده و با خون سرخ خویش همواره درخت تنومند اسلام را آبیاری بخشیده و موجب زنده و سربلند نگهداشتن آن شده اند، اینان که نامشان در مکتب اسلام «شهیدان» می باشد. از مقام و منزلتی خاص برخوردار بوده و متنعم به نعمتها و الطاف خداوندی می باشند- اینان حماسه آفرینانی هستند که با دمیدن روح حماسی در کالبد مرده جامعه آنان را حیاتی دیگر می بخشند- خدمتشان از نوع سوختن و روشنائی و حرارت بخشیدن به جامعه می باشد. ایشان در واقع قلب تاریخند.

اینانند که با نثار خون خویش فضل جامعه را آزادی بخشیده تا در سایه آن، دیگر خادمین، توان خدمت می یابند پس با نام آن خالق فیاض و سبحان و شهادت به نبوت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و امامت ائمه هدی و درود بیکران بر آن گلگون کفنان و نیز همه کسانی که در طریق حق و فضیلت گام می نهند، علی الخصوص بر آن رزم آوران سپاه اسلام که مصافشان با اهریمنان زالو صفت مایه حفظ و حراست حدود و ثغور الهی می باشد، مطالبی بعنوان وصیت نامه ارائه می شود:

اینجانب صادق مبلغ الاسلام فرزند استاد تقی با شناخت و بصیرت دل و بدون هیچگونه توقع و تهدید و فشار وارد بسیج شده تا از این کانال به میادین نبرد که آرزوی دیرینه ام بود، قدم بنهم. 

بسیج مجموعه ای از انسانهایی است که تنها در پرتو ایمان به خداوند برای رهانیدن بشریت در زیر یوغ ستمگران تشکیل یافته است. و نیز بسیج را به مدرسه عشق تشبیه نموده اند چرا که در آن اقشار مختلفی از انسانها با هدف واحد و سرشار از خلوص و فداکاری و وارستگی از درون، گرد هم آمده اند.

از اینرو اینجانب بر آن شدم تا افتخار عضویت را یافته و بعد راهی صحنه های نبرد شوم. در اینجا بعنوان عرض ادب خدمت خانواده و همه پویندگان طریق حق، مطالبی را بطور خلاصه عرض میدارم: 

بعد از تقدیم سلامهای گرم خدمت پدر ارجمندم، معترفم به اینکه زحمات و مرارتهای شما را هرگز نمی شود جبران کرد. برخی اوقات فکر می کنم که اگر محبت- آنهم محبت خانوادگی- در دنیا نبود، عالم چگونه می گشت. نظام زندگی چگونه برقرار می شد. پدرم، میدانم داغ فرزندی که با خون و دل و با خرید برنج و دیگر مایحتاج زندگی بزرگش کردی، برایتان ناگوار است، ولی به علی اصغر و علی اکبر باید نگریست. انشاءالله که بی ادبی های مرا می بخشی. با سلامهای خالصانه از راه دور و بوسیدن دستهای مهربانت بر آن وجود ذیقیمت دلتنگی غم مرا از فراق وجود مقدست چگونه قادرم شرح دهم که قلمم قاصر و زبانم عاجز از بیان است.

مادرم، تنها این نکته را بدان که سراپای وجودم حس محبت و قدرشناسی نسبت به مراحم و مهربانیهای توست البته زحمات یک مادر بر هیچکس پوشیده نیست، با تشکر از شما. خوشحال باش که چنین فرزندی را در دامن پروراندی، از تندیها و بی ادبی هایم پوزش می طلبم.

ضمن عرض سلام خدمت همسر دلسوزم، وفاداری شما در همراهی اینجانب در زمستانهای سرد کوهستانی، هرگز فراموش نمی شود. از زحمات شما در رسیدگی به بچه ای که در ماههای اول عمرش همواره موجب رنج و زحمت بوده بسیار سپاسگزارم. از شما خیلی راضی بوده و سفارش می کنم به صبر و تربیت صحیح فرزندم. 

از زینب (س) درس بگیرید که با دیدن مرگ برادران و برادر زاده ها چگونه صبوری پیشه کرد.

برادران: به آن نازنین برادران و خواهران سلامهای گرم می رساند. من و شما پرورش یافته یک دامانیم و گلهای یک بوستان، از شما تقاضا دارم با گفتار نیک خود، حافظ خون من باشید.

از برادر بزرگترم تقاضا دارم که وصیت نامه ام را برای مردم بخواند از همه شما طلب بخشش می نمایم. خدمت امت فداکار سلام عرض نموده و پوزش می طلبم که باعث زحمت شدم. از خطاهای من در گذرید. جوانان را توصیه می کنم به فراگیری احکام شرعی و مطالعه کتب ارزنده شهید متفکر استاد مطهری و حضور مداوم در صحنه های پیکار. 

در پایان ذکر این نکته را ضروری می بینم که این وصیت نامه را در موقعی می نگارم که چند ساعتی بیش نمانده تا به خط یا عملیات عازم شویم حتی خوابی دیدم مبنی بر اینکه شهید شدم و مردم در تشییع جنازه من شرکت داشتند. مرا در روستای بیشه سر در سید میرزا دفن کنید. نوار قرآن عبدالباسط را بیشتر بگذارید.

مقالاتی دارم که آنرا چاپ و توزیع کنید. از همسرم می خواهم یک روز روزۀ مرا جبران نماید. بر سر مزارم بنویسید 

پیوسته دلم دم به هوای تو زند جان در تن من نفس برای تو زند

گر بر سر خاک من گیاهی روید   از هر برگی بوی وفای تو زند

                                                                  مورخه 29/11/65    صادق مبلغ الاسلام