شهید سید ربیع میرنیا

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید سید ربیع میرنیا

شهید سیدربیع میرنیا هریکنده

نام پدر : میرصالح

تاریخ تولد :1340/01/04

تاریخ شهادت : 1365/10/19

محل شهادت : شلمچه

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بابل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل :

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : میرصالح مسئولیت : رشته تحصیلی : تاریخ تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 9387 رسته : پیاده

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات کربلای 5 محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1365/10/19

نحوه شهادت : اصابت ترکش به کتف

شناسنامه تدفین

شهر : بخش : هریکنده  شهرستان :بابل  استان : مازندران

---------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید ربیع میرنیا هریکنده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

4/1/1340 ـ روستای هریکنده ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

میرصالح ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

شهربانو عرب ـ  خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ـ شهید فرزند اول بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

شهیدبرای آموزش قرآن به کلاس رفتند.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

ساری ـ کاردانی ـ 2 سال

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

طیبه مهدی امیری ـ 1361

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

2فرزند ـ هادی و هدی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتار شهید با خانواده بسیار خوب بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم 6 سال

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) ـ شهید مطهری و بهشتی بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی ها شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند و نگهبانی می داد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 22/10/65 ـ اصابت ترکش به سر ـ عملیات کربلای 5

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

23/10/65 ـ گلزار شهدای امامزاده قاسم هریکنده

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این  لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی .

همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت .

-------------------------------------------------------------

شهید سید ربیع میرنیاء هریکنده ای

 

بسم رب الشهدا والصدیقین 

متن وصیتنامه معلم و پاسدار شهید اسلام سید ربیع میرنیا هریکنده ای 

بنام الله پاسدار حرمت خون شهداء

(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)

مپندارید، آنانکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه از زندگانند و در نزد خدا روزی میخورند.                      «قرآن مجید»

با نام خدا و با یاد اولیاء و انبیائش و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام بر حافظان انقلابش رزمندگان دلیر اسلام و سلام بر ارواح شهداء و شهیدان زنده (معلولین جنگ و انقلاب)

اینجانب سید ربیع میرنیاء هریکنده ای فرزند میرصالح متولد 1340 به وحدانیت الله و رسالت محمد (ص) و امامت علی (ع) و یازده فرزندش علیهم السلام شهادت میدهم از آنجا که مرگ از یقۀ پیراهن به آدم نزدیکتر است هر انسان معتقد به معاد و رستاخیز باید خود را برای رفتن به دیار آخرت آماده کند من هم با نوشتن وصیتنامه آماده شهادت میباشم و وصی ام پدرم و قیم فرزندانم، برادرانم میباشند. 

پدر و مادر و همشهریان عزیز، چرا به جبهه آمدم؟ آخر بقول معروف آبم کم بود نانم کم بود بدانید که من بدون اجبار و با اختیار خودم به جبهه آمدم و تمام مشکلات را به جان خریدم امید آنست که در آخرت سپاه محمد (ص) باشم و خواستم بگویم که ما شیعه علی و حسینیم چه شیرین و دلنشین است پیش زن و فرزند و پدر و مادر بودن و در دیار خود زیستن، اما بر شیعه علی ننگ است در خانه بنشیند و دینش و قرآنش وطنش در معرض تجاوز کفار قرار گیرد بخود میگویم مگر امام حسین با داشتن یاران اندک نمیدانست شهید میشود جوان 18 ساله اش کودک 6 ماهه اش کشته زنانش، فرزندانش، خواهرانش به اسیری میروند چرا با مظهر کفر صلح نکرد؟ به جبهه آمدنم را در این چراها بجوئید.

در سال 61 هجری وقتی که یاران اباعبدالله بشهادت رسیدند امام خطاب به تاریخ میفرماید هل من ناصر ینصرنی (آیا کسی هست مرا یاری کند) این گفته امام خطاب به لشکریان یزید نبود بلکه به من و تو و شما بود که مرا یاری کنید نگذارید خون شهیدان کربلا به هدر رود اسلام خون میخواهد وصیت پیامبر خون میخواهد آنجا که پیامبر اکرم میفرماید من دو چیز در میان شما امت اسلامی بیادگار میگذارم (قرآن کتاب الله و عترت نبوی) بله هنوز پیکر مبارک رسول اکرم غسل داده نشد که هیاهویی در سقیفه بلند شد توطئه ای که به خلع برادر، وزیر، وصی و جانشین پیامبر انجامید چه بی وفا بودند که وصیت پیامبر را نادیده گرفتند آتشها برافروخته شد جنگها بپا شد خونها ریخته شد، صفین، نهران و کربلا و ... در کربلای حسین (ع) فقط و فقط برای حفظ وصایای پیامبر ایستاد و امروز فرزندش امام خمینی پرچم دار خونین کربلاست و بانگ هل من ناصرش (هر کس میتواند به جبهه برود) ما را میخواند آنانکه در دهه محرم بر سر و سینه میزنند و با خود میگویند که نبودم در کنار حسین (ع) که دماری از یزید و یزیدیان در بیاورم امروز راه باز است وقتی که امام حسین به کربلا رسید شب هنگام چراغ را خاموش کرد و فرمود هر کس عشق به زن و فرزندش و منزل نو و ماشین نو و زندگی مرفه او بر عشق به لقاءالله می چربد آزادند آنان که مشکلات زندگی و شغلی را بهانه میکنند آزادند امروز هم آزادند آنانکه دم از اسلام و انقلاب می زنند و هنوز نمی دانند جبهه در کدام سمت کشور است و فقط به دنبال پست و مقام و زندگی مرفه اند در دیانت خود هنوز اندر خم یک کوچه اند و شما ای مردم اسلام به شما احتیاج دارد و پس راهتان را انتخاب کنید همچون راننده ای که بر سر دو راهی برود. مسیر الله حق است و مسیر شیطان باطل و بقول مرحوم شریعتی آنانکه رفتند کار حسینی کردند و آنانکه ماندند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدیند، کار زینب افشاء باطل بود کار زینب تبلیغ بحق بود پس اگر نمی توانید بجنگید باید زینبی باشد. وصیت میکنم که محل دفنم گلزار شهدای هریکنده باشد و به بازماندگانم توصیه میکنم که هر وقت کدورت از کشته شدنم رنجشان میدهد بیاد حسین شهید گریه کنند البته نه در مجالس و در جمع مردم زیرا همیشه این احتمال دارد که یک ضد انقلاب با گریه شما میخندد همچون کوه استوار باشید من هدفم این نیست که شهید شوم ولی اگر شدم بسی افتخار است زیرا شهادت آرزوی مردان مؤمن و من حقیر سر و پا تقصیر میباشد، بالاخره انسان باید بسوی خدا برود جوانی در یک سانحه اتومبیل کشته میشود و داغ بر دل پدر و مادر می گذارد، پیرمردی در بستر بیماری می میرد چه عالی است که انسان در جهت حفظ آبروی خود و دین و ناموسش کشته شود. و در چنین حالتی شهید است و شهید همیشه شاهد است خون حسین می جوشد و انقلابی ببار می آورد اما سفارش به پدر اینست که اولاً حلالم کنید و ثانیاً از خداوند می خواهم که بشما صبر عطا بفرماید از اینکه نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم مرا ببخشید زیرا من اکبرت هستم که در کربلا به قربانگاه رفتم تا اسلام زنده بماند. و تو مادرم شیرت را حلالم کن و سر بالا نگه دار که مادر شهیدی، دو یادگارم را به تو و همسرم می سپارم باشد که بخوبی تربیت شوند. مبادا زیر بار زور بروند مبادا احساس حقارت کنند، مبادا احساس یتیمی کنند همیشه باید سر را بالا نگه دارند و مفتخر باشند که فرزند شهیدند، مبادا در درس خواندن غفلت کنند، مبادا در تقوی غفلت کنند، مبادا پسرم هادی حفظ آبروی پدر را فراموش کند و دخترم هدی علاوه بر اینها از حجاب اسلامی غفلت کند، مادرم میدانم با چه رنجی بزرگم کرده اید ولی ای عزیزان هر وقت غم از دست دادن فرزند رنجتان میدهد بیاد شهدای کربلا باشید بیاد حسین و ام لیلا باشید که علی اکبرشان را در راه خدا دادند خداوند بشما صبر عنایت فرماید اما برادران و خواهران میدانم غم از دست دادن برادر کمر انسان می شکند اما چه کنیم که قربانی راه خدائیم امام حسین نیز عباس از دست داد شما را به صبر و ادامه راه خودم جنگ و جهاد و تقوی دعوت میکنم و به خواهرانم حجاب کامل اسلامی را توصیه میکنم از همه فامیلان و دوستان و آشنایان تقاضا دارم که مرا مورد عفوشان قرار دهند. سخنی با همکاران و دانش آموزان عزیز برادران و خواهران انسان خطاکار است و خطا هم بخشودنی، پس اگر از جانب من برخورد بد با شما شد باید به بزرگی تان مرا ببخشید پیامبر اکرم میفرماید اولین قطرۀ خونی که از شهید ریخته میشود تمام گناهانش پاک میگردد مگر حق الناس حق الناس فقط بدهکاری ما حق الله نیست بلکه حق الناس هم است یعنی اگر شما مرا عفو کنید خیالم از بابت حق الناس راحت است و شما همکاران فقط برای رضای خدا کار کنید و اجرتان با خداست و دانش آموزان عزیز ای امیدهای آینده اسلام و مملکت شما را به درس خواندن و تربیت نیکو پند میدهم باشد که به دل بنشیند و بدانید تا زمانی که ظلم است مبارزه است و تا مبارزه است شهادت هم است پس برای رفع ظلم و ستم به پیش تا پیروزی نهایی.

و اما ای همسرم از اینکه مکدرت کرده ام و بعضی اوقات برخوردی تند با شما داشته ام باید مرا ببخشید. دست بچه ها را بدست تو سپردم باشد که زینب گونه کاری کنی که بچه ها احساس یتیمی نکنند هم مادر باش برایشان و هم پدر. در تربیت آنها کوشا باش خداود به شما صبر عطا فرماید و سر بالا نگه دار که همسر شهیدی. اما فرزندانم هادی و هدی امیدهای آینده من بدانید من در راه خدا کشته شدم پس راه مرا ادامه دهید بحبل الله چنگ زنید در کارها و درس کوشا باشید چه شما فرزند شهید هستید هیچ وقت خود را یتیم ننامید که پدرتان زنده و در نزد خداست دیگر عرضی نیست به امید پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام و زیارت کربلا دیدار در قیامت.                والسلام علی من اتبع الهدی

کنار رود بهمن شیر 30/9/65  کوچک همۀ شما سید ربیع میرنیا هریکنده ای