شهید سید تقی موسوی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید سید تقی موسوی

شهید سیدتقی موسوی تروجنی

نام پدر : میر نقی

تاریخ تولد :1329/02/05

تاریخ شهادت : 1365/01/10

محل شهادت : فاو

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : میر نقی  مسئولیت :   رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : دیپلم

تخصص : کد شهید : 9249 رسته :

نام مادر : کلثوم صابری

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات والفجر 8 محل شهادت : فاو  تاریخ شهادت : 1365/01/10

نحوه شهادت : شیمیایی

شناسنامه تدفین

شهر : شهید آباد بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران

گلزار : امام زاده حسن شهید آبادتاریخ تدفین : 1365/11/11

-------------------------------------------------------------------

*فرازی از وصیت نامه شهید سیدتقی موسوی*

ای امت فداکار!همیشه به فکر محرومان باشید ودر کارهای نیک از هم سبقت بگیرید و از امام حمایت کنید و تا اآخرین قطره ی خون از اسلام و رهبری دفاع کنید.سفارش دیگر من این است که به مساجد بروید و این مکان مقدس را خالی نگذارید.                                                                    

-------------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

سید تقی موسوی  

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

5/2/1329 ـ بهشهر ـ روستای تروجن

3- نام و شغل پدر:

میرنقی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

کلثوم صابری

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند ـ شهید فرزند دوم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

در کانون خانواده ای مومن و سخت کوش با اوضاع اقتصادی نامطلوب که باکار پدر در مزارع کشاورزی فراهم می شد به رشد و شکوفایی رسید.  

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده): 

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

 بهشهر ـ شهیدآباد ـ دبستان شهدا (تاج تروجن سابق) ـ 5 سال

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

بهشهر ـ مدرسه ی راهنمایی سعدی ـ 3 سال

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

 بهشهر ـ دبیرستان انوری ـ 4 سال ـ رشته ی علوم طبیعی

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه:

 ساری ـ دانشگاه عالی مقدماتی ـ 3 سال

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت: ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل: ــــــــــــــــ

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی:

 انجام داد

2- یگان اعزام کننده:  ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی:

تهران ـ با فرمان امام از سربازخانه بیرون آمدند.

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:  

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج:

 حبیبه تقی پور ـ 1356

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

 5 فرزند ـ سبیکه ـ ام کلثوم ـ ام لیلا ـ ام البنین ـ سیدهادی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر خیلی علاقه داشت خصوصاً به مادر می گفت اجازه نمی دهم کسی به شما حتی یک اف بگوید. به خانواده و همسر و فرزندان علاقه داشت و به همراه آنان در جلسات قرآن و نماز جمعه شرکت می کرد و با آنها بسیار مهربان و دلسوز بود.

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی:

 رسمی ـ کارمند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت:

 آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم.

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند:

به روحانیت علاقه ی خاصی داشت و آشنایی با افکار و عقاید امام باعث تحول فکری اش شد. ارتباط زیادی با روحانیون خصوصاً آقای دانشمند، آیت ا... ایازی و فرزند آیت ا... کوهستانی داشتند و به مطالعه ی کتابهای شهیداستاد مطهری علاقه داشت.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد:

برادر شهید میراصغر موسوی می گویند. مسئولیت هایی که به این جانب محول می شود را با جان و دل انجام می دهم و مملکت خود را مانند خانه ی خود دوست دارم و برای آن زحمت می کشم و این ها همه را از نشانه های حضور معنوی شهید در زندگی خود می دانم.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

اعلامیه های امام را در زمان انقلاب پخش می کردند پدر شهید می گوید: شبی در منزلمان نشسته بودیم ساعت 12 شب بود 5 نفر با اسلحه وارد خانه شدند و دنبال او می گشتند ایشان به همراه شهید حاج مصطفی موسوی اعلامیه پخش می کردند. وقتی دیدند ایشان نیستند سئوال کردند که کجا هستند. گفتم نمی دانم در حالی که غروب به خانه ی خواهرش رفته بود. بعد آنها تمام خانه را گشتند  و مقداری دفتر و چند برگ کاغذ از پشت بام جمع کردند به من گفتند فردا باید به شهربانی بیائید. فردا به شهربانی رفتم و آنها گفتند این کاغذها چیزی نیست می توانید بروید و هیچ مدرکی از او نگرفتند.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

عضو بسیج بودند و در فعالیتهای مربوط به بسیج شرکت می کرد.  

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

19/4/61 تا 10/6/61 ـ  سپاه بهشهر با عضویت بسیج به جنوب اعزام شد.

27/11/62 تا 31/1/63 ـ  سپاه بهشهر با عضویت بسیج به جنوب اعزام شد.

6/12/64 تا 11/1/65 ـ سپاه بهشهر با عضویت بسیج به فاو اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه:

6 ماه

4- مسئولیت در جبهه:

تک تیرانداز

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن:

 10/1/65 در جبهه جنوب (فاو) کل بدن شیمیایی شد و مدتی در بیمارستان امام خمینی بستری بود.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد:

 در عملیات رمضان هم زخمی شدند.

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

11/11/65 به خاطر مجروحیت شیمیایی در منزل به درجه شهادت نایل آمدند.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

11/11/65 پیکر پاک شهید در بهشهر گلزار شهدای امامزاده حسن روستای شهیدآباد به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

میراصغر موسوی (برادر شهید): تقریباً 10 روزی مانده بود به شهادت ایشان که ایشان با همان حال بدی که از عوارض شیمیایی شدن در جسم داشتند. به مدرسه می روند و سعی می کنند در کلاس درس حضور یابند ولی به اصرار همکارانش که او را از رفتن به سر کلاس منع می کردند و با توجه به حال بد خودشان سر کلاس حاضر نمی شوند و با اصرار همکاران به خانه بر می گردند. ایشان به تنهایی و با پای پیاده از راه میان بری که بین بالا محل و پایین محل در کنار مدرسه ی بالا محل می باشد به طرف خانه می روند و وقتی به رودخانه می رسند. با اینکه آب رودخانه خیلی کم بود ولی به دلیل ضعف شدید بدنی در وسط رودخانه زمینگیر می شوند و دیگر قادر به بلندشدن نمی شوند تا اینکه سیدحسن هاشمی ازکارکنان مدرسه از راه می رسند و ایشان را به دوش می گیرند و به خانه می برند که نشان از تعهد والای این شهید در امر تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم دارد.

برادر شهید: میراصغر موسوی: حجب و حیا، امانتداری، حفظ اسرار، سعه ی صدر، اخلاق در عمل، صداقت، صفا و صمیمیت، گشاده رویی و استقامت، وقت شناسی، نظم و انضباط، وفای به عهد و ... از ویژگیهای اخلاقی شهید بود و در میان مردم آنقدر محبوبیت داشت که با اینکه سالها از شهادت ایشان می گذرد. هر گاه نامی از او به میان می آید از خداوند بزرگ علوم درجات را برای ایشان خواهانند. به عنوان مثال شهید قبل از انقلاب در یکی از روستاهای ساری معلم بودند. روزی یکی از اهالی روستای حاجی آباد ساری پس از آنکه متوجه شد من برادر سید تقی هستم از من پرسید ایشان کجا هستند. و چه کار می کنند؟ من به ایشان گفتم که او در سال 1365 در جنگ بین ایران و عراق شهید شدند. این فرد با شنیدن این جمله متأثر شدند که شروع به گریه نمودند.

-----------------------------------------------------------------------

شهید سید تقی موسوی

 

نام پدر: میر نقی            تاریخ ولادت: 1329         محل ولادت: شهیدآباد بهشهر

تاریخ شهادت: 1365      محل شهادت: فاو

به نام خداوند بخشنده مهربان 

زندگی نامه شهید سید تقی موسوی

با سلام و درود فراوان بر آقا و مولایمان امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی (ره) قلب و روح مستضعفین جهان اسلام.

معلم و بسیجی شهید سید تقی موسوی در سال 1329 در خانواده ای مذهبی و مستضعف پا به عرصه گیتی نهاد. دوران تحصیلی شهید از اول تا پنجم دبستان در مدرسه ای در شهیدآباد طی شد و سپس ایشان به دلیل نداشتن امکانات در روستا جهت ادامه تحصیل به بهشهر رفته و تا اخذ دیپلم در آنجا ماند و بعد از آن وارد دانشسرای مقدماتی ساری شد. پس از تمام شدن دوران تحصیلی، وی جذب آموزش و پرورش شد و اولین سال معلمی خود را در یکی از روستاهای محروم ساری به نام سادات محله با لطف و عنایت خدا شروع کرد. مدت چند سال در این روستای دور افتاده مشغول انجام وظیفه بود و خدمت شایانی در آن منطقه محروم انجام داد از مردم آن منطقه شنیده شد که ایشان در آن مدت هم به عنوان یک معلم مشغول تدریس و تربیت دانش آموزان بود و هم در امور کشاورزی و کارگری و غیره مردم آن را منطقه را یاری می داد. ایشان توجه خاصی از لحاظ مادی به وضعیت دانش آموزان مستضعف و محروم خود داشت و برایشان پوشاک فراهم می کرده و بین آنها توزیع می کرد و به سبب محبت هایش آنقدر در دل مردم جای گرفته بود که او را به عنوان معلم نمونه و دلسوز و جزیی از اجزای خانواده شان می دانستند.

شهید در تواضع و فروتنی و احترام به همه افراد خصوصاً زیردستان و فقرا و محرومان انسان نمونه ای بود و همچنین از نظر رفتار و کردار و اخلاق با همه افراد صادقانه برخورد می کرد. این شهید بزرگوار در عملکردهایش اخلاص فراوانی داشته که در عبادت و انجام فرایض دینی نسبت به خداوند تبارک و تعالی خاضع و خاشع بود و در رابطه با کسب معارف اسلامی و به دست آوردن معلومات مذهبی و شرکت در جلسات دینی و مذهبی فعالیت زیادی داشت. این شهید بزرگوار همگام با دیگر امت حزب الله و جوانان زنده دل علیه اعمال ناشایست رژیم ستم شاهی به پا خاست و در مراسم و تظاهرات به طور فعالانه شرکت نموده تا اینکه با عزم استوار امت انقلابی ایران به رهبری امام بزرگوار پیروز شد با شروع شدن جنگ تحمیلی این شهید طاقت ماندن در منزل را نداشت و با گذراندن مرحله آموزش عمومی بسیج عازم جبهه حق علیه باطل شد و انتظار ایشان در عملیات رمضان شرکت کرده و در این عملیات از ناحیه کتف به شدت مجروح شده و پس از این که کمی بهبود یافت عشق و علاقه به اسلام و دفاع از وطن باعث شد تا دوباره برای رفتن به جبهه اقدام کند و اینبار تقدیر بر این بود تا ایشان در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو شیمیایی شده و بعد از مدتی به اصرار همرزمان خود به منزل باز گردد. طی مدتی که به منزل باز گشته بود بیماری سراسر وجودش را فرا گرفت و رمقی برای او نگذاشت با این حال چیزی هنوز به کسی نگفته بود تا زمانی که کم کم حالات ضعف در او بوجود آمد و آنموقع بود که تازه شروع به مداوا کرد که دیگر خیلی دیر شده بود. اما ایشان با تحمل سختی ها و دردها لب به شکایت باز نکرد و آنقدر صبور و شکیبا بود که زبانزد همه شد. سرانجام این شهید با تحمل رنج و درد بسیار در روز شنبه 11/11/1365 ساعت 2 بعدازظهر به ندای حق تعالی لبیک گفته و پروازکنان به لقاء معبود خویش شتافته و به درجه رفیع شهادت نائل گردید. یادگاران این شهید بزرگوار 4 دختر و 1 پسر می باشد. به راستی این است رسم و رسوم جوانمردان جبهه های نور و عاشق کوی والای حسینی. این است جان دادن و به جانان رسیدن فرزندان برومند این انقلاب. آنانکه امام بزرگوار در مقام والایشان چنین می فرماید: «شما بهترین ملتی هستید که شهادت را پذیرا شده اید» 

این است جوانان عاشق حسین (ع) که اینگونه جان به جان آفرین تسلیم می کنند و خود را قربانی کوی وادی عاشقان کربلا و شهدای آن سرزمین می کنند. تا بتوانند لذت دنیای خود را فانی و به عزت آخرت برسند.                                                                                       والسلام

روحشان شاد و راهشان پر رهرو. یاد معلم شهید و رزمنده خستگی ناپذیر

سید تقی موسوی گرامی باد

وصیت نامه شهید سید تقی موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم

«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»

ما در ره عشق نقص پیمان نکنیم                 گر جان طلبند دریغ از جان نکنیم

دنیا اگر از یزیدیان مملو شد                        ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

با سپاس بیکران به خداوند یکتا که به ما هستی بخشید و با درود و سلام بر پیام آوران الهی به ویژه پیامبر بزرگ اسلام که ما را به راه راست هدایت فرموده و با درود و سلام بر پیشوایان دین از حضرت علی (ع) تا منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران پیر جماران امام خمینی (ره) و با درود و سلام به تمامی شهدا و سلام گرم این حقیر به تمامی رزم جویان صحنه نبرد و رزم آوران سنگر توحید و با سلام بر شما امت شهید پرور و مبارز خطه خونگرم مازندران به ویژه شما مردم شهید پرور شهیدآباد.

و اینک وصیتنامه ام را با لسان قلم آغاز می کنم چون به قول امام (ره) این وصیت نامه ها است که انسان را می لرزاند و بیدار می کند. موقعی که فردی عازم جبهه می شود پیش خود فکر می کند که به خاطر چه چیزی به جبهه می رود به خاطر اسلام یا به خاطر خودنمایی و ریا. خیر چنین چیزی نیست. همۀ این شهیدان به خاطر خداوند می روند و جهاد در راه خدا را بزرگترین منزلت ها می دانند و جهاد دری از درهای رحمت الهی است که تنها به روی بندگان مخلص باز می شود. و این جنگ یک امتحان الهی است و بر هر فرد مسلمان واجب است که در مقابل ظلم و ظالم ایستادگی کنند و اگر عکس العملی از خود نشان ندهد با افراد ظالم هیچ تفاوتی ندارد و اینک من آمده ام تا دینم را نسبت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران ادا کنم. و سینه ام را سپر بلای این انقلاب قرار دهم و اگر در این راه به شهادت برسم بزرگی برای من است. هرچند جان دادن برای اسلام چیزی سهل و آسان است ماننده قطره ای آب در برابر دریا.

حالا چند جمله با امت حزب الله به خصوص مردم شهیدآباد: به جبهه ها کمک کنید و همیشه هوشیار و بیدار باشید و دست از اختلاف بردارید و هیچ وقت دست از حمایت روحانیون خط امام بر ندارید و از برادران بسیجی فداکار پشتیبانی نمایید. ای امت فداکار: همیشه به فکر محرومان باشید و در کارهای نیک از هم سبقت گیرید از امام حمایت کنید و تا آخرین قطرۀ خون از اسلام و رهبری دفاع کنید. سفارش دیگر من به شما این است که به مساجد بروید و این مکان مقدس را خالی نگذارید و همیشه سعی کنید نمازهای واجبتان را در مسجد به جای آورید زیرا به فرموده پیامبر اسلام «بهترین نقطه روی زمین مسجد است»، قرآن زیاد بخوانید در نماز جمعه شرکت نمایید. و پیام من به شما خواهران این است که حجاب اسلامی را رعایت کنید زیرا امام (ره) فرمودند «حجاب زن مسلمان از خون شهیدان کوبنده تر است»

از همسرم می خواهم فرزندانم را طوری تربیت کند که باعث سرافرازی و سربلندی اسلام باشند و در این راه از خداوند کمک بگیرد و توکل به خدا کند و صبر زینب (س) در پیش گیرد تا در این راه مهم موفق باشد و مرا هم اگر در این راه کوتاهی کردم ببخشد.

اما پدرم می دانم برایم زحمات زیادی کشیدی و امید داشتی در پیری عصای دست شما شوم ولی حالا خودتان می بینید که اسلام در خطر است و باید برای نجات اسلام با کفر جنگید یا پیروز شد و زندگی کرد یا کشته شد که آنهم نوعی پیروزی است.

اما از شما همکاران عزیز و معلمین زحمتکش و دانش آموزان خوبم می خواهم که اگر کاری انجام داده ام که باعث رنجش خاطر آنها شده است به بزرگواری خود مرا حلال کنید.

و از دوستان و اقوام و آشنایان تقاضا دارم اگر کار بدی در حقشان کرده ام مرا حلال نمایند و از تمامی شما التماس عفو و بخشش دارم. مرا در کنار قبر مادرم دفن کنید، نمازم را حجت الاسلام والمسلمین جباری امام جمعه محترم بهشهر بخواند دعا به جان امام یادتان نرود. 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

                                                                                               والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته