شهید سید ابراهیم لطیفی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید سید ابراهیم لطیفی

شهید سید ابراهیم لطیفی

نام پدر : میر ابوطالب

تاریخ تولد :1330/07/20

تاریخ شهادت : 1367/03/04

محل شهادت : شلمچه

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : میر ابوطالب مسئولیت : فرمانده دسته رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : راهنمایی
تخصص : کد شهید : 8219 رسته :
نام مادر : معصومه داوودی
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : شلمچه تاریخ شهادت : 1367/03/04
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
شناسنامه تدفین
شهر : رستمکلا بخش : شهرستان : بهشهر استان : مازندران
گلزار : تکیه امام خمینی رستمکلا

---------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید ابراهیم لطیفی رستمی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

20/7/1330 ـ رستم کلای بهشهر

3- نام و شغل پدر :

میرابوطالب ـ کارگر بازنشسته

4- نام و شغل مادر:

معصومه داوودی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شهید فرزند سوم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی نداشتند و با مشکلات اقتصادی مواجه بودند. از یک خانواده مذهبی و متدین بودند و از همان دوران طفولیت به همراه مادر در مجالس مذهبی و هیئت ها شرکت می کرد و واجباتش را هم انجام می داد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :ــــــــــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

تا سطح دبیرستان

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :ــــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :ـــــــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

ارتش

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

فیروزه صداقت ـ 1354

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

شش فرزند ـ محمدعلی، خدیجه، روح الله، معصومه، زهرا، ابوالقاسم.

4-خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

در برابر پدر و مادر کاملا متواضع بود و به آنها احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کشاورزی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :ــــــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شرکت در تظاهرات ها، پخش اعلامیه های امام

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه بسیج فعالیت داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــــــ

 

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

چندبار

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

معاون و فرمانده دسته

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

در فاو عملیات والفجر 8 ، دست و قسمت پوستی سمت قلب ترکش خورد و مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

عملیات والفجر 8

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

4/3/67 ـ در شلمچه، عملیات تک دشمن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چهارماه بعد از شهادت در تکیه امام خمینی رستمکلای بهشهر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

سید حسین لطیفی ـ برادر شهید: وقتی فاو سقوط کرد من شهید را در مسجد شرفیه رستمکلا دیدم. ایشان گردنش را گرفته بود.قسمت چپ گردنش درد زیادی داشت. گفتم مریض هستید؟ شما را دکتر ببرم؟ گفت نه. اما دیدی وقتی مادری بچه اش می میرد و خبر ناگهانی به او می دهند، شوک بر او وارد می شود. وقتی فاو آزاد شد، من آنجا بودم. از آن نگه داری می کردم. ولی الان به این راحتی سقوط کرد. این خبر را وقتی شنیدم شوکی در من ایجاد شد. حتما باید بروم جبهه تا ببینم چه کار می توانم انجام دهم.

سید حسین لطیفی ـ برادر شهید: در جبهه ایشان سخت ترین کارها را می پذیرفتند. یک بار که ایشان عازم جبهه شدند بحث آموزش غواصی بود که ایشان داوطلب شدند بروند یاد بگیرند. شهید می گفت ما را می بردند سر دز و در زمستان سرد یک قاشق عسل می دادند که سرما ما را اذیت نکند و بعد آموزش غواصی می دادند. چون بعدش می خواستند بروند اروند. آن طرف فاو که فرمانده به اینها گفته بود اگر نتوانستید خودتان را برسانید، بروید زیرآب و خودتان را غرق کنید تا بقیه بچه ها به خطر نیفتند. شهید وسط آب ماند و نتوانست خودش را برساند. یک دفعه رفت زیرآب. آقای علی کاردلی که شناگر ماهری بود گفت دیدم سیدابراهیم نیامد. خودم را زدم زیر آب و ایشان را نجات دادم. بعد به او گفتم مرد حسابی چرا رفتی زیر آب؟ گفت: دیدم اگر سر و صدا کنم عملیات لو می رود. فرمانده هم به ما مجوز داد که می توانی خودت را غرق کنی. خواستم خودم را غرق کنم تا عملیات به درستی انجام شود.

رقیه لطیفی ـ خواهر شهید: روزی فرزند سوم شهید می خواست به مدرسه برود و به پدرش گفت ورقه امتحانی مرا امضا کن. با وجود اینکه می خواست به اداره برود و زیاد وقت نداشت جیب هایش را می گشت و از هر جیبش یک خودکار بیرون می آورد و دوباره در جیبش می گذاشت. با عجله به پسرش گفت برو یک خودکار بیاور تا ورقه ات را امضا کنم. من که این صحنه را دیدم به او گفتم سید ابراهیم چرا این بچه را اذیت می کنی؟ تو که خودکار داری. بگیر امضا کن. گفت: این خودکارها مال اداره است و بیت المال محسوب می شود. همان لحظه از کارش تعجب کردم. تا این حد نسبت به رعایت این چیزها حساس بود.

-----------------------------------------------------------------------

شهید سید ابراهیم لطیفی

 

 

نام پدر: سید ابوطالب       تاریخ ولادت: 1330          محل ولادت: رستمکلا

تاریخ شهادت: 1367       محل شهادت: شلمچه

زندگی نامه شهید بسیجی سید ابراهیم لطیفی

شهید سید ابراهیم لطیفی در 20 مهر ماه 1330 هجری شمسی در خانواده ای مذهبی از سلاله پاک رسول الله و مادری متدینه و روحانی زاده در شهر رستمکلا دیده به جهان گشود دروس ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رساند و در سال 1349 جهت ادامه تحصیل در رشته ادبی عازم شهرستان قم شد تا در جوار برادر بزرگترش که به تحصیل علوم حوزوی مشغول بود به تحصیل بپردازد. اما فقر بیش از حد مانع ادامه تحصیلش شد و تصمیم می گیرد بیش از این پدرش را در سختی نیاندازد و به همین دلیل خود را جهت خدمت نظام وظیفه معرفی می کند و در تاریخ 15/4/1350 به خدمت نظام وظیفه اعزام می شود و پس از طی دوره آموزشی در پادگان هوانیروز اصفهان به خدمت می پردازد.

سال 1352 از خدمت ترخیص می شود و در سال 1354 ازدواج می کند و همان سال به خاطر علاقه اش به خدمت فرهنگی وارد آموزش و پرورش می شود و عاشقانه به کار می پردازد. صداقت و امانت و پشتکار او زبانزد همکارانش می گردد شهید در سال 1354 یکبار توسط عناصر ساواک به خاطر فعالیتهای مذهبی دستگیر می شود ولی به خاطر اینکه مدارک جدی از ایشان نداشتند آزاد می گردد در انقلاب در صفوف به هم فشرده تظاهرات بود به امام عشق می ورزید و فکر و ذکرش انقلاب و امام بود پس از شروع جنگ به جبهه های مختلف اعزام شد در مدت 8 سال جنگ 10 بار به جبهه رفت همرزمانش می گویند در جبهه سخت ترین کارها را بر عهده می گرفت در پشت جبهه نیز لحظه ای از جنگ و بسیج و جبهه غافل نبود در بسیج نیروها را جهت شرکت در نماز جمعه تشییع جنازه ها، مانورها و جنگ نقش به سزایی داشت سرانجام پس از 10 بار اعزام به جبهه و شرکت در عملیاتهای مختلف در آخرین روزهای جنگ مورخ 4/3/1367 در تک دشمن در منطقه شلمچه به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت نائل آمد و جسد مطهرش به مدت 4 ماه بر روی خاکهای گرم شلمچه قرار داشت که پس از قبول قطعنامه پیکر پاکش مبادله شد و در روز اربعین حسینی (ع) مورخ 4/7/67 با تشییع با شکوهی به خاک سپرده شد شهید دارای 6 فرزند، 3 پسر و 3 دختر می باشد. 

                                                                   روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

وصیت نامه شهید سید ابراهیم لطیفی

بسم الله الرحمن الرحیم

وان تکن الا بدان للموت انشات * فقتل امرء بالسیف فی الله افضل

و اگر چنین است که بدنهای آدمیان برای مرگ آفریده شده است پس باید دانست که کشته شدن با شمشیر در راه خدا بسی برتر است.

مرحبا بالقتل فی سبیل الله. مرحبا و آفرین بر مرگ کشته شدن در راه خدا. «امام حسین»

اینجانب سید ابراهیم لطیفی فرزند میر ابوطالب گواهی می دهم به وحدانیت خداوند که او را هیچ شریکی و انبازی نیست و بدرستیکه حضرت محمد بن عبدالله (ص) بنده و فرستاده اوست که دین حق را از جانب حق آورده و پیامبری با او قطع می گردد و علی ابن ابیطالب و 11 فرزند گرامی اش به تربیت جانشینان به حق آن حضرت اند و آخرین آنها یعنی صاحب اصلی ما مهدی موعود (عج) در پرده غیبت به سر برده و رهبری امت اسلامی به عهده اوست و ولایت ظاهری با نواب عامه آن حضرت یعنی فقهای جامع الشرایط و در عصر حاضر به عهده نائب گرانقدرش حضرت امام خمینی (ره) روحی فدا است و گواهی می دهیم که بهشت و جهنم حق است و ساعت قیامت فرا می رسد و در آن شکی نیست. خدایا ای معبود من و ای مراد و معشوق من تو را با تمام وجودم و با رگ و پیوند و تار و پودم با خلوص نیت سپاس می گویم که سعادت سفر شهادت و توفیق شرکت در عروج گاه جبهه را به من عطا نمودی و به من توفیق حیات در زمان مردی را دادی که افتخارش بندگی تو و نیابت مهدی توست و اسلام تو به وجود مبارکش جان گرفته و مسلمین جهان را به بیداری می خواند، خدایا سپاست می گویم که او یعنی خمینی (ره) با اقتدا به مولایش ابا عبدالله الحسین (ع) به ما درس از جان گذشتن و سر از پا نشناختن درس انقلاب و قیام، درس تقوی و خویشتن داری، درس مسئولیت و اخوت، درس انقلابی بودن و انقلابی ماندن، درس ایثار و شجاعت، درس استقلال و آزادی و ... به ما آموخته است. خداوندا تو بر ما زبونی و ذلت را نمی پسندی و رسول و مؤمنینت را بر دیگران عزت بخشیدی و دامن های پاکیزه مادران و سرهای پر حمیت و نفسهای استوار پدران و رهبران ما با الهام از مکتب تو طوری ما را تربیت کرده اند که زیر بار ظلم و تعدی نرویم و اطاعت فرومایه گان را نپذیریم به همین سبب ما می جنگیم اگر غلبه کنیم و پیروزمندانه دشمن را مغلوب و منکوب خویش سازیم این کار تازه با نیت از قدیم الایام عادت ما چنین بوده است و اگر مغلوب شویم هیچ گاه شکست نخورده ایم چرا که نیت ما و اراده ما بر صلاح و تقوا بوده است و این معنی شکست پذیری نیست عادت ما ترس از مرگ نیست و بدین جهت به جنگ نرفته ایم که جان خود را دوست داریم بلکه چون نمی خواهیم دشمن ناپاک و اهریمن صفت بر ما سیطره جوید برای این منظور آماده نبرد شده ایم چون محال است که تا ما زنده ایم او بتواند بر ما چیره و غالب گردد دولت و حکومت او تنها و تنها پیوسته به مرگ ماست.

خدایا می خواهم تمام زندگی ام را زیر نظر بگیری و لحظه و آنی مرا به خود واگذار نکنی و پس از سالها تلاش و مبارزه مزد جهادم را شهادتم قرار دهی این راه راهی است که از کودکی به من آموختند و ما بر سر سفره امام حسین (ع) با اشک چشمان مادران شهید پرورمان نمک گیر شده ایم آنگاه که در عزایش می گریستند و ما را در آغوش داشتند درس شهادت الهام گرفته از مکتب حسین که با اشک چشمانشان عجین شده بود را به کام ما ریختند و این درس سراسر وجودمان را فرا گرفت و اگر امروز ما مردانه به دشمن یورش می بریم و از سلاحهای مرگ بار دشمن هراسی نداریم این طبیعت و سرشت ماست که از آباء و اجداد و طاهرینمان به ارث برده ایم. خدایا از تو می خواهم که مرا از منیت ها وخود خواهی ها به دور داری و تمام فعالیتم را در کانال خود قرار دهی روا مدار از من عملی صادر شود که مورد رضای تو نباشد. خدایا امام ما و امت او چشم به الطاف تو دارند و با نام تو و یاد تو حرکت آغازیدند نصرت خویش را بر آنان ارزانی دار آنچنانکه تاکنون نظر لطف بر آنها داشتی و مرا موفق بدار تا دینم را به اسلام عزیز و امام بزرگوار و امت شهید پرورش ادا نمایم.

و اما چند نکته وصیت به برادران و خواهران حزب اللهی بهشتی شهر و بسیجیان قهرمان این خطه و سامان: عزیزان من، ای لشکریان پر توان الهی و ای قشون فنا ناپذیر اللهی ای دژهای پولادین اسلام ای عاشقان لقاءالله ای تشنگان شربت شهادت ای دل باختگان اباعبدالله الحسین (ع) ای جوانان سراپا نوری که برای زنده کردن اهداف مقدس انبیاء الهی بسیج شده اید رزمتان پیروز و گامهای پر توان تان استوار و قلبهای مالامال از عشق به الله ثابت و پایدار باد.

از سختی ها و مشکلات و حوادث تلخ نهراسید شما پیرو پیامبری هستید که از همۀ انبیاء الهی در راه انجام وظیفه بیشتر متحمل سختی ها و گرفتاریها شد شما شعیۀ امامانی هستید که در زندگی خار در چشم و استخوان در گلو برای نیل به مقصود و رضای خالق صبر کردند سرسختی در مبارزه با شیطان و اذنابش تحمل آهن می خواهد تا از کوره در نرود و امام صادق مؤمن را از پارۀ آهن سخت تر معرفی می کند ممکن است آهن در اثر حرارت ذوب شود ولی مؤمن نه تنها در مشکلات و سختی ها ذوب نخواهد شد که سخت تر نیز خواهد شد هر وقت سیل حوادث و توطئه ها و کارشکنی ها و تهمت ها و افتراءها و ... به سوی شما روی آورد در مقابلش چون کوه بایستید که سیل را قدرت کندن کوه از جای نیست و در مواقع بلا و فتنه به قرآن روی آورید و زیاد دعا بخوانید که الا به ذکرالله تطمئن القلوب سیرۀ ائمۀ طاهرین را پیشه کنید و در تاریخ سیر نمائید و از بلاها و مصائبی که بر ائمه نازل شده آگاه شوید و بدانید شما اولین کسانی نیستید که اذناب شیطان با نام دین و ماسک اسلام به جنگتان آمده اند و هر شبانه روز هزاران گلولۀ تهمت و افتراء را به سوی شما رها می کنند و با آبرو و حیثیت شما بازی می کنند و در پشت درهای بسته جلسه می کنند پریروز گلولۀ سنی بودن دیروز موشک چپی بودن و منافق بودن و امروز سلاح شیمیایی انجمن حجتیه و فردا روز خدا می داند ... را به سوی شما پرتاب می کنند و در گوش عوام الناس و شاگردان معصوم و بی گناه و بی خبرشان هزاران دروغ می خوانند به خیال اینکه اگر امروز نتوانستند شما را از صحنه به در کنند در دراز مدت شما را منزوی کنند ولی غافل از اینکه «و مکروا مکروالله و الله خیر االماکرین» اگر دیروز معاویه و عمروعاص با تحمیق هایشان توانستند چراغ پر فروغ الهی را خاموش کنند امروز نیز اینان موفق خواهند شد.

برادران من شما به وظیفه عمل کنید و خاطر جمع باشید که خداوند خلف وعده نخواهد کرد مگر یادتان رفته با بهشتی مظلوم چه کردند و هنوز هم از نام او می ترسند اما او در جواب تمامی اتهامات و افتراءها لب فرو بست و فرمود «ان الله یدافع عن الذین امنوا» خداوند مدافع کسانی است که ایمان آورند شما دل خوش دارید که وکیل مدافعی چون خدا دارید و این عین کلام اوست و در قیامت هم کسی قاضی است که خود شاهد بوده و کسی را یارای دروغ گویی و مظلوم نمایی در نزد او نیست برادرانم همیشه به دنبال رهبر و امام حرکت کنید که «الیمین والشمال مظله الطریق الوسطی هی الجاده» امروز طریق وسطی خط امام خمینی روحی فداه است که به حق گوش به فرمان مهدی (عج) است مبادا چیزی از کمک و نصرت ایشان دریغ کنید که قدر این نعمت الهی را ندانستن گناهی نابخشودنی و مستوجب عذاب عظیم دنیوی و اخروی است که اینان ستارگانی هستند ک بدور آفتاب امام در حرکتند و خط ایشان را تحکیم می بخشند نماز جمعه ها را پر کنید و بدانید که خالی شدن نماز جمعه خواست دشمن است و هر کسی بر علیه نماز جمعه تبلیغ کرده و از شرکت مردم در این اجتماع مقدس بهر طریقی ممانعت به عمل آورد خواسته یا ناخواسته در خط دشمن است جبهه ها را گرم نگه دارید و به وسوسه خناسان پر فریب توجه نکنید و بدانید طبقه مرفه و عافیت طلبان و ترسوهای شجاع نمای در پشت جبهه به درد ما نمی خورد آنها نه در ایجاد انقلاب سهمی داشتند و نه در تقویت انقلاب و نگه داری آن از خطر، عزم های خود را جزم کنید و سلاحهای افتاده از دست شهیدان و مجروحانتان را بر گیرید و مردانه بر دشمن یورش برید و کار صدام را یکسره کنید و سپس بیت المقدس و مسجدالاقصی و حرمین الشریفین را نجات داده و مسلمین و مستضعفین جهان را از یوغ استکبار جهانی آزاد ساخته و زمینه را برای حکومت جهانی حضرت بقیه الله (عج) آماده و مهیا سازید.

و اما چند وصیت به خانواده ام: پدرم، برادران و خواهرانم: من امروز شاهد مقصود را در آغوش کشیده ام و در جوار حق آرمیده ام سزاوار نیست پس از این که من به این سعادت عظمی دست یافتم برایم گریه کرده و مراسم عزا به پا دارید از شما می خواهم در تشییع جناه ام لباس سفید بپوشید و شیرینی پخش کنید و با مردم با روی گشاده و خندان برخورد کنید در تمامی کارهایتان رضای خدا را در نظر بگیرید و از کمک دولت جمهوری اسلامی که امام دولت امام زمانش خوانده مضایقه نکنید و کوچکترین توقعی از ایشان نداشته باشید که ندارید من به وجود شما افتخار می کنم و از محبتها و مراحم شما سپاسگزارم در وصف شما چه بگویم که مردم و خدایتان بهتر بدان واقفند.

به همسرم: به او که سالها در خانه من رنگ زندگی خوش ندیده است به او که مشوق جبهه رفتنم بوده است همچنان که مرا تشویق می کردی فرزندانم را نیز برای گام نهادن در مسیری که من گام نهاده ام یعنی سبیل الله تشویق و ترغیب کن می دانم که در عزای من گریه نمی کنی چون تو سالهاست که خود را برای چنین روزی آماده کردی فرزندانم را نیز از عزاداری و گریه کردن باز دار، همسرم، از این به بعد برایشان هم پدر باش و هم مادر، آنان را طوری تربیت کن که تنها در مسیر الله گام نهاده و جز از اولیا او فرمان نبرند.

به پسرانم سید محمدعلی و سید روح الله و سید ابوالقاسم، ای صاحبان نامهای بزرگ، به صاحب نامتان اقتدا کنید و سلاح بر زمین افتاده ام را برگیرید و بدانید که شهادت در خانواده ما فرزندان فاطمه (س) موروثی است در همه حال خدا را در نظر بگیرید و خود را آنچنان بسازید که اسلام بدان نیازمند است، فرزندانم قرآن و دعا را از یاد نبرید که نجات ما و شما در همین است مادرتان را یار و یاور باشید و از اذیت و آزار او بپرهیزید که ناراحتی او ناراحتی من است.

به دخترانم سیده خدیجه، سیده معصومه و سیده زهرا، ای میوه های دلم و ای نور دیدگانم شما چون اطفال خردسال شهدای کربلا رسالت خون و ابلاغ پیامم را به عهده بگیرید و با حجاب و تقوایتان به همه جهانیان بگویید ما چون درخت تنومندی هستیم که اگر ساقه آنرا قطع کنید هزاران شاخه عاشق شهادت و گذشت و ایثار از آن جوانه خواهد زد. عزیزان من سلاح شما حجاب شما است و تقوای شما جهاد در سنگر عفت و پاک دامنی و علم و ایمان زینب وار برزمید و به موقع بخروشید و خود را مسلح به عفت و سواد نمایید که اگر زن اصلاح شود جامعه اصلاح خواهد شد. در پایان نمازم را استاد و مرادم حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید صابر جباری که به حق صابر است بخواند و با بیانات گرم و شیوایش روحم را شاد و تشییع کنندگان محترم را مستفیض نمایند و باید بگویم ما بچه های بهشتی شهر جداً مرهون او هستیم و واقعاً نعمتی است برای منطقه ما. چه در شیوایی و نفوذ کلام و چه در قدرت بیان و چه در صبر و استقامت و پایمردی و سازش ناپذیری و چه در محبت به حزب الله و چه در عنایت خاصش به بازماندگان شهدا قدر این بزرگوار را بدانید و به او بگویید که اگر کوفیان تو را تنها گذاشتند و اگر ناکثین پیمان شکستند و اگر جمل سواران پشت سر عایشه های عصر به جنگت آمدند تو را همین بس که تربیت شدگان تو جبهه ها را پر کردند و یا در گلزار شهدا در جوار حق آرمیده اند و نامشان در دفتر اباعبدالله (ع) ثبت گردیده است در خاتمه از زحمات استاد بزرگوار حاج آقا عبداللهی کمال تشکر و امتنان را دارم. مکان دفنم: مایلم در کنار برادر شهیدم سید مهدی لطیفی و سایر شهدا در تکیه امام خمینی بهشتی شهر باشد از شما تشییع کنندگان محترم سپاسگزارم و امیدوارم که خداوند به شما جزای خیر دهد.                                             والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته

                                                                               سید ابراهیم لطیفی