شهید سبحان مدانلو

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید سبحان مدانلو

شهید سبحان مدانلو

نام پدر : احمد

تاریخ تولد :1336/04/13

تاریخ شهادت : 1362/06/24

محل شهادت : جاده پل دختر

مشخصات
شهر : بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی
یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌
نام پدر : احمد    مسئولیت : سردار رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم
تخصص : کد شهید : 8666 رسته : پیاده
نام مادر : شهربانو جعفری
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه عملیات : محل شهادت : جاده پل دختر  تاریخ شهادت : 1362/06/24
نحوه شهادت : ضربه مغزی
شناسنامه تدفین
شهر : مشک آباد بخش : شهرستان : جویبار استان : مازندران
گلزار : امام زاده حمزه تاریخ تدفین : 1362/06/30
---------------------------------------------------------------

وصیت نامه

آن قدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم. ای جوانان! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) ‌در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد. ای مادران! مبادا از رفتن فرزندان تان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید که تحمل هفتاد و دو شهید را کرد...

برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین دارو برای تسکین درد است و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر جدا کردند، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست...

برادران و خواهران مسلمان! وصیت، سفارش و خواسته بنده که به عنوان یک رزمنده مسلمان و پیرو ولایت فقیه که در جبهه می جنگم، این است که بدون چون و چرا از ولایت فقیه اطاعت کنید. برادران و خواهران مسلمان و مومن به انقلاب اسلامی! می خواهم قدر امام را بدانید و از دستورهای او اطاعت کنید...

-------------------------------------------------------------

شهید سبحان مدانلو

                                                                                                 

بسمه تعالی

وصیتنامه برادر شهید سبحان مدانلو

من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظروا ما بدلوا تبدیلا.

برخی از مومنین بزرگ مردانی هستند که بعهد و پیمانی که با خدا بسته اند کاملا وفا کرده اند پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند تا براه خدا شهید شدند و برخی به انتظار فیض شهادت مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند. 

اینجانب سبحان مدانلو فرزند حاج احمد بالغ، عاقل، هوشیار معتقد به دوازده امام وصیتنامه خودم را به شرح زیر اعلام میدارم:

آنقدر به جبهه میروم و می جنگم تا شهید شوم. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل هفتاد و دو شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین فرمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکند که اگر جدا کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست حضورتان را در جبهه های حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنگاه پیرو خط سخن­امام خمینی­نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهداء آنانرا نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان به اجرا درآید.

با درود و سلام به ارواح پاک انبیاء و اولیاء خداوند و با درود و سلام به ارواح طیبه شهدای اسلام از کربلای امام حسین (ع) تا کربلای ایران و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب امام امت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی دوم سلام بر پدرم که اسطوره مقاومت است و سوم سلام بر مادر مهربان و دلسوزم و چهارم سلام بر برادرانم (سلمان و قهرمان و سایر دوستان) پروردگارا تو خودت شاهد هستی که من چقدر مشتاق شهادتم و نیز میدانی که هدف من شهادت یا پیروزی در راه توست اگر توانستم کفار را میکشم و اگر نتوانستم خود را فدای اسلام میکنم و شهید میشوم وظیفه هر مسلمانی که خود را پیرو قرآن و اسلام میدانند اینست که در مواقع حساسی که اسلام را در خطر میبینند باید با اهداء کردن مال و جان خویش از اسلام دفاع کند بنابراین بنده نیز طبق احساس وظیفه ایی که نمودم به جبهه آمدم تا حتی با ایثار جان خویش از اسلام و قرآن دفاع نمایم و دشمنان اسلام بدانند تا زمانی یک مسلمان متعهد و پیرو ولایت فقیه در کره زمین وجود دارد هرگز اجازه هر گونه اهانت و تعدی به اسلام را به آنها نخواهد داد برادران و خواهران مسلمان وصیت و سفارش و خواسته بنده که بعنوان یک رزمنده مسلمان و پیرو ولایت فقیه در جبهه میجنگم اینست که بدون چون و چرا از ولایت فقیه اطاعت نمائید. همرزمان و برادران تفنگم را بیاورید تا سینه دشمن را سوراخ کنم که تحمل اینهمه نامردی را ندارم آخر این ملت آزادی خواه و حق پرست چه مرده است که اینچنین ناجوانمردانه علیه اش بسیج گشته اند آخر در این دنیا استقلال و آزادی جرم است که اینچنین ملتهای اسلام را به محاصره نظامی و اقتصادی میکشند.

پروردگارا تو خود شاهد هستی که من در این لحظه بجز تو به چیز دیگری فکر نمی کنم و تنها از درگاه تو آمرزش گناه میطلبم و ماندگان خوب توبه کنند که زندگی ارزش آن را ندارد که انسان زیر بار ذلت زندگی کند و وقتی که انسانها بشنوند میلیونها نفر در آفریقا و آسیا و ... از گرسنگی بمیرند و قوی بر ضعیف حاکم شود به این دلیل که زورشان بیشتر است آخر تا کی بشنویم و خون و دل بخوریم تا کی بشنویم که در لبنان مردم بی گناه را قتل عام کنند و دنیا در برابر این فجایع سکوت نماید و تا کی تحمل کنیم که آمریکا بر تمام امت اسلام اربابی و آقایی کند و دژبان حرمین شرفین باشد تا کی صبر کنیم که شوروی مردم مسلمان مظلوم افغانی را قتل عام نماید و ما نشسته و ادعا کنیم که مسلمان هستیم مگر نه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) فرمود که اگر مسلمانی که از آن طرف کره زمین از شما طلب کمک کرد لبیک نگفتید مسلمان نیستید بعد ما بنشینیم و ادعا کنیم که مسلمان هستیم خیر باید برخیزیم و با خون خود به یکایک مسلمین خدمت کرد. پدر جان شاید بعد از کشته شدن من ناراحت شوید اما این را بدانید که افتخار بزرگی نصیب شما گردید و افتخار میکنم که با جوانهایی هستم که هدفشان نابودی جنایتکاران شرق و غرب و حکومتهای دروغین می باشد من میمیرم تا شاید با قماره خون ناچیز خودم درخت اسلام را آبیاری کنم میمیرم تا به دولتهای ارتجاعی بفهمانم که شهیدان زنده اند و به آنها بفهمانم که پس از چهارده قرن چگونه علی اکبرها و عباس ها و قاسم ها و حنظله ها در جبهه میجنگند و چگونه قاسم ها نارنجک بخود می بندند و برای نابودی کفار به میدان نبرد می شتابند و اگر بدن ضعیفم هزاران بار تکه پاره کنند شیرینتر از این است که در بستر راحت بمیرم مادر جان و همسرم میدانم که بعد از شهادت من ناراحت میشوی و وقتی که زینب را آن مصائب را که بر سرش آمده یادآور میشویم دلم گرم میشود مادر جان کفنم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین (ع) رنگین تر نیست و به شرق و غرب بگوئید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنند اگر پاره های تنم را به آتش بسوزانند اگر خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد میزنم اسلام پیروز است و کفر و نفاق نابود است همسر جوانم شاید نتوانستم یک شوهر ایده آل برای تو باشم در هر حال ایمان و تقوای شما باعث شد که من مجدداً به جبهه بروم و در مقابل نیروهای دشمن ایستادگی کنم و شهید بشوم. همسر جوانم مبادا در فراق من و شهادتم گریه کنی مبادا پیراهن سیاه بپوشی و با این کارهایت دشمن را خوشحال. امیدوارم که این مصیبت را زینب وار تحمل نمائید و همچنین اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنانکه پیرو خط سرخ امام حسین (ع) نیستند و به ولایت امام خمینی اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر تشییع جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهداء آنانرا نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند و اما شما ای معلمان و رهبران جامعه اولا حضورتان را در جبهه ها حفظ کنید ثانیا فرزندان معصوم این امت و امید آینده این انقلاب و آینده سازان ایران که در دست شما هستند آنها را خوب تربیت کرده و پرورش داده تا بتوانند راه معلم کربلا اولین معلم آزادی و انسانیت است ادامه بدهند و اما شما ای شاگردان از شما میخواهم که در سنگر مدرسه با خواندن درسها قلب ابرقدرتها را نشانه گرفته و پوزه آنها را به خاک بمالید.

یک سفارش به برادران انجمن اسلامی رنگریز محله (شهید رودباری پائین مشک آباد) و آن اینست که هرگونه سنگر انجمن اسلامی را رها نکرده و در توسعه فرهنگ اسلامی کوشا باشند و اما سفارش و وصیتم به خانواده ام اینست که پدر و مادر و برادرانم و همسرم که من هم دوست داشتم در کنار شماو در کانون گرم خانواده باشم اما از اینها خیلی مهمتر اسلام است و از آنجا که اسلام از هر طرف مورد هجوم امپریالیسم شرق و غرب قرار گرفته وظیفه خود دانسته به جبهه بروم و در راه اسلام و قرآن فداکاری نمایم زیرا همانطور که امام سوم ما شیعیان سالار شهیدان حسین (ع) در روز عاشورا فرمودند هل من ناصرا ینصرنی یعنی آیا کسی هست که مرا یاری کند امروز نیز وظیفه شرعی ماست که بندای فرزندش امام خمینی نائب بر حق آقا امام زمان لبیک گفته و در کربلای ایران زمین که هر روزش عاشوراست شرکت نمائید پدر و مادر و برادرانم (قهرمان و سلمان) و سایر دوستانم وظیفه تک تک شماست که بعد از شهادت من ادامه دهنده راهم باشید و هرگز امام امت این امید مسلمین و مستضعفین و فرزند راستین اسلام را تنها نگذارید پدر جان و مادر جان و برادرانم سلمان و قهرمان شما بعد از شهادت من زیاد گریه نکنید که هر چه شما بیشتر ناراحت باشید من روحم بیشتر زجر میکشد در خاتمه پدرم حاج احمد مدانلو وصی من می باشد و ناظر من مادرم و دو برادرم قهرمان و سلمان میباشند پدر جان اگر شهادت نصیبم شد و جنازه ام بدست شما رسید مرا در آرامگاه امام زاده حمزه پائین مشک آباد در کنار قبر شهید رودباری به خاک بسپارید و اگر جنازه ام بدست شما نرسید ناراحت نباشید زیرا خدا در قرآن فرمود یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین (سوره توبه، آیه 153) ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و بذکر خدا و نماز توسل جوئید که خداوند یاور صابران است. 

خداحافظ دیدار ما روز قیامت

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزای

                                                                                               سبحان مدانلو