شهید حسینعلی (عباس) واودی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید حسینعلی عباس واودی

نام پدر : باباجان

تاریخ تولد :1342/06/01

تاریخ شهادت : 1363/12/25

محل شهادت : شرق دجله

مازندران نکا

نحوه شهادت : اصابت تیر و ترکش

محل دفن: تا کنون جاویدالاثر است

-----------------------------------------

شهید حسین علی (عباس) واودی

 

یاد یاران

نام و نام خانوادگی: معلم شهید حسین علی (عباس) واودی          نام پدر: باباجان         تاریخ تولد: 1342     

تاریخ شهادت: 25/12/1365                سن: 23 سال                 محل شهادت: شرق دجله 

فرازی از وصیت نامه شهید:

(با توکل بر خداوند منان سخنانم را در حول محور انقلاب ادامه می دهم ای بندگان خدا پدران، مادران، برادران و خواهران در ابتدای سخنم به شما بگویم که من بنده خوار و کوچک سخنانی ارزنده و مفید که با زبان قاصر و ناتوان برایتان بازگو کنم ندارم و کسی هم نیستم که بخواهم شما را پند داهم، اما چه کنم که بر اساس (فذکر ان الذکر تنفع المؤمنین) باید پس از رفتنمان زمینه را آماده آن سازیم که برادران دیگر بتوانند راه تمامی شهیدان که همانا پاسداری از آئین مقدس اسلام است را ادامه دهند). 

-------------------------------------------------------------

وصیت نامه معلم شهید حسین علی (عباس) واودی  

«ان الذین آمنوا والذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم» 

سوره بقره آیه (218) 

همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که هجرت کردند و جهاد کردند در راه خدا امید دارند رحمت خدا را، و خداست آمرزنده مهربان.

حمد و سپاس خدای را که ما را در این راه مقدس هدایت کرد و بر ما منت گذاشت و یاریمان کرد تا از ظلمات و جهل به سوی نور و آگاهی روی آوریم و سپاس خدای را که مردم ما را امتی نمونه و اسوه برای جهانیان قرار داد.

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) ارواحنا لمقدمه الفداء و نایب بر حقش خمینی روح خدا فرمانده کل قوا خورشید جماران، امید محرومان و مستضعفان و با درود و سلام بر تمامی رزمندگان غیور این عقابان و زاهدان شب و شیران روز. درود و سلام بر ارواح مطهر تمامی شهدا، از هابیل تا سمیه و یاسر و کربلای حسینی و از کربلای حسینی تا کربلای غرب و جنوب کشورمان. 

«شهادت ارثی است که از اولیاء به ما رسیده است»

امام خمینی (ره)

(با توکل بر خداوند منان سخنانم را در حول محور انقلاب ادامه می دهم ای بندگان خدا پدران، مادران، برادران و خواهران در ابتدای سخنم به شما بگویم که من بنده خوار و کوچک سخنانی ارزنده و مفید که با زبان قاصر و ناتوان برایتان بازگو کنم ندارم و کسی هم نیستم که بخواهم شما را پند داهم، اما چه کنم که بر اساس (فذکر ان الذکر تنفع المؤمنین) باید پس از رفتنمان زمینه را آماده آن سازیم که برادران دیگر بتوانند راه تمامی شهیدان که همانا پاسداری از آئین مقدس اسلام است را ادامه دهند). 

نکته اول که باید برایتان بازگو کنم مسئله بس مهم انقلاب است انقلابی که مظلوم واقع شد انقلابی که از شروع آن با هزاران مسائل و مشکلات دست و پنجه نرم کرده است محاصره اقتصادی، حمله نظامی طبس، وجود کثیف منافقین و گروههای الحادی و بالاخره جنگ.

عزیزان باید قدر این انقلاب اسلامی را بدانید حقا که خداوند بر ما منت گذاشته که به رهبری این ابراهیم زمان، بت شکن غرب، فرزندی از سلالۀ پاک حسین، در کشور پر از ظلم و فساد در کشوری که هر لحظه بسوی نابودی و فنا پیش می رفت انقلابی رخ دهد، همانا از واژه انقلاب مشخص است که به معنای دگرگونی است و سبب می شود که تمامی اصول و ضوابط و آئین کشوری را تغییر دهد. این انقلاب عظیم و با برکت نه تنها در کشور ما بلکه از مرزها گذشته و به گوش مسلمین و مستضعفین جهان رسیده و باعث دگرگونی در افکار آنها و دگرگونی در آئین ها و آداب و رسوم و روشهای آنها گردیده است انقلابی که در کشور ما ریشه فساد را خشکانیده و به زندگی ننگین 2500 ساله طاغوت خاتمه داد و به جای آن حکومت الله به رهبری روح الله، پیرو خط ثارالله را جایگزین کرد انقلابی بس عظیم که برای رشد و تداوم آن خونها ریخته و جانها داده شده جانهای بزرگ مردان اسلام همانند مصطفی خمینی ها، مطهری ها، مفتح ها، بهشتی ها، رجائی ها و باهنرها و هزاران جوان که امید این انقلاب بودند، تقدیم انقلاب شد. این انقلاب اسلامی، انقلابی در سطح جهان بوده که هرگز نظیر نداشته که توانسته است در اندک زمانی ارزشهای مفسد را از بین ببرد.

ای بهشتی خداوند تو را با امام حسین محشور نماید چه سخن شیرین و دلربایی فرموده اید (انقلاب ما انقلاب ارزشهاست) ای سروران عزیز و گرامی لحظه ای به خود آیید به جو قبل از انقلاب و بعد از انقلاب فکر کنید، ای پدران و مادرانی که روزگاری را گذرانده اید فرهنگ و آداب و رسوم هر دو زمان را نظاره می کنید بیایید به حقانیت خدا گواهی دهید چه بوده است فرهنگ گذشته ها و هزاران اسباب و وسایل فساد، شراب نوشی ها، قمار بازی، سینماها و مکانها ای که زنان و مردان با زشت ترین وضعی در آنجا به رقص و پای کوبی مشغول بودند در مراکز دولتی چه می گذشت؟ در مراکزتربیت معلم، در دانشگاهها ... که علاوه بر این که دختر و پسر شبانه روز را با هم بسر می کردند سالن هایی هم برای عیش و نوش داشتند اما به برکت اسلام و انقلاب که به رهبری این فقیه بزرگ این فرزند پاک حسین در کشور ما انجام گرفته تمامی فرهنگهای پوچ و فاسد را به زباله دانی تاریخ انداخته و در عوض فرهنگ اصیل اسلام را که آورندۀ آن حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) است جایگزین آن شد. اما مشاهده خواهید کرد که به برکت انقلاب امروزه همانند مکان هایی که قبل از انقلاب مرکزهای نشر فساد و فرهنگ های پوسیده غرب و شرق بودند، تبدیل به مراکز علمی و اسلامی شده اند در تربیت معلمی که در شهرستان سمنان درس می خوانده ام سالنی بوده که ما در آنجا نماز می خواندیم و با خدا مشغول راز و نیاز می شدیم، اما همین مکانی که برایتان گفته شده قبل از انقلاب سالن رقص و پایکوبی دختران و پسران بالهوس و خدا نشناس بوده، خودتان مقایسه نمایید، چه قدر ارزش ها تغییر کرده پس بیایید ارزش و قدر و عظمت این انقلاب و اسلام را کوچک نشمارید، از انقلاب تا پای جان دفاع کنید، با مشکلات بسازید، صبور و مقاوم باشید، زیرا پیروزی با صابران است و خداوند صابران را دوست دارد «ان الله مع الصابرین» ای برادران و خواهرانی که در مراکز مختلف مشغول به کار و فعالیت هستید با تلاش و کوشش بیش از پیش خود پایه های انقلاب را محکم کنید با آن سری از افرادی که تنها کارشان نق زدن است و هیچ تلاش و کاری جهت پیشرفت انقلاب نمی کنند بلکه مانند زالو از خون جامعه می مکند و تغذیه می کنند مبارزه کنید و هر روز به درخت  انقلاب و اسلام روح تازه بدمید و آن را بارورتر سازید. 

اما چند دقیقه هم صحبت و هم سخن با قشر فرهنگی شوم:

ای امام، خداوند به تو عزت و عظمت بیشتر دهد که چه پیامبر گونه و امام گونه سخن می گویی که در هر کلمه ات دریایی از علم و معرفت نهفته است، چه شیوا و رسا بیان می کنی که «معلمی شغل انبیاست» و یا «وظیفه معلم هدایت جامعه است به سوی الله» ای که به حق لب به سخن گشوده ای، همان گونه که پیامبران با مردم یک جامعه سروکار داشته اند و همواره سعی و همتشان هدایت آنها از ظلمت و تاریکی به سوی نور بوده است. معلم همانند پیامبران و اولیاء با گروه بسیار زیادی از افراد جامعه که فرزندانی معصوم و عاری از گناه هستند سروکار دارند و وظیفه اوست که با تلاش و کوشش صادقانه خود آنها را به وادی نور بکشاند و انسان هایی چون امام، آیت الله طباطبایی، آیت الله مطهری و ... تربیت کند.

ای همکاران خوب و مهربان که در محیط مدرسه برای بچه ها پدر ومادرید بکوشید که این فرزندانتان با فرهنگ غنی اسلام رشد کند نعود بالله نباشد که با سهل انگاری خود باز انسانهایی را تربیت کنید که از بین آنها رجوی ها، بنی صدرها، شیخ علی تهرانی ها ظهور کنند.

چند سخن در حول محور کلمه شهید و شهادت (در لغت به معنی شاهد و گواه) :

اما در میان معانی و مفاهیم اسلامی دارای یک قداست و عظمت ویژه ای است که اسلام برای شخص شهید قائل شده است و اگر کسی با بینش اسلامی و عمیق خودش، کلمه شهید را تلقی کند که دور این کلمه را هاله ای از نور فرا گرفته است.

شهادت نه تنها در فرهنگ و مذهب یک حادثه عظیم و بزرگی است، بلکه در اکثر مذاهب هم به معنای قربانی شدن قهرمانانی در جنگ که به دست دشمن کشته می شوند. اما در فرهنگ غنی و پر بارمان اسلام، شهادت مرگی نیست که کسی بر انسان تحمیل کند، بلکه شهادت مرگ دلخواهی است که انسان مجاهد و متقی با همه آگاهی و منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می کند، زیرا کسی که شهید می گردد خالص شده و خود را فنا در معبود خود می بیند و خودش را مانند پروانه ای می داند که به شمع رسیده، همانند پروانه ای میداند که در آسمان نیلگون در پرواز است. کسی که شهید میشود و اسلام او را شهید میشناسد به یکی از عالی ترین مراتب و درجاتی می رسد که اسلام برای بشر در نظر گرفته است، آنچنان که امام می فرماید «شهید نظر می کند به وجه الله».

و اما شهادت تزریق خون به پیکر اجتماعی است که به کم خونی مبتلا شده است، شهید حماسه آفرین است در ملتهایی که روح حماسه در آنها مرده است، شهید حماسه می آفریند آن هم حماسه الهی و این شهدای گرانقدر هستند که خون جدید در پیکر اجتماع و در رگ اجتماع وارد می کند. و این حماسه ها و رشادت ها و شهادت هاست که ملت مرده را زنده می کند و اینجاست که درخت اسلام همیشه به خون شهید نیازمند بوده و هست و ما هم این راه را انتخاب نموده ایم تا با ایثار این جان کم بهای خود مقداری خون بر این درخت و بر این پیکر اسلام تزریق کرده باشیم تا بتواند برای همیشه و برای نسل های آینده تداوم یابد و آنها را از ذلت و گمراهی و فنا نجات دهد. 

بیایید از این سخن گرانقدر پیامبر اکرم (ص) که هر کلمه آن مانند گوهری در قلب صدف است برایمان بازگو می شود درس بگیریم «العلم فی الصغر کالنفس فی الحجر» که قلب کودک مانند آیینه صاف است که هر چه برایش بگوییم در قلب صیقل یافته او نقش می بندد، آنچنان که بر روی سنگ نقش می بندد.

برادران همکار، مسئولیت بس سنگین بر دوشتان است در این راه سستی به خرج ندهید که به خودتان زیان کرده اید. نسبت به همدیگر و نسبت به دانش آموزان مهربان و رئوف باشید. از کینه، حسد، کبر، نخوت و غیبت و دیگر گناهان بپرهیزید و تقوای خدا را پیشه کنید، زیرا که گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین انسانها هستند.

اما ای قشر دانش آموز:

(ای نونهالان، ای امیدان انقلاب و اسلام در راه کسب علم و دانش و ایمان بکوشید و تلاش کنید که چشم امید رهبر به شما است، مخصوصاً دانش آموزانی که به جبهه می آیند باید بیشتر از دیگران تلاش کنید و به انسانهایی که بویی از اسلام نبرده اند و با نسبت به اسلام و انقلاب بی تفاوت هستند ثابت کنید که ما برای پیشرفت اسلام و مسلمین در یک زمان می توانیم در دو سنگر جهاد کنیم، هم به دفاع از فرامین الهی بپردازیم و هم کسب علم نماییم تا کشورمان بتواند در آینده ای نزدیک خودکفایی کامل کسب نماید و بتواند به شعار الهی خود نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ثبات کامل ببخشد و آن را به آخرین مرحله اش برساند که استقلال همه جانبه ای است که کشورمان در هجوم بیگانگان نیازمند است، ای دانش آموزان حزب الله و عزیز، نباشد که با کاهلی و سستی خود سنگر مدارس را خالی کنید و نتوانید به دانشگاه ها راه یابید. به هوش باشید که تفاله های طاغوت و گروهک ها هنوز باقی هستند و با عوض کردن رنگ لباس خود در مدارس تلاش می کنند تا بتوانند به دانشگاه ها و مراکز علمی دست یابند و دوباره بتوانند فرهنگ های بیگانگان را در کشور ما مسلط نمایند و اگر کشورمان دوباره از لحاظ فرهنگی وابسته شود بدانید که دیگر راه نجاتی نخواهید داشت زیرا که وابستگی فرهنگی وابستگی نظامی، اقتصادی و سیاسی را به دنبال دارد، دانش آموزان مسلمان در کسب علم و ایمان بکوشید و جبهه ها را فراموش نکنید، در سنگر مساجد حضور یابید و خدا را همیشه حاضر و ناظر و حاکم بر تمام اعمال خود بدانید.

ای انصار حسین بن علی (ع) هم اکنون که جامعه ما مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است که هدفی برای ریشه کن کردن آیین و دینمان دارند، بیدار و هوشیار باشید، مسئله جنگ را فراموش نکنید، زیرا همان طور که امام فرموده است جنگ برای ما نعمت بوده است، آیا این گونه می شود؟ جنگ که جزء خرابی و کشته شدن و نابودی چیزی را به ارمغان نمی آورد. در جواب باید بگوییم جنگی که بین اسلام و کفر در گرفته است برای مسلمین نعمت بوده است. زیرا این جنگ باعث گردیده ملت ما بیدارتر شود و با عزمی آهنین پا به عرصه پیکار نهد این جنگ مانند نیش زنبوری بود که در یک آن درد را در ما فرو نموده و ما را به حرکت و جوشش کشاند و سبب شد ملت برای تامین نیازها و رفع کمبودها بیشتر تلاش کنند صبر و مقاومت پیشه کنند سبب شد استعدادهای نهفته در افراد شکوفا گردد و به فکر ابتکارات و اختراعات مختلف بیفتد و به مردم ما درس شهادت، ایثار، مقاومت، رشادت، جانبازی و قناعت داد پس بیایید برای یک لحظه هم که شده از مسئله جنگ غافل نباشیم زیرا به فرموده امام عزت و شرف ما در گرو آن است عزیزان جنگ شما جنگ اسلام است با کفر، جنگ نور است با ظلمت، جنگ علم است با جهل و جنگ و مبارزه است با نفس سرکش که انسان را به بدی امر می کند و امت حزب الله و شهید پرور بدانید که طبق فرموده قرآن مجید جنگ با کفر پایان نخواهد داشت مگر زمانی که فتنه و ظلم و ستمی در روی زمین نباشد (وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه) جدا و مصمم و قاطعانه از دولت و امام و روحانیت پشتیبانی نمایید زیرا پشتیبانی از دولت و امام پشتیبانی از امام زمان (عج) تعالی و فرجه الشریف و دولت می باشد.

و چند سخن با افراد خانواده ام دارم:

هر چه بیشتر بر معنویات به خود بیفزایید و خلق و خوی رذیله را از خود دور سازید مطلبی برای پدرم ندارم، زیرا که من در کودکی پدرم را از دست دادم و تنها این مادر همیشه بیدار و صبور و زحمت کشم بوده که برای من و دیگر افراد خانواده ام هم پدر بود و هم مادر. پدری زحمت کش و صبور و مادری رئوف و مهربان. خوشا به حالت مادر که مانند سرور زنان عالم حضرت زهرا (س) فرزندی تربیت کردی و او را در راه اسلام تقدیم نمودی مادر جان و افراد خانواده مرا ببخشید که بدون اجازه شما به جبهه عازم شده ام زیرا زمانی که تصمیم گرفته به جبهه روم مجذوب نیرویی شدم که مرا به طرف خود می کشید مادر مگر آرزوی تو این نیست که فرزندت انسانی مؤمن و متقی باشد و در پایان زندگی خودش مسلمان و مؤمن از دنیا برود و مورد الطاف خدا قرار گیرد. 

زیرا فرزند امانتی است از جانب خدا که در اختیار شماست و باید این امانت را صحیح و سالم به خداوند برگردانید در پایان از تمام افراد فامیل و دوستان برای سلامتی امام و رزمندگان التماس دعا دارم و اگر بدی از این بنده گناهکار دیده اند مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید و در ضمن کسانیکه معتقد به احکام اسلام و شرعیه نیستند حق شرکت در تشییع جنازه من را نخواهند داشت و پیرو خط سرخ حسین (ع) نبوده و ولایت و سرپرستی امام امت را قبول ندارند. به موارد زیر هم عمل شود:

1- کسانیکه از من طلبی دارند به خانواده مراجعه کرده و خانواده از مقدار پولی که مانده است طلب مرا بپردازند.

2- برای مدت یکسال نماز و روزه مرا بدهید.

3- در قرض الحسنه نکا حسابی دارم به آن رسیدگی شود.

4- مبلغ 20 هزار ریال در نزد پسر عمویم حسن می باشد و هر چه خودتان صلاح می دانید عمل نمایید. 

«والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته»