شهید علی تمری

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید علی تمری

شهید علی تمری

نام پدر : مسلم

تاریخ تولد :1332/10/10

تاریخ شهادت : 1362/08/21

محل شهادت : تنگه کانی مانگا مریوان

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : محمودآباد استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی - هنرمندان -

یگان : نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : مسلم مسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : دیپلم

تخصص : کد شهید : 2151 رسته : بهداشت و درمان

نام مادر : رقیه ابراهیمی

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : کردستان عملیات : محل شهادت : تنگه کانی مانگا مریوان تاریخ شهادت : 1362/08/21

نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر و سینه

شناسنامه تدفین

شهر : آزادمون بخش : شهرستان : محمودآباد استان : مازندران

گلزار : آزادمون

-------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی تمری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/10/1332، روستای آزادمون شهرستان محمودآباد

3- نام و شغل پدر :

مسلم، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

رقیه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

یک برادر، یک خواهر، فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

صادق ، برادرشهید: اهل نماز جمعه رفتن بود. نماز جماعت شرکت می کرد. به واجبات پای بند بود. عاشق اهل بیت بود و نام حضرت زهرا و امام حسین می آمد اشک از چشمانش جاری می شد. ثریا ، خواهر: خیلی مذهبی بود.

زینب اسماعیل زاده، همسرشهید: به نماز اول وقت اهمیت می داد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

دبیرستان تهران رفت و برگشت.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

اول تا پنجم ابتدایی مدرسه ی شهید رجایی آزادمون بود.

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

اول تا سوم راهنمایی مدرسه ای در روستای آزادمون بود.

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان را در مدرسه ی خوارزمی تهران بود. رشته طبیعی (علوم تجربی) دیپلم گرفت.

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

ایشان سال 52 دانشگاه افسری نیروی هوایی قبول شد 30/6/53 شروع و 30/10/53 پایان ، آن جا بود و انصراف داد.

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله در کار کشاورزی به برادر و پدر کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :ـــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

ارتش- 17/6/49 تا 17/6/51

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

زینب اسماعیل زاده

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

صدرا

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

صادق ، برادرشهید: ایشان محبوبیت خاصی داشت در بین خانواده احترام به والدین را برخود واجب می دانست. با همسرش مثل یک دوست برخورد می کرد. خیلی باصفا و با نظم بود، خوب و دوست داشتنی بود، ایشان در دوره ی اول انتخابات شورای محل شرکت کرد و پس از این که رأی آورد و انتخاب شد به نفع نفر ششم کنار رفت تا پدر شهیدی انتخاب شود. به حقوق دیگران پای بند بود. با این که معلم بود و باز هم در کار کشاورزی به من کمک می کرد.

 ثریا ، خواهرشهید: خیلی مهربان بود همه را دوست داشت. خیلی به پدر و مادر احترام می گذاشت. وقتی مادرم مریض بود با این که زمان ازدواج آن ها بود ولی ایشان را تهران برد برای دکتر، خیلی برایش زحمت کشید و همه شب خود پیش مادر می خوابید و فقط شب ازدواج اش به من اجازه داد تا پیش مادرم باشم. تک پسرش صدرا را خیلی دوست داشت.

 زینب اسماعیل زاده ، همسر شهید: در تمام کارهای خانه همکاری می کرد. سر وقت در کلاس حاضر می شد چون مقید بود و می گفت: اگر پنج دقیقه دیر در کلاس حاضر شوم مدیون بچه های می شوم. با هیچ کسی قهر و کینه نداشت مخصوصاً به بچه ها احترام می کرد خیلی تلاش می کرد نیازهای خانواده را تأمین کند و ساده زندگی کردن را دوست داشت.

حسین رضا منش ،همرزم شهید: وظیفه شناس بود از نظر اخلاقی خوب بود. فردی سرشار از محبت و صفا بود. موقع کشاورزی به پدر و برادر کمک می کرد. در مقابل مشکلات صبور و آرام بود.

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

معلم بود و گاهی هم کشاورزی می کرد.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش منطقه هراز چالوس کار می کرد.

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

از 2/11/58 معلم بود.

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از شهید بهشتی و مطهری باهنر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :ــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

ثریا ، خواهرش: اعلامیه های امام را پخش می کرد و همیشه در جلسات و تظاهرات و در درگیری آمل شرکت می کرد. همسرش می گوید: ایشان یک فرد انقلابی و مبارز و در همه ی درگیری های سطح شهر مبارزه می کرد و در همه ی راهپیمایی ها بود.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

صادق ، برادرشهید: پایگاه بسیج و انجمن اسلامی عضو بود و فعالیت می کرد. شب ها نگهبانی می داد بسیج. در جمع آوری کمک های مردمی فعالیت می کرد. بسیجی فعال بود.

 حسین رضامنش ، دوست شهید: ایشان جوان های محل را برای شرکت در راهپیمایی دعوت و تشویق می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

30/4/61 تا 15/6/61 مسئولیت تیربارچی اعزامی از واحد بسیج سپاه محمودآباد که بسیجی رفت.

25/7/62 تا 21/8/62، مسئولیت تیربارچی داشته که اعزامش از بسیج سپاه محمودآباد به کردستان بود.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تیربارچی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :ـــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ایشان 21/8/62 در مریوان بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه در کمین دشمن به درجه ی رفیع شهادت نایل گشت.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

هشت روز بعد شهادت یعنی تاریخ 29/8/62 تشییع شد و در گلزار شهدای روستای آزادمون محمودآباد دفن شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

همسرشهید: در آخرین مرتبه رفتن او به جبهه و جنگ وسایل مورد نیاز او را خودم جمع کردم و هیچ گاه او  را آنقدر خوشحال ندیده بودم چون از من رضایت کامل داشت به این خاطر خیلی احساس آرامش می کرد. همیشه خود را خوشبخت ترین مرد دنیا قلمداد می کرد.

حسین رضامنش،  همرزم شهید: 21 آبان 62 علی به من و حسن گفت: امروز آب گرم کنیم خودمان را بشوئیم، آن جا هر لحظه به شهادت نزدیک هستیم. من نرفتم اما حسن با علی رفت توی آب گرم و دوش گرفتند. ظهر شد صدای اذان بلند شد برای نماز به مسجد رفتیم نماز خواندیم برگشتیم به آشپزخانه برای گرفتن ناهار که یک دفعه خبر آمد در  قلعه کوماسی بچه هایمان با کومله ها درگیر شدند. ما ناهار نخوردیم سوار بر تویوتا راهی شدیم. در  گردنه ماشین در کمین کومله ها افتاد  ودرگیر شدیم که  از11 نفرمان، سه نفر شهید، یک نفر زخمی و 7 نفر سالم در رفتیم. زخمی  هارا با خودمان آوردیم اما جنازه ها را نتوانستیم با خود بیاوریم و جنازه ها همان جا ماندند و آن ها بالا سر جنازه ها آمدند ، خلاصی زدند به سر علی  که سرش از هم پاشید. ایشان مثل مولای خود امام حسین بدون غسل دفن شد.

--------------------------------------------------------------

 

شهید علی تمریشهید علی تمری