شهید علی اکبر امینی تبار

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید علی اکبر امینی تبار

شهید علی اکبر امینی تبار

اطلاعات فردی

نام علی اکبر

نام خانوادگی امینی تبار

نام پدر حسینعلی

نوع عضویت بسیج

شغل معلم

وضعیت تاهل متاهل

اطلاعات تولد

تاریخ تولد 1336 آذر 01

محل تولد فریدونکنار

اطلاعات شهادت

واقعه یا عملیات منجر به شهادت ثبت نشده

تاریخ شهادت 29 اردیبهشت 61

محل شهادت کوشک

وضعیت پیکر مطهر تشییع شد

نحوه شهادت اصابت ترکش

محل مزار حسینیه معصوم زاده

-----------------------------------------------

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

انا الله و انا الیه راجعون

و لا تحسین الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

خط سرخ شهادت خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروی خط انان به ارث رسیده است.(امام خمینی).*آنان که هجرت کردند و لقا الله پیوستند با خون سرخ شهادت چگونه مردن را برای ملت مسلمان و مرحوم و مستضعف جهان و به ارمغان آوردند و درس دینداری را به آنان آموختند.با درود به رهبر کبیر انقلاب قلب تپنده امت مسلمان و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی و مردم شریف و مبارز ایران و شهدا انقلاب. سلام علیکم پدر و مادر و همسر و فرزندان و برادران و خواهران  دوستان و فامیلان من به شهر شهادت آمدم که یکی از شاهدان باشم و به آروزی خود رسیدم چون دیگر جسم من نزد شما نیست نزد خداییم که من با اون(عاشق و معشوق)همدیگر بودیم. ایزد یکتا(لااله الاالله)هستم بلکه روحم همیشه در نزد شماست و من شما را می بینم و از اوضاع جهان باخبرم شما دعا کنید که خداوند مرا در زمره شهیدان اصیل درگاهش قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید.چون رهبرم حسین(ع)نه کفن داشت و نه غسل.*مادرم: گریه نکن برای رضای خدا به جبهه رفتم چون امانتی در دست شما بودم اگر تو چه مادری و نمی توانی اشک های پربرکت چشمت را طوری جاری کن که دشمن نبیند و شاد نشود بهترین موقع گریه مادر همسر و خواهرم نیمه های شب است خلوت کنید و به آسمانها بنگرید و دست به دعا بردارید و برای رزمندگان و امام عزیز و پیروزی اسلام دعا کنید.همواره با قطره های اشکتان اشکهائی جاری شما را خداوند گلوله ای سازد و بر قلب دشمن(منافق فدائی و... آمریکا و اسرائیل و شوروی و عراق و فرانسه و ...)فرود آید و نابودشان سازد.مادر، علی اکبر باید کشته شوند و خونشان به جوش آید و بدانید که شما به زودی به زیارت قبر امام حسین(ع)آن شهیدان شرفیاب می شوید.مادر اگر من نتوانستم به زیارت امام حسین(ع)بیایم و دیگر شهیدان قبر امام حسین را زیارت کنیم از طرف من همه شهیدان از صدر اسلام تاکنون قبر امام حسین را زیارت کن.

شهیدان هدیه های نینوایند/ ز خاک کربلای عشق ایند

پدرم در راه خدا اسماعیل هایت را آماده کن.بادا اگر فرزندت در راه الله حرکت کرد و شهید شد غمی به چهره مردانه ایت بنشیند-شادان باش و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده بلکه اسلام می گردد. برادرانم: سعی کنید پوینده و کوشنده راه خدا که بهترین راههاست باشید والا پشیمان می شوید اسلحه من و دیگر مجاهدان را خدا شما راست مبادا بر زمین بماند.علی اکبر امینی(1\2\61).*مردم از شما می خواهم که به ریسمان متین خدائی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید وگرنه مدیون خون شهدائید و آن بر سر شماخواهد آمد که یزیدیان بر شما حاکم باشند همیشه گوش به فرمان امامان و به قرآن چنگ زنید و دعای کمیل ها و توسل ها را فراموش نکنید. خواهرانم: می خواهم همچون زینب باشید و او را بشناسید.با حفظ حجاب و نجابت و عفت خود او را خشنود نمائید و خدا از شما راضی باشد.*همسرم: اگر یک وقت جنازه من دست شما نرسید مبادا ناراحتی کنی چون جنازه من اگر در خاک دشمن باشد بدان که سنگری است محکم برای دیگر برادرانم.*2-بدان که حتما جنازه ام را رسول محمد مصطفی(ص)با دست پربرکتش می گیرد و غسل و کفن می کند.در تشییع جنازه ام تمامی 124000 پیامبر و امامان و فرشتگان شرکت می کنند و من در پیش انها مهمانم و سلام خانواده شهدا و خدمت گذاران اسلام را به آنها می رسانم.فقط امام امت این اسطوره مقاومت را تنها نگذارید.آنچه که به فرزندم سفارش می کنم تو هستی که باید یادش دهی و راهنمایش باشی.*فرزندم: فرزند کوچکم، می دانم که شما خیلی دوست داشتی پدرت زنده بماند و شما را بزرگ نماید و تحویل جامعه اسلامی بدهد.ولی فرزندم من تو را به دست آن کسی که تو را از نیستی به هستی اورد داده ام.خداوند تو را یاری می کند، راه پدرت را ادامه بده.اگر خدا خواهد از نسل تو یاد شود و به یاری اسلام برمیخیزد فرزند نازنینم قرآن را زیاد بخوان و یاد فکر کن. اول سخنش را بسنج بعدا بگو یاد و کلمه بگو چون دو گوش داری و یک زبان حق هر چند به ضرورت باشد و هیچگاه خدا را از یاد نبر.با ادب باش هر چند پدرت انسان بود ولی پدرت به خواست خدا مرگ را دنبال کرد،پیش از آنکه مرگ به سراغش بیاید.فرزندم اولین کلمه ای که بر زبانت جاری می شود نام خدا باشد،بعد قرآن،سپس خمینی چهارم شهید.اگر آثاری دارم هر شب جمعه یک پارچه تمیز بالای قبرم بگذارید(پرچم)بالایش یک قران که مردم بدانند درسهایم را از قرآن آموختیم و دعای کمیل که بر زبانم می شد از مفاتیح. وصی ام آقای حسن فلاح زن پدرم(مداحی هم برایم دعا بکند)ناظر عباس امینی و علی فخاری هستند نماز یکسال و روزه یک ماه برایم بگیرید.قرضهایم را که من می نویسم با در میان گذاشتن روحانی متعهد به اسلام حاج آقای محمودیان هر طور صلاح دانستی انجام بدهید.سه شنبه 12\2\61  علی اکبر امینی

------------------------------------------------
شهید علی اکبر امینی تبار
راوی: حجت الاسلام بدر 
طلبه و معلم شهید «علی اکبر امین تبار» انسانی بود وارسته، با صداقت، دل سوخته و دوست داشتنی. 
سال 61 من به علت مجروحیت در یکی از بیمارستانهای شهر مقدس مشهد بستری بودم که «علی اکبر» به عیادت من آمد. بعد از احوال پرسی و محبت به او گفتم که یک عکس یادگاری با هم بگیریم. لذا دوربین را به یکی از برادران دادیم تا از ما عکس بگیرد. در همین موقع «علی اکبر» رو به من کرد و گفت: «فلانی!‌ این آخرین عکس من است. من می‌روم و دیگر مرا نمی‌بینی.» او درست می‌گفت. چون او رفت و چند روزی نگذشت که با خبر شهادتش مواجه شدم. به نظر من این نشان از آن بود که شهید «امینی تبار» از شهادت خودش آگاه بود. واقعاً باید آن عکس را آخرین عکس نام نهاد.

 

مشخصات شهید 
نام ونام خانوادگی : علی اکبر امینی تبار  
نام پدر :حسینعلی 
نام مادر : کلثوم  
نام همسر : آسیه فلاح  
نام فرزندان : حنظله  
سال تولد : 01/09/1336
محل تولد (استان /شهر ) : مازندران –فریدونکنار 
سال ورود به امور تربیتی : 02/10/60تا22/02/61
مدرک تحصیلی : دیپلم 
محل اشتغال : مدرسه 
سایر سمت های اداری :     
نحوه شهادت : ترور توسط منافقین کور دل         جهاد درجبهه های حق علیه باطل 
تاریخ شهادت : 29/02/1361
محل شهادت: کوشک
محل دفن شهید: گلزار شهدای تکیه معصوم زاده  
تاریخ اعزام به جبهه : 11/01/61
محل اعزام (استان /شهر) : مازندران –فریدونکنار-بابلسر
مدت حضور در جبهه : 48روز

------------------------------------------------------------

زندگی نامه شهید
اول آذر سال 1336 پسری درخانواده ای مذهبی وولایی به دنیا آمد که ازهمان کودکی نورعشق ولایت را میتوان ازسیمای نورانیش مشاهده نمود. 
از همان نوجوانی یک مذهبی تمام عیار بود ودر کمک به خانواده وپدر ومادر پیش قدم بود . درکمک به پدر وجمع آوری میوه وسیفی جات همیشه حضور داشت ومحصول را به بازار برای فروش عرضه می کرد . بعد از مدتی جهت ادامه تحصیل در علوم دینی به قم عزیمت نمود که انقلاب شکل گرفت. شهید علی اکبر از قم اعلامیه های امام وعکس ونوار سخنرانی را به فریدونکنار می آورد وبین جوانان شهر وانقلابیون پخش می کرد و اینگونه بود که نشر اهداف انقلاب بین جوانان شکل گرفت .
بعد از پیروزی انقلاب به شغل معلمی روی آورده ودر کسوت دبیر پرورشی در یکی از مدارس روستاهای بابلسر مشغول بکار شد. شهید آنقدر به کارش علاقه مند بود که برای پیشرفت مسائل پرورشی وآموزشی دانش آموزان از دوستانش کمک مالی می گرفت . ایشان با شروع جنگ تحمیلی با وجود داشتن فرزند، دست از همه کشید وبه جبهه اعزام شد. به دفعات در جبهه های مختلف حماسه آفرینی کرد تا اینکه درسال 61 درمنطقه عمیلیاتی کوشک درمنطقه پاسگاه زید به درجه رفیع شهادت نائل شد وبه آرزوی چندین ساله اش رسید .
روحش شاد ویادش گرامی...

--------------------------------------------------------------

وصیت نامه شهید انالله وانا الیه راجعون سه شنبه 21/02/61 
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون 
خط سرخ شهادت، خط آل محمد وعلی است واین افتخار خاندان نبوت به ذریه طیبه آن بزرگواران وبه پیروزی خط آنان به ارث رسیده است . « امام خمینی » 
آنان که هجرت کرده اند وبه لقاء الله  پیوستند با خون سرخ شهادت چگونه زیستن وچگونه مردن را برای ملت مسلمان ومحروم ومستضعف جهان به ارمغان آورد. با درود بر رهبر کبیرانقلاب قلب تپنده امت مسلمان وبنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی ومردم شریف ومبارز ایران وشهداء انقلاب .
پدرومادر وهمسر وفرزند وبرادران وخواهران ودوستان وفامیلان .«سلام علیکم « 
من به شهر شهادت آمدم که یکی از شاهدان باشم به آرزوی خود رسیدم چون دیگر جسم من نزد شما نیست . بلکه نزد خدایم که من با او(عاشق ومعشوق) همدیگر بودیم یعنی ایزد یکتا (لااله الا الله) هستم بلکه روحم همیشه درنزد شماست ومن شما را می بینم واز اوضاع خوبان باخبرم فقط دعا کنید که خداوند مرا در زمره شهیدان اصیل در کاهش قرا دهد ومرا غسل ندهید وکفن نکنید، چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت ونه غسل .
مادرم گریه نکن چون برای رضای خدا به جبهه رفتم وامانتی در دست شما بودم اگر چه تو مادری وبسیار مشکل است اما اشک های پربرکت چشمت را طوری جاری کن  که دشمن را به هراس افکند  بهترین موقع گریه مادر،همسر ،خواهر ... نیمه های شب است خلوت کنید وبه آسمانها بنگرید ودست به دعا بردارید برای رزمندگان وامام عزیز وپیروزی اسلام همراه با قطره های اشک دعا کنید تا آن اشکهای جاری شما را خداوند گلوله ای سازد وبرقلب دشمن (منافق فدائی وآمریکا واسرائیل، شوروی وعراق وفرانسه...) فرود آورد . 
مادرم : علی اکبرها باید کشته شوند وخونشان به جوش آید وبدانید که شما به زودی به زیارت قبر امام حسین (ع) آن سرورشهیدان شرفیاب می شوید. مادرجان اگر من نتوانستم به دیدار امام حسین (ع) بیایم ومانند دیگر شهیدان قبرامام حسین (ع) را زیارت کنم از طرف من وهمه شهیدان از صدر اسلام تا کنون قبرامام حسین (ع) را زیارت کن .
شهیدان هدیه های نینوایند         زخاک کربلای عشق آیند 
پدرم: در راه خدا اسماعیل هایت راآماده کن مبادا اگر فرزندت در راه الله حرکت وشهید شد غمی به چهره ی مردانه ات بنشیند شاد باش زیرایکی از اعضای خانواده باعث سربلندی وعزت وشرف خانواده ی اسلام می گردد.
------------------------------------------------------------

خاطرات 
نام ونام خانوادگی گوینده خاطره : سعید امین تبار    
نسبت با شهید : 
پدر      مادر       همسر        فرزند           برادر           خواهر 
دوست            همرزم         شاگرد                    همسایه    
 
بهترین خاطره ام از برادر شهیدم اخلاق نیکو وسعه صدر وبرخورد زیبای ایشان با خانواده ودانش آموز انش بود .
ده ساله بودم که به اتفاق برادر شهیدم ودانش آموزان مدرسه به اردویی در امام زاده ابراهیم بابلسر وکنار ساحل رفتیم .چیزی که بسیار برایم به عنوان یک کودک ده ساله جالب بود برخورد مناسب وبسیار مهربان ودوستانه ایشان با دانش آموزانش بود که در شرایط آن زمان، برایم تازگی داشت .
برخورد دانش آموزان نیز با ایشان مثل ارتباط با برادر بزرگ بود که بسیار راحت ودوستانه بود .
حرفهای دوستانه، شوخی های راحت، بازیهای ارزشی وپرورشی آن روز را به یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگی من تبدیل کرد که هیچگاه از خاطرات ذهنم پاک نخواهد شد. 
یادش گرامی 

خاطرات 
نام ونام خانوادگی گوینده خاطره : علی اکبرفخاری     
نسبت با شهید : 
پدر      مادر       همسر        فرزند           برادر           خواهر   
دوست            همرزم         شاگرد                    همسایه    
شهید علی اکبر اولین کسی بود که در شهر فریدونکنار دعای کمیل را به اتفاق دوستان انقلابی ومومن در گلزار شهداء تکیه معصوم زاده برگزار نمود واولین کسی بود که این دعای روح بخش را با صدای دلنشین وزیبایش تلاوت نمود. 
درهمان دورانی که در آموزش وپرورش بود چندین بار از دوستانش که استطاعت مالی داشته برای کمک به دانش آموزانش کمک مالی می گرفت.
در دوران اوج جنگ یکبار از شهید پرسیدم نمی خواهی به حنظله سری بزنی واو راببینی ودلتنگی را از دل پاک کنی ؟ جواب داد : نمی خواهم با دیدن فرزندم از وظیفه ی دفاع که دین ورهبری به گردنم نهاده ،شانه خالی کنم تا اینکه درسال 61 در اردیبهشت ماه درمنطقه پاسگاه زید عراق به شهادت رسیدند 
یادش گرامی