شهید محمود شاهنوری

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید محمود شاهنوری

شهید محمود شاهنوری

نام پدر : خیرالله

تاریخ تولد :1342/06/10

تاریخ شهادت : 1362/12/27

محل شهادت : کاویژان(مریوان - دزلی)

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : آمل استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : تیپ مستقل کماندویی نیروی مخصوص  58 مالک اشتر نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : خیرالله  مسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 5217 رسته : پیاده

نام مادر : صنم عباسی

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : کردستان عملیات : محل شهادت : کاویژان(مریوان - دزلی)تاریخ شهادت : 1362/12/27

نحوه شهادت : اصابت ترکش به شکم و صورت

شناسنامه تدفین

شهر : لوط بخش : لاریجان شهرستان : آمل استان : مازندران

گلزار : شهدای لوط  تاریخ تدفین : 1362/12/27

---------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمود شانوری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/6/42 بهرستاق آمل

3- نام و شغل پدر :

خیرالله، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

صنم عباسی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

چهار فرزند، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در سال 42 در یک خانواده متدین و مذهبی در آمل متولد شدند و در دامان پدر و مادری با ایمان و مهربان پرورش یافتند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان ابتدائی روستای لوط آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان آمل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

 دانشگاه شهید رجایی بابل، فوق دیپلم

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

معظم صداقت

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

یک فرزند، محمود

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان فردی مهربان و دوست داشتنی برای خانواده خود بودند و علاقه زیادی به مادر خود داشتند و به مردم و بچه های محل خیلی علاقمند بودند و به آنها کمک می کردند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کارمند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

معلم

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات شرکت می کردند

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در کتابخانه محل فعالیت فرهنگی می کردند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1/11/61 الی 1/12/61 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. منجیل آموزشی

7/10/62 الی 27/12/62 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. مریوان

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یک بار اصابت ترکش، مریوان

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

27/12/62، مریوان، اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چند روز بعد از شهادت در گلزار شهدای روستای لوط آمل به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

درر مراسم محمد شعبانی خیلی بی قراری می کرد آن زمان خانم ها نان محلی درست می کردند و در مراسم پخش می کردند به آن خانم ها می گفت:« خاله این نان را باید یک، دو ماه دیگر هم بپزید و برای من پخش کنید» خانم ها می گفتند خدا نکند ولی می گفت:« چرا خدا نکند این برنامه برای من هم هست و من هم شهید می شوم.»

خواهر شهید- شهربانو شاهنوری: ایشان زمانی که برای جبهه اقدام کردند در یک روستایی معلم بودند و بخاطر همین آموزش و پرورش با رفتن ایشان موافقت نکرده بود و گفته بودند بچه ها بدون معلم می مانند و ایشان هم گفتند:« شما ناراحت نباشید من برای خودم جایگزین می گذارم تا بچه ها عقب نمانند»  و خانم خودش را معرفی کرد و خودش ثبت نام کرد و اعزام شدند. ایشان وصیت کرده بودند زمانی که شهید شدند او را در همان روستایی که معلم بود دفن کنند. آقای حسن زاده آملی بر ایشان نماز بخوانند و به وصیت ایشان عمل کردیم.

منیره شاهنوری- خواهر شهید: ایشان یک روز آمدند و گفتند: منیره چقدر پول داری به من بدهی» من گفتم    می خواهی چه کار آن موقع هر دو محصل بودیم گفت:« خانه یک بنده خدایی رطوبت دارد می خواهم نایلون بخرم و درست کنم» من گفتم انگشتر دارم ببر بفروش و خرج کن. انگشتر را به او دادم و برد بعد از مدتی آورد گفتم چرا نفروختی گفت نه شاید حاجی رضایت نداشته باشد گفت اگر پول داری بده من گفتم مقداری پول دارم فکر کنم هزار و صد تومان داشتم و دادم به او که رفت نایلون خرید و خانه آن بنده خدا را درست کرد که رطوبت بچه هایش را اذیت نکند.

همسر شهید: ایشان زمانی که با من ازدواج کرد 21 سال داشتند و من 20 ساله بودم ایشان در آن جلسه که با هم صحبت کردیم به من گفتند:« من چند شرط دارم اینکه می خواهم به جبهه بروم و احتمال اینکه شهید یا جانباز شوم هست اگر قبول دارید جواب بدهید» و من هم قبول کردم و با ایشان ازدواج کردم.

-------------------------------------------------------------------

شهید محمود شاهنوری

 

زندگی نامه ی معلم شهید محمود شاهنوری

به نام خداوندی که پاسدار حرمت خون شهیدان است و به نام او که گلواژه های ایثار و معلم عشق و شهادت را در جهان تار وجود خلق کرد و عزت بی انتهایی به این شهدا عنایت فرمود و به نام او که قلب آنان با نور خود آذین بخشید و زیور جهان قرار داد . او شهید و گناهانش را بخشید و زیبا نمود جمالش را .

این مقاله زندگی نامه ی شهیدی والامقام، معلمی وارسته و اسطوره ای برای مردم بود . نامش محمود شاهنوری و در قریه لوط واقع در "بایجان"یکی از توابع شهرستان آمل در سال 1342 در خانه ای پر از صفا و صمیمیت و معتقد به اصول دینی به دنیا آمد و در دامان پر مهر مادرش پرورش یافت و در مدرسه ی روستا به پرورش استعداد خویش پرداخت و در میان کوه و در آغوش پر مهر طبیعت در صحرای بی انتها و با شکوفه های شقایق وحشی رشد کرد و بعد از تحصیلات ابتدایی، برای ادامه ی تحصیل عازم آمل شد و مراحل راهنمایی و دبیرستان را در آمل گذراند و بعد از اخذ مدرک دیپلم در دانشسرای تربیت معلم، به ادامه ی تحصیل پرداخت و پس از اخذ مدرک فوق دیپلم، دوباره به زادگاهش برگشت و به کودکـان آنجـا تعلیم می داد . آری او موم عشق را بر تخته ی دل کودکان حک می کرد و چون نقاشی ماهر، هنرمندانه نقش های زندگی را به آینده سازان می آموخت و غبار جهل را از دل پاکشان می زدود و از آبشار وجودش تشنگان علم را سیراب می کرد و در سال های 57-56 در روستای لوط با تشکیل انجمن و شوراهای اسلامی، اداره ی امور مربوط به انقلاب را در آن روستای محروم هدایت می کرد . او تشکیل خواندن دعای کمیل و توسل را بر عهده داشت و صدای دلنشین اذان از زبان خویش بسر می شد و در زمان نماز ﻣﺅذن روستا بود . در انقلاب نیز نقش مهمی ایفا نمود و به اندازه ی توانش وظیفه ی خود را انجام داد . در سال های جنگ نیز با شرکت در جبهه های حق علیه باطل شرکت نمود . آن روز که می رفت، گونه هایی برف می بارید و رنگش سپیدش غبار درد را می شست و مادر با گونه های سرخ مثل ابر گریه می کرد یا استقبال می نمود . او در دی ماه سال 1362 به جبهه رفت و در همین سال با دختری ازدواج کرد و هنوز دو ماه از اثر لباس دامادی نگذشته بود که لباس بسیجی و رزم پوشید و به میدان رفت و به درجه ی رفیع شهادت در منطقه ی کوهستانی مریوان، شهر خون و شهدا نائل آمد . آن روز شقایق باغ بعد از رفتنش خود را برای زیبا نمودن، آماده کرد . 

محمود یعنی پسندیده و برگزیده و براستی نیز خدا او را برگزیده ساخت . او نه تنها معلم درس بود بلکه معلم ایثار و فداکاری نیز بود. خداوند نه تنها به او قدرت درس را داده بود، از نیروی بیان نیز بی بهره نبود .محمود مرثیه سرایی قوی در وصف سالار شهیدان حسین بود . محمود زبانش با دعای توسل زینت می یافت و با مرثیه میهنی بر زیور وجودش می افزود . بعد از محمود فرزندی از او بجا ماند، فرزندی چون پدر شبیه به او، بیانش بیان پدر و حرکتش حرکت پدر بود . محمود کوه بود، استوار و پابرجا . در کوه متولد شد، در کوه به شهادت رسید، شاید استواری کوه در وجودش نقش گرفته بود . شاید نسترن های صحرای آنجا بعد از او و بعد از هزاران محمود دیگر نرقصیدند و شکوفه های شقایق وحشی و نیلوفر دیگر لبخند نزنند . محمود الگوی ما بود، الگوی شجاعت و وفاداری و ایمان بود و بعد از او کالبد وجود همه شکست و اشک ها چون مرواریدی از صدف چشم جاری شد . محمود ها رفتند و خون ها ریختند تا خون ها بمانند، اسلحه در دست گرفتند تا قلم ها در دست بمانند . آن روز بار دیگر محمود را جستجو می کنیم، ای کاش پیش ما بود، پیش همه، همه ی آنهایی که دوستش داشتند . محمود پسندیده ای واقعی بود .

یکی از خاطره های شهید این است که در سال 63-62  در عاشورای آن سال محمود خیلی مرثیه در وصف سالار کربلا می خواند، اطرافیان به او گفتند دیگر خسته شدی و عرق کردی، حالا کافی است، او گفت: «بگذارید بخوانم که این آخرین مرتبه است که من می خوانم، اللهم انی اسئلک و توجه الیک بنبیک نبی الرحمه صلی الله علیه و آل محمد رسول الله یا ابوالقاسم» این دعایی است که محمود با صدای زیبا و بیان شیوایش می خواند . ای کاش کبوتر ها از پرواز باز می ماندند تا ما پرواز کبوتر های سپیدبال واقعی را نظاره گـر باشیم تا ببینیـم چگونه در آسمان نیلـی پـرواز می کنند . آری آنان که رفتند زنده اند و در پیشگاه پرعظمت خدا روزی می گیرند . روحشان شاد و غریق رحمت باد .     

 

 

 

 

وصیت نامه معلم شهید محمود شاهنوری                                       8/11/1362 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین . ماری الخدائق اجمعین . باعث الانبیاء و المرسلین . الصلاة والسلام علی سید الاوصیاء والنبیین . حبیب اله العالمین . فخر العالمین . ابی القاسم محمد(ص) و علی اله الطیبین والطاهرین . ائمه المهدیین و لعنة الله علی القوم الظـالمین . قال الله الحکیم فی القرآن العظیم والکریم . 

بسم الله الرحمن الرحیم

{ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیائهم عند ربهم یرزقون ولکن لایشـعرون} 

«نگویید آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند، بلکه زندگانی هستند که در نزد خدایشان روزی می خورند، ولی شما آن را درک نکرده و شعور آن را ندارید .»

حمد و سپاس خدایی را که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت . خدایی که بیهوده خلق نکرد آسمان و زمین را و خلق کرد بهر عبادت خود، انسان و جنیان را، و هر حرکتی بدون اراده ی او حرکت نیست، یعنی{لا حول و لا قوة الا بالله - هیچ موجودی بدون خواست مجوز حرکت و تغییر و سکون را ندارد} هرچه نیست از اوست و در این دنیا اسباب را قرار داد و انسان را بیافرید تا آزمایش شوند و بهر او مسخر گردانید شمس را و دریا و خشکی را تا که در جهت رسیدن به معبودش از آن بهر جوید و بهر نجات انسان از گمراهی هادی فرستاد که او و آخر آن خاتم(ص) بوده است و از پی اراده و تداوم نهضت انبیاء امام قرار داد که مبشر و منذّر باشید . 

با درود و سلام به امام کبیرمان که در این عمر گمراهی رهنمای امتان بهر رهایی گردید . سلام بر شهدایی که راه فضیلت و انسانیت را با خونشان صاف نمودند و ما را به شهادت ترغیب نمودند . قرآن بر دوش مسلمانان مسئولیت خطیر و مهمی را نهاده است که آن جهاد در راه حفظ اسلام و دفاع از حقوق مسلمین و مبارزه برای رهایی محرومین می باشد . پس در پی ایفای این مسئولیت انسان ساز و خدایی باید در مسیری گام نهاد که سعادت دنیا و آخرت و خوشبختی دو سرا در آن ره نهفته باشد، همان راهی که کتاب خدا راهنمایی می کند و آن راه پیامبران و در مجموع راه حق جویان است . سراسر ورق های تاریخ از مبارزه دو جناح حق و باطل زبان می گشاید . حکایت ابراهیم و بت پرستان و موسی و فرعونیان و عیسی و منحرفان و نوح و مال دوستان و محمد(ص) و مشرکان از این مسئله می باشد و در عصر ما رهبری جناح باطل در دست زورمندان ظاهری و ابر قدرت های توخالی بوده و رهبری جبهه ی حق در دست مردی کبیر از نسل پاک پیامبران و رهپیمای معصومیت و نمونه ی حق طلبان زمان یعنی امام روح الله می باشد . 

ما هم بر اساس برداشتمان از اسلام و قرآن و به حمایت از دین خدا در برابر هجوم جبهه باطل قدم را در میدان نبرد نهاده و شاید خداوند سعادت بزرگ شهادت را نصیبمان گرداند . چون مرگ بهر ما شیعیان از عسل شیرین تر است، زیرا که به معشوق واقعی خود خواهیم رسید . چند کلامی را به عنوان وصیت و یا تذکر از باب نفع ﻣﺅمنان می نگارم .  

این انقلاب راوی و حاکی از انقلاب پرشور و پر حماسه ی حسین(ع) است، حسین تن به ذلت نداد، ما هم به پیروی از آن بزرگمرد و پیشوای راستین و به رهبری فرزندش بر علیه ظلمت و تاریکی و ظلم و ستمگری تاخته ایم و قدم در راهی نهاده ایم که همان راه انبیاء است، پس باید در این راه مانند حسین ایثار کرد و از جان و مال و فرزند و زندگی بهر احیاء کلمه ی حق گذشت . ما هدفی والا و گران داریم که قلدران جهان از درک آن عاجزاند، زیرا مشرک و زرپرست را خداوند شعور درک هدفمان را نداده است . باید مقاوم بود و استوار، زیرا درانتها در اثر توکل بر بارگه الهی و توسل به ائمه (س) و استقامت و صبر می توان بر دشمنان قلدر پیروز گشت و زمینه را برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)آماده نمود . ما باید مهیا باشیم تا حضرت بیاید، نه اینکه گوشه ای منزوی شده و بگوییم که حضرت خودش درست می کند، هرگز اسلام چنین عملی را قبول ندارد . مسلمانان، اگر لحظه ای غفلت و دوری از قوانین امام عزیز رخ دهد، مکتب و دین و اسلامی که شهره ی تلاش های چندین ساله ی انبیاء و ائمه است، دگر سربلند نخواهد بود . امروز باید پرچم حق و اسلام را برافراشت، امروز خداوند بر ما منت نهاد و امام عزیز را بر ما ارزانی داشت و این نعمت عظیم الهی را قدر بدانید و خدا را شکر گزارید . هرگز از امام و یارانش دست بر ندارید، زیرا اینان همان ادامه دهندگان راه اوصیا و انبیاء و ائمه هستند . اگر امروز دست بردارید و خدایی نکرده عاشورای دیگری را برای حسین زمان بوجود آورید، خداوند عذابی دردناک و مهیب بر شما روا خواهد داشت، پس عقل خود را قاضی قرار دهید و جبهه حق را بجویید، آنگه که یافتید در یاری آن دریغ نکنید . هرگز پشت به این انقلاب نکنید که موجب هلاکت است، تنها یاور این انقلاب، خداوند است، اگر خودتان را کنار بکشید از کاوان عقب خواهید ماند و رسیدن به آن بهرتان مشکل گردد . 

علوم اسلامی را فرا بگیرید و در نشر آن وتبلیغ و ترویج احکام قرآن در جهان کوشا باشید . به خودسازی وقتتان را صرف کنید که انسانی تزکیه شده، لایق لطف و کرامت و مهربانی خداوند منان است و خود را با عبادات اسلامی و اخلاق فضیله سازید . 

جبهه های نبرد جمهوری اسلامی علیه باطل را همیشه گرم نگه دارید و با غریقتان به این دانشگاه ها و این مکتب خانه ها هم اسلان را یاری کنید و هم جهاد اسلامی را انجام بدهید و هم خود را بسازید . ارزش دنیا در نظر ﻣﺅمن پشیزی نمی ارزد، پس در این دنیا بهر آبادی آخرتتان عمل صالح و تقوا را پیشه کنید که متقیان صاحبان بهشت اند . دل به این دنیایی که ﻣﺅمن در آن غریب است و بهر و مهمان خانه است، نبندید و هرگز آخرت را از یاد نبرید که وعده ی خدا حق است و قیامت واقع شدنی است و خدا خلف وعده نمی کند . با همدیگر رئوف و مهربان باشید، وحدت اسلامی را حفظ کنید که ثمره ی خونبار شهیدان است و محصول این وحدت، جمهوری اسلامی می باشد، در هر زمان و مکان که هستید، فقراء و مستمندان را یاری کنید که ولی نعمت تمامی باشند و در کارهایتان خدا را حاضر و ناظر ببینید و رضای او را طالب باشید . از دروغ و اجحاف و تهمت  و غیبت بپرهیزید که گناه است و گناه شما را آلوده کرده و از مسیر دین در اثر تداوم آن خارجه خواهید شد . 

در راه خدا انفاق کنید که ده برابر آن را خدا به شما عوض خواهد داد . فقط بهر امتحان شماست وگرنه خدا نیازی به انفاق کردن ما ندارد . به خانواده ی شهدا احترام و عزت کنید که اینها بر کردن ما حق دارند . معلولین و مجروحین را دلداری دهید و بهر شفای این همان شما را نزد ایزد منان دست به دعا بردارید . اموال مرا بهر ساختن تکیه در روستای لوط صرف کنید، هرچند کم است ولی تا هر اندازه که می توانید در تعمیر و یا نوسازی آن مصرف نمایید .

به جوانان عزیز، چشم ملت های محروم و مسلم جهان منتظر عزم شماست، بخروشید و حرکت را بر سکون ترجیح دهید . اگر فرزندی از زوجه ی بنده متولد شد، اگر دختر بود در دامان پر مهر مادرش مانند زینب نربیت شود و باید زن اسوه و نمونه گردد . در تربیت او هرگز خانواده ام کوتاهی نکنند، به فرزندم نگویید که پدرت مسافرت رفته، به او بگویید که پدرت از ظلم و جفا به ملکوت اعلی پیوست و اگر پسر بود او را شجاع و دلیر تربیت کنید و از او سربازی دلاور، عالمی گرانقدر و عارفی دلسوخته و پیروی مطیع سازید . مادرم بهر من گریه نکن، فقط گریه ات را بر مظلومیت حسین روا دار که حسین مظلوم بوده است . دوستانم بهر ما دعا کنید که خداوند ما را ببخشاید و ما را در زمره ی محشور شوندگان با حسین و اصحابش قرار دهد . پدرم تو مانند ابراهیم فرزندت را در راه خدا آماده ی قربانی نمودی و مانند حسین اکبرت را فدای دین نمودی . خواهرم تو مانند سکینه برادرت را در راه احیای قرآن دادی . برادرم تو مانند حسین برادرت ابوالفضل را در راه حق دادی، پس بگو به یاد حسین .

یا حسین – یا مهدی – یا زهرا – یا رسول الله

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

بنده ی حقیر و سرباز کوچک امام زمان (عج)

محمود شاهنوری