شهید سیدعباس ساجدی

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید سیدعباس ساجدی

شهید سیدعباس ساجدی

نام پدر : سید علی

تاریخ تولد :1337/01/01

تاریخ شهادت : 1361/02/10

محل شهادت : نورد

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : شغل : فرهنگی - ورزشکاران -

یگان : لشگر 25 کربلا نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : سید علیمسئولیت : رشته تحصیلی : --------- تحصیلات : فوق دیپلم

تخصص : کد شهید : 4813 رسته :

نام مادر : صدیقه حیدری

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : عملیات بیت المقدس محل شهادت : نورد  تاریخ شهادت : 1361/02/10

نحوه شهادت : ترکش و موج به کل بدن

شناسنامه تدفین

شهر : چالوس بخش : شهرستان : چالوس استان : مازندران

گلزار : یوسف رضا  تاریخ تدفین : 1361/02/21

-------------------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید عباس ساجدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/1/1337 ـ چالوس

3- نام و شغل پدر :

سید علی ـ آزاد

4- نام و شغل مادر:

صدیقه حیدری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8فرزند ـ فرزند پنجم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و متدین متولد شدند..

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):ـــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان چهارم آبان ـ چالوس

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان رضا پهلوی سابق ـ رشته ادبیات ـ چالوس

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

فوق دیپلم ـ تربیت معلم ـ ساری

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 2 سال

مأمور به خدمت 4 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

مسئول کمیته

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

کمیته

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات و پخش اعلامیه امام فعال بود.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضوبسیج بودند و با کمیته و سپاه همکاری داشتند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

59 الی 60 ـ چالوس ـ سپاه ـ جنوب

60 الی 61 ـ چالوس ـ سپاه ـ اهواز

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

28 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

فرمانده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

10/2/61 ـ اهواز ـ عملیات طریق القدس ـ اصابت ترکش و موج

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

21/2/61 ـ گلزار یوسف رضای چالوس

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

دوست شهید : شهید همیشه روحیه جبهه رفتن را داشتند و خودشان یکی از مشوقین جوانان برای رفتن به جنگ بودند حتی زمانی که در شهر بودند هم روحیه بالایی داشتند  و با وجود منافقین امنیت نداشتند چون هر لحظه جان ایشان در خطر بود و ایشان همیشه مسلح بودند .

همرزم شهید : شهید از ایمان قلبی بالایی برخوردار بود و همیشه مشغول عبادت بود . اهل نماز شب و بسیار متواضع و با حجب و حیا و بسیار ساده زیست بود به حجب بود و به ظواهر دنیا هیچ توجهی نمی کرد و هیچ تکبری در رفتارش دیده نمی شد.

دوست شهید : شهید همیشه جوان های محل را در مسجد جمع آوری می کرد مخصوصاً در مهدیه چالوس و تعلیمات دینی می داد و با راهنمایی های ایشان آن بچه ها بسیجی می شدند زمانی که در جبهه حضور نداشتند به مبارزه با فساد می پرداختند . 

---------------------------------------------------------------------

شهید عباس ساجدی

            

وصیتنامه شهید عباس ساجدی 

درود به رهبر بزرگ انقلاب اسلامی و تمامی مستضعفین جهان امام خمینی و درود بر تمامی رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل درود بر همه شهیدان تاریخ پر افتخار اسلام که با نثار خون خویش درخت اسلام را آبیاری نمودند امروزه روزی است که اسلام احتیاج به خونهایی دارد که بتواند کاخهای ظلم و ستم را ویران کرده و زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم سازد .

من نمی دانم که بمرگ طبیعی خواهم مرد یا دست منافقین شهید خواهم شد چون چندین شب است که خواب شهادت می بینم ، از خدا میخواهم که اگر مرا لایق میداند یک لطف بمن بنماید و آن اینکه مرا در ردیف شهدا قرار دهد ، مادر عزیزم من به لطف الهی تاکنون داوطلبانه سه بار به جبهه رفته ام اما از آنجایی که هر کس را شایستگی این نیست که شهید گردد ، این افتخار نصیب من نشد نمیدانم شاید هم از شدت گناهان و ضعف ایمان من باشد . شاید این بار که عزمی راسخ در عازم جبهه میگردم خداوند عنایتی هم بمن نماید .

مادر این بار که به جبهه میروم یا باید شهید برگردم و یا اینکه آنقدر در جبهه می مانم تا پیروز گردیم و پیروز برگردم . خدا شاهد است من نمی توانم طاقت بیاورم که در اینجا باشم و در راحتی زندگی کنم اما برادرانم در جبهه ها آنقدر رنج و زحمت بکشند . هر چند که آن رنج هم خود نوعی خوشی و عبادت است برای رزمندگان ما من می دانم که در طول حیاتم و دوران زندگیم هیچ خدمتی به انقلاب و اسلام نکرده ام و دینم را نسبت به اسلام ادا ننموده ام شاید به خواست خداوند با مرگم و با نثار خونم یک قطره و ذره ای خدمت به اسلام نموده باشم و امام زمان (عج) را از خود راضی نمایم .

مادرجان این یک افتخاری است که نصیب تو گشته که دو فرزندت به جهاد رفته اند و اگر فرزندی از تو در این راه شهید گشت مبادا ایمانت را از دست بدهی و بیتابی کنی بلکه همچون کوهی استوار بمان و خود نیز در این راه بکوش و خدا را شکر گزار باشی . که این سعادت را نصیب گردانید که فرزندی را در راه او هدیه نمایی و قربانی کنی . مادرجان اگر میخواهی همانند فاطمه (ع) و زینب (ع) باشی ، اگر میخواهی من در نزد جدم پیامبر (ص ) و جده ام فاطمه (ع) رو سفید باشم و به آنها بگویم که مادرم مانند شما شیر دل و صابر میباشد از تو می خواهم که در فراغم من اشک نریزی و اگر اشک ریختی اشک شوق باشد نه اشک غم مگر از بقیه مادران که جوان از دست داده اند بالاتری ؟

مگر نه اینکه حضرت زینب (ع) در فاجعه کربلا چند عزیز از دست داد اما همانند کوه استوار ایستاد ؟ مگر نه این است که همانگونه که انسان یکروز بدنیا می آید روزی هم باشد از دنیا برود و از این زندان خود را آزاد ساخته و به بهشت برین راهی گردند ، از همه اعضا خانواده می خواهم که همچون زینب (ع) و امام سجاد (ع) بردبار باشند و با اشک و اندوه خویش خدا نکرده دشمن و شیطان را شاد ننمایند و برای طول عمر و سلامتی  امام عزیزمان خیلی دعا کنند و اگر راهم را درست یافتند آنرا ادامه دهند و بدانند که اگر شهید شدم در کنار جدم امام حسین (ع) و پیغمبر (ص) و دیگر صالحین و صدیقین خواهم بود .

پس چرا باید نگران باشید چند جمله میخواهم با برادران و دوستانم که در جوار حجه الاسلام شاکری و مهدیه بسر میبردند بگویم و آن اینست که برادرانم تداوم انقلاب بستگی به استقامت شما دارد .استقامت در مقابل تمامی توطئه ها و نابود کردن این گروهکها کثیف که خیال نابودی اسلام و انقلاب را به سر دارند و به ملت مسلمان ایران عرض میکنم تا عمر دارید سپاسگزار خداوند باشید که چنین رهبری را بشما عطا فرمود .

من دلم میخواست قبل از مرگم یکبار دیگر چهره تابناک (( روح الله )) را زیارت کنم و از شفاعت بطلبیم ولی امیدوارم در آن دنیا از شفاعت وی محروم نگردم من یک آرزو بیش ندارم و آن این است که اگر در صحرای کربلا شهدا قبل از شهادت امام خویش را میدیدند که سر آنها را بر دامن گرفته است و سربازان نیز خندان از دنیا میرفتند من نیز آرزو دارم که قبل از مرگم سرم را بر بالین امام زمان (عج) مهدی عزیزم مشاهده کنم و بر بالین او جان بسپارم . امیدوارم که خداوند این آرزویم را برآورد.

 من راهم را آگاهانه و با یک دنیا اشتیاق انتخاب کردم و مطمئنم که راهم حق و راه خداست که انتهایش یا کشتن دشمنان خداست که جهاد نصیبم میگردد و یا شهادت است که باز هم خود پیروزی بزرگتری است . از قول من به برادرانم و خواهرانم بگوئید در فراغم در منزل غمناک نباشند و افتخار کنند و تاریخ اسلام را مطالعه نموده و حضرت زینب (ع) را بیاد بیاورند و در دامن خویش مانند امام حسین و زینب تربیت کنند و سنگر اسلام و نماز جمعه و خط امام رها نکنند .

از برادرم محسن نیز می خواهم که جای مرا در منزل پر کند و از مادرم مراقبت نماید  و سنگر مدرسه و جهاد در راه اسلام را دنبال نماید . سلامم را به تمامی برادران مهدیه و تمامی دوستان برسانید و بگوئید سنگر مهدیه را خالی نکنند و همیشه دعا کنند که خدا یا ، خدا یا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار در خاتمه چند تقاضا دارم که هیچگونه مراسمی برایم نگیرند و از برادرانم حجه الاسلام شاکری که واقعا مرد خدا و مقرب درگان الهی است میخواهم که خودش مرا کفن و دفن کند و بر جنازه ام نماز بگذارد و در مزارم سخنرانی کند و برایم دعا کند .

من در این دنیا چیزی ندارم که بخواهم وصیت بکنم و اگرچیزی برایم باقی است آنرا بر عهده مادرم میگذارم مادر جان در خاتمه باز هم میگویم ما پوزه صدام و اربابانش را بخاک می مالیم و به خدا سوگند اسلام پیروز است و پرچمش در تمامی جهان مستقر خواهد شد . بر روی قبرم با خطا خوانا و درشت این جمله را بنویسید . من سرباز امام زمانم و خاک پای نایبش روح الله اسلام حتما پیروز است و مستضعفین برگردنشان و مستکبرین روی زمین چیره خواهند شد . (( درود بر خمینی سلام بر شهیدان ))