شهید توفیق دیوسالار

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید یونس کارآمدپیشه

شهید توفیق دیوسالار

شهید توفیق دیوسالار

نام پدر : علی

تاریخ تولد :1346/06/03

تاریخ شهادت : 1364/11/27

محل شهادت : فاو-والفجر8 

مشخصات

شهر : بخش : شهرستان : نوشهر استان : مازندران

جنسیت : مرد وضعیت تاهل : متاهل شغل : فرهنگی

یگان : نوع عضویت : بسیج مذهب : شیعه دین : اسلام‌‌

نام پدر : علیمسئولیت : رشته تحصیلی : تحصیلات : دیپلم

تخصص : کد شهید : 3805 رسته : غواصی

نام مادر : رقیه پور آج بیشه

شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه عملیات : والفجر8 محل شهادت : فاو تاریخ شهادت : 1364/11/27

نحوه شهادت : ترکش مستقیم توپ

شناسنامه تدفین

شهر : کورکورسر بخش : شهرستان : نوشهر استان : مازندران

گلزار : الجواد

-----------------------------------------------------

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

توفیق دیوسالار

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

3/6/1346- کرگردو سر

3- نام و شغل پدر :

علی دیوسالار

4- نام و شغل مادر:

رقیه پورآج بیشه- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج برادر- دو خواهر- فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی در شرایط سختی بودند و از  لحاظ اعتقادی خانواده ای مذهبی و بسیار متدین بودند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی- نوشهر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی- نوشهر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

متوسطه – (ادبی)- نوشهر- مدرسه خسروی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بلوک زنی می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

علت ترک تحصیل اعزام به جبهه بود

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

 انجام داد.

2- یگان اعزام کننده : ــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

مشهد

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

سکینه داودی

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

یک فرزند- مرتضی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادرش احترام می گذاشت بسیار با آنها مهربانی می کرد. به همسرش احترام می گذاشت و او را دوست داشت با آنکه خانواده اش از ازدواج آنها راضی نبودند اما با خانواده همسرش رابطه ای نداشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کارمند رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش در نوشهر- روستای سنگسرا

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

در راهپیمایی شرکت می کرد- بسیجی بود و شب ها در بسیج کشیک می کشید در سپاه دانش بود در مشهد وقتی تظاهرات شده بود او از مشهد آمده بود و گفت نوار امام را یواشکی گرفته ام و از آنجا با امام آشنا شدند.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در راهپیمایی شرکت می کرد

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

بسیجی بود و شب ها در بسیج کشیک می کشید

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت-  در 23 سالگی به جبهه رفت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یک بار زخمی شده و در بیمارستان دزفول بستری شد؛ به گفته پدر شهید.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :ـــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در منطقه فاو بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.1364/11/27

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در گلزار الجواد روستای  کرگردو سر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خصوصیات اخلاقی : مهربان بودند- امانتدار- باصفا و صمیمی- با صداقت

مادر شهید: یک بار که می خواست به چالوس برود کمونیست ها او را سوار کردند و به جنگل بردند و در جنگل آنقدر او را زدند و به او گفتند دیگر مزاحم کسی نشود.

همسر شهید: در سال 64 که برای آخرین بار به مرخصی آمده بود اخلاق او 100 درجه برگشت دیگر انسان قبلی نبود اخلاقش تغییر کرد دیگر تحت تأثیر خانواده اش قرار نمی گرفت اصلاً باورم نشد وقتی می خواستم لباس جبهه او را بشورم از من گرفت و گفت خودم می شورم ولی من لباسهای او را شستم و آبکشی لباس را خودش انجام داد.

-----------------------------------------------------------------

شهید توفیق دیوسالار

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیتنامه شهید توفیق دیو سالار

**********************

شهادت ارشی است که از اولیاء خدای به ما رسیده است .          ( امام خمینی )

بسم الله الرحمن الرحیم الهی هب لی کمالان الانقطاع ،الیک و انرا بصار قلوبنا بضیا نظرها . الیک حتی تخرق ابصار القلوب . حجب النور متصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقته بعز قدسک .

به نام تو که از توایم ، به نام تو که از هیچمان آفریدی و قابلیت خلیفه الله شدن را در وجودمان به ودیعت نهادی و راهمان نمودی تا از گنداب عفن به همیت به اعلی طیین پر گشوده و از تنگنای عظمت و غرض به سرچشمه نور و فلاح راه یابیم . سپاس تو را ، و درود بی پایانت انبیاء موسل را ، و ائمه طاهرین را  و پیرو طریقت و امام امت مان خمینی استوره ساز را و شهیدان شرافت آفرین سبیل حق را که اینان سرخی خونشگان زنگار خفتمان برگرفت .

بارالها در عمر کوتاه خود توفیق آن را نداشته ام در زمره بندگان صالحت در آیم . اما بسی شکر که به یاس حرمت گلگونم کفنان شامل حال این قوم طاغوت زده و آفت زده شد و ما را از خفت سالها حقارت و مذلت به شرافت رساند . بارالها بندگان را از نسیت و اینکه بنده عاصی و شرمنده تو که بارگناهانش به سنگینی کوههاست ، بر آن است تا به حسب تکلیف شرع مقدس اسلام وصایای خود را اظهار کند .

 هر چند که زبانم ناتوانم از بیان آنچه در دل دارم قاصر است و اندیشه را قیدی است که رخصت پروازش نمی دهد بارالها بر چشم و گوش و دلم مهر سنگینی است که نمی بینم و نمی شنوم و نه یقین می رسم از تو میخواهم به یاس حرمت سالکان طریقت حجابهای مانع را از وجودم برگرفته به نور و یقین و اطمینان دل هدایتم فرمائی .

مادر عزیزم سلام به تو و تو ای پدر که با مشقات زیاد مرا به این جایگاه رساندید و من هرگز نتوانسته و نخواهم توانست ذره ای از زحمات شما را جبران کنم اما همین مقدار با خدای خود عهد بستم که اگر از آمدنم به جبهه نبرد ثوابی برای من منظور داشته تمامی آن را به شما و همسرم و بچه ام تقدیم کنم. 

مادرم تو همچنان که بوده ای باش ، صبور باش مبادا که در صورت شهادتم اندوه به خود راه دهی و دشمنان را شاد سازی ، بدان که شهدا به جوار قرب الهی می پیوندند . شما برادرانم و خواهرانم و دوستانم در امام بیشتر دقیق شوید . سعی کنید که عظمت او را در یابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید .

اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد کامل ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند . اما باشد که دماء شهدا و خون من آنان را متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند . ای مردم ، اگر کسی جزا... را درنظر بگیرد و جزا ... به جبهه رود و جزا... فکر کند جبهه و جهاد نیست که هیچ ، بلکه انتهار است .

 تمامی دوستان خود راکه از نظر معنوی و فکری باخ من بوده اند خواهان آن هستم که صبر و تقوا و نماز پیشه خود کنند و سفارش این چنین می کنم ، گرچه بنده از هر سه اینها بی بهره بوده ام .از تمامی نزدیکان حلیت و عفو می طلبم . در ضمن محل دفنم را هر آن چه از من باقی مانده است در الجواد بگذارید . حرف آخر اینکه از همسرم می خواهم که مانند همسران شهدای دیگر و آنها نیز از زینب و فاطمه زهرا سرمش گرفته صبوریت خویش را حفظ کند . 

و در ضمن از فرزندانم و مرتضی بعدها بایدبه دقت نگهداری شوند و به سخن راست گفتن و راه حق را تعلیم دهند بارالها ، تمامی بندگان که با اخلاص و صداقت در پی حقیقتند به صراط مستقیم هدایت فرما . یادآوری می کنم که در آینده اگر فیض شهادت نصیبم شد نکند که به جای تبلیغ پیام خونم ، از شهادتم و خونم سوء استفاده شود چون من به هیچ کس تعلق نداشتم حتی خودم به خودم تعلق ندارم .

بلکه امانتی در نزد خودم می باشم برای خدای خودم به عنوان تذکر از مسئولین خواهشمندم که به مردم بیشتر احترام بگذارند ، و کار آنان را زودتر راه بیاندازند ، چون همین مردم بودند که شما را به این جایگاه رساندند . علی الخصوص از انجمن اسلامی محل تقاضا می کنم که در جهت کارگشائی مردم گام بردارند و جوانان را جذب کنند .

حالا اگر جوانان اشتباهاتی داشته اند اشکالی ندارد آنها را چه از نظر کار و چه از فعالیت در مساجد و گروه مقاومت و غیره و راهنمائی کنند و سخت نگیرند بر آنها ، ضمناً از جوانان و برادران که تا حالا در اشتباهات بودند می خواهم سعی کنند خودشان را اصلاح کنند و بدانند که در این دنیا ماندنی نیستند و همه می روند چه بهتر که در راه حق قدم بر دارند و با عمل صالح در سفره پهن الهی حاضر شوند ، انشاءالله 

از معلمان و فرهنگیان عزیز می خواهم که همی نگویند که مدرسه سنگر است و خدای ناکرده این جمله را بهانه قرار دهند و در جبهه و جنگ حاضر نشوند بلکه جنگ در رأس تمام کارها می باشد از یکایک شما همکاران و دانش آموزان ، حلالیت می طلبم . خدای من مرا به چشم آن بنده ای بنگر که تو او را دعوت کرده ای و لبیک گویان به سوی تو شتافته است انشاءا... به امید فتح و ظفرنهائی اسلام بر علیه جنود کفر و الحاد و به امید عاقبت به خیر شدن کل مومنین انشاءا...

در آخر سه خواسته و تقاضا دارم که انشاءا... برآورده شدنی است یکی اینکه اگر پدرم بود تلقین سوم را او و یا به نیابت از او روحانی بخواند و یا روحانی محترم پدرم را راهنمائی کند . و دوم اینکه اگر کسی تربت کربلای امام حسین را دارد حتماً اگر یک تکه شده در داخل قبر من بگذارد .

 سوم اینکه از مومنین و برادران که تعداد آنها از چهل تن اگر بیشتر شد چه بهتر که بنده را به نیکی یاد کنند و بگویند که خدایا جز نیکی و خوبی از او چیزی ندیدیم و خدایا او را بیامرز که انشاءا... خداوند به شما ثواب بیشتری می دهد . و ضمناً دست روی تمامی قبرها بگذارید و اگر توانستید سوره ( قدر) را هفت بار بخوانید . ثواب برای شما بیشتر می باشد .

خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار 

فرزند و برادر حقیرتان توفیق                        16/10/64 دیو سالار